English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (17 milliseconds)
English Persian
livery stable اصطبل مخصوص کرایه دادن اسب یا نگاهداری اسبهای دیگران
Other Matches
bandbox جعبهء مقوایی مخصوص نگاهداری کلاه
ossuary فرف مخصوص نگاهداری استخوانهای مرده
let out on hire کرایه دادن
hiring کرایه دادن
hires کرایه دادن
hire کرایه دادن
hach کرایه دادن
to let something [British E] [Real Estate] کرایه دادن چیزی
to rent out something کرایه دادن چیزی
to hire out something کرایه دادن چیزی
charters دربست کرایه دادن
chartering دربست کرایه دادن
to let something on a lease کرایه دادن چیزی
chartered دربست کرایه دادن
charter دربست کرایه دادن
rent کرایه اجاره کردن یا دادن
lodging house محل کرایه دادن اطاق مسافرخانه
hire purchase کرایه چیزی به این ترتیب که کرایه کننده با پرداخت یک عده اقساط مالک ان شی بشود
to put in a piece of work بخشی از کار دیگران را انجام دادن
swim against the tide/current <idiom> کاری متفاوت از دیگران انجام دادن
have a way with <idiom> تحت نفوذ قرار دادن دیگران
you said it/you can say that again <idiom> نشان دادن موفقیت با نظریه دیگران
go (someone) one better <idiom> کاری را بهتراز دیگران انجام دادن
encroachment تخطی به حقوق دیگران یا سرزمین دیگران
encroachments تخطی به حقوق دیگران یا سرزمین دیگران
flag 1-روش نشان دادن انتهای فیلد یا یک چیز مخصوص در پایگاه داده ها. 2-روش گزارش دادن وضعیت ثبات پس از یک عمل ریاضی یا منط قی
flags 1-روش نشان دادن انتهای فیلد یا یک چیز مخصوص در پایگاه داده ها. 2-روش گزارش دادن وضعیت ثبات پس از یک عمل ریاضی یا منط قی
mew اصطبل
mewed اصطبل
mewing اصطبل
hire اجیر کردن اجاره کردن کرایه دادن
hiring اجیر کردن اجاره کردن کرایه دادن
hires اجیر کردن اجاره کردن کرایه دادن
ostler مهتر اصطبل
stabler اصطبل دار
stable-boy کارگر اصطبل
stable-boys کارگر اصطبل
farriers گروهبان اصطبل
equerries اصطبل بزرگ
equerry اصطبل بزرگ
farrier گروهبان اصطبل
claimers اسبهای هم قیمت
equerry اصطبل سلطنتی میراخور
stables اصطبل در طویله بستن
equerries اصطبل سلطنتی میراخور
stable اصطبل در طویله بستن
claiming race مسابقه اسبهای هم قیمت
nursey race مسابقه اسبهای 2 ساله
maturity مسابقه اسبهای 4 ساله
hunting horn بوق مخصوص علامت دادن به شکارچیان
messenger stakes مسابقه یک مایلی اسبهای 3ساله
smoking room اتاق مخصوص دود دادن ماهی وامثال ان
division دسته گروه اسبهای مسابقه معین
derbies مسابقه سالانه اسبهای سه ساله در انگلستان
little brown jug مسابقه یک مایلی برای اسبهای 3 سالهUrsa
divisions دسته گروه اسبهای مسابقه معین
derby مسابقه سالانه اسبهای سه ساله در انگلستان
fob فریب دادن جیب جلیقه مخصوص ساعت وغیره
grid ticks علایم مخصوص نشان دادن چندشبکهای بودن نقشه
roughrider سوار کار ماهر اسبهای چموش و وحشی
paddock judge داور سرپرست اماده شدن اسبهای مسابقه
two thousands guineas مسابقه شرطبندی بین اسبهای اصیل 3 ساله انگلیسی
dressage حرکات زیبا و شیرین کاری اسبهای تربیت شده
ablegate مامور مخصوص پاپ درکشورهای بیگانه برای دادن نشان و خلعت
internment نگاهداری
keeps نگاهداری
support نگاهداری
keep نگاهداری
subsistence نگاهداری
maintenance نگاهداری
retention نگاهداری
irretentive ناتوان در نگاهداری
maintainable قابل نگاهداری
normal maintenance نگاهداری بهنجار
hold چسبیدن نگاهداری
holds چسبیدن نگاهداری
poise ثبات نگاهداری
term of maintenance دوره نگاهداری
term of maintenance مهلت نگاهداری
to give support to نگاهداری کردن
retentiveness نیروی نگاهداری
baby-sits از بچه نگاهداری کردن
gasholder محفظه نگاهداری گاز
gasholders محفظه نگاهداری گاز
retainer حکم نگاهداری و ضبط
baby sit از بچه نگاهداری کردن
baby-sit از بچه نگاهداری کردن
baby-sat از بچه نگاهداری کردن
retainers حکم نگاهداری و ضبط
baby-sitting از بچه نگاهداری کردن
vives یکجور ناخوشی گوش که کره اسبهای تازه بعلف بسته بدان دچار می شوند
nurseries محل نگاهداری اطفال شیرخوار
vivarium جای نگاهداری جانوران زمینی
poor rate مالیات برای نگاهداری بی نوایان
nursery محل نگاهداری اطفال شیرخوار
lutes گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
lute گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
warren جای نگاهداری خرگوش وجانوران دیگر
sacristy محل نگاهداری فروف مقدسه کلیسا
warrens جای نگاهداری خرگوش وجانوران دیگر
olericulture سبزی فروشی فراوردن و نگاهداری سبزیجات
write وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
writes وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
fog oil روغن مخصوص یا سوخت مخصوص دستگاههای تولیددود مصنوعی
typefaces مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
typeface مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
graphics کارت مخصوص درون کامپیوتر که از یک پردازنده مخصوص برای افزایش سرعت رسم خط ها و تصاویر روی صفحه استفاده میکند
Grands Prix یک دوره مسابقه بین المللی بین اسبهای سه ساله درفرانسه
Grand Prix یک دوره مسابقه بین المللی بین اسبهای سه ساله درفرانسه
bookends تخته یاچیز دیگری که درانتهای ردیف کتب برای نگاهداری انهامی گذارند
bookend تخته یاچیز دیگری که درانتهای ردیف کتب برای نگاهداری انهامی گذارند
flying shore تیر چوبی افقی جهت نگاهداری دو دیوار مقابل هم که بطور موقت نصب میشود
registering که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registers که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
register که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
deleted کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleting کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deletes کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
delete کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
carriage forward پس کرایه
fares کرایه
freight collect پس کرایه
transport charges کرایه
freight کرایه
fare کرایه
fared کرایه
lease کرایه
hires کرایه
backfreight پس کرایه
rent کرایه
freight forward پس کرایه
back freigt پس کرایه
carrige forward پس کرایه
hiring کرایه
passage money کرایه
balance of freight پس کرایه
fraught کرایه
hire کرایه
meed کرایه
leases کرایه
back rent پس کرایه
cost of transport کرایه
faring کرایه
carfare کرایه اتوبوس
carfare کرایه ماشین
carrige کرایه حمل
passage دریا کرایه
passages دریا کرایه
renter کرایه نشین
to charter کرایه کردن
freight کرایه کشتی
freight کرایه کردن
hiring کرایه کردن
affreight کرایه کردن
demurrage کرایه معطلی
back freigt پرداخت کرایه
passage money کرایه مسافر
tenant کرایه نشین
hacks درشکه کرایه
hacked درشکه کرایه
fare کرایه مسافر
rent کرایه کردن
fared کرایه مسافر
hack درشکه کرایه
tenants کرایه نشین
hire کرایه کردن
hires کرایه کردن
fares کرایه مسافر
faring کرایه مسافر
embedded code کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
refresh buffer یک مکان حافظه موقت که درهنگام تازه کردن یک صفحه تصویر اصلاعات نمایش صفحه را نگاهداری میکند
rests دیگران
rest دیگران
fared کرایه حمل و نقل
faring کرایه حمل و نقل
tenant کرایه نشین متصرف
tenants کرایه نشین متصرف
railway freight کرایه راه اهن
hire اجرت کرایه کردن
cartage کرایه گاری مکاری
twon car اتومبیل کرایه مسافری
to freight out and home دوسره کرایه کردن
portage کرایه فرفیت کشتی
fares کرایه حمل و نقل
hires اجرت کرایه کردن
How much is the fare to ... ? کرایه تا ... چقدر است؟
back rent کرایه عقب افتاده
fare کرایه حمل و نقل
hiring اجرت کرایه کردن
carriage forward کرایه در مقصدپرداخت میشود
regrad for others ملاحظه دیگران
What do the others say? دیگران چه می گویند؟
regard for others واهمه از دیگران
asides جدااز دیگران
aside جدااز دیگران
regard for others ملاحظه دیگران
regard for others رعایت دیگران
et al مخفف و دیگران
Rented (rental) car. اتومبیل اجاره ای (کرایه شده )
freighters کرایه کننده کشتی باری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com