Dictiornary-Farsi | اصطلاحات فنی نکته فنی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 107 (7 milliseconds)

English	Persian
technicalities	اصطلاحات فنی نکته فنی
technicality	اصطلاحات فنی نکته فنی


Other Matches

terminologies	اصطلاحات
terminology	اصطلاحات
architectural terms	اصطلاحات معماری
grammatical term	اصطلاحات دستوری
turkism	اصطلاحات ترکی
nautical terms	اصطلاحات دریایی
nomenelature	فهرست اصطلاحات
nomenclauture	فهرست اصطلاحات
nomanclature	مجموعه اصطلاحات
terminology	اصطلاحات علمی یافنی
nomenclature	مجموعه اصطلاحات نامگذاری
briticism	اصطلاحات خاص انگلیس
technical	اصطلاحات وقواعد فنی
botanical terms	اصطلاحات گیاه شناسی
jargon	اصطلاحات مخصوص یک صنف
medical terminology	اصطلاحات پزشکی یا طبی
terminologies	اصطلاحات علمی یافنی
technic	اصطلاحات وقواعد فنی
italicism	عبارات و اصطلاحات ایتالیایی
terminological	وابسته به مجموعه اصطلاحات
inkhorn	دارای اصطلاحات قلنبه
minaei	از اصطلاحات داوری کاراته
patavinity	لهجه ولایتی اصطلاحات محلی
cant	اصطلاحات مخصوص یک صنف یا دسته
germanism	اصطلاحات ویژه زبان المانی
anglicist	متخصص اصطلاحات و قواعدزبان انگلیسی
technicalization	استفاده از اصطلاحات یاروشهای فنی
terminological	وابسته به اصطلاحات علمی وفنی
souithernism	لغت و اصطلاحات مخصوص جنوب
gallicism	اصطلاحات و لغات ویژه فرانسوی
nomenclature	نام گذاری فهرست اصطلاحات
terminologies	لفظ گذاری مجموعه اصطلاحات
terminology	لفظ گذاری مجموعه اصطلاحات
nomenclature	فهرست واژه ها و اصطلاحات یک علم یا یک فن
computerese	استفاده کنندگان از کامپیوتر مجموعه اصطلاحات کامپیوتری
law french	اصطلاحات امیخته با فرانسه که در زبان حقوقی بکارمیرود
lingua	زبان یا عضو زبانی شکل اصطلاحات خاص
ink hard terms	اصطلاحات غلنبه که حاکی ازعلم فروشی باشد
exactly <adv.>	نکته به نکته
MOTs	نکته
MOT	نکته
poniter	نکته
verbatim <adv.>	نکته به نکته
letter for letter <adv.>	نکته به نکته
remark	نکته
remarked	نکته
remarking	نکته
faithfully <adv.>	نکته به نکته
remarks	نکته
word for word <adv.>	نکته به نکته
to the letter <adv.>	نکته به نکته
point	نکته
This dictionary has many examples of how idioms are used .	این فرهنگ مثالهای زیادی از کاربرد اصطلاحات دارد
pidgin	انگلیسی دست وپا شکسته ومخلوط با اصطلاحات چینی
pidgins	انگلیسی دست وپا شکسته ومخلوط با اصطلاحات چینی
an uncalled-for remark	نکته ای ناخوانده
an inappropriate remark	نکته ای بیجا
red herring	نکته انحرافی
scrutator	نکته سنج
quodlibet	نکته قابل
quodlibet	نکته عالی
punctiliousness	نکته گیری
nicely	نکته باریک
finesse	نکته بینی
niftiest	نکته دان
niftier	نکته دان
punctilious	نکته سنج
prigs	نکته گیر
prig	نکته گیر
mosul	نکته کلمه
generality	نکته کلی
generalities	نکته کلی
punctiliously	نکته سنج
nifty	نکته دان
king's english	اصطلاحات و لغات خاص انگلیسی علمی مصطلح درجنوب انگلیس
gist	لب کلام نکته مهم
particular	دقیق نکته بین
shortcoming	نکته ضعف کمبود
shortcomings	نکته ضعف کمبود
punctual	لایتجزی نکته دار
subtility	نکته باریک دقیقه
hypergnosis	نکته پردازی بیمارگون
epigrammatical	نکته دار هجوامیز
get to the heart of <idiom>	مهمترین نکته را گرفتن
hypergnosia	نکته پردازی بیمارگون
to split hairs	نکته گیری کردن
wimp	آدم دست و پا چلفته [شمال آلمان] [خفت آور ] [اصطلاحات نوجوانان]
It is a very subtle point.	نکته بسیار ظریفی است
to come straight to the point <idiom>	مستقیما [رک ] به نکته اصلی آمدن
that point was of p interest	ان نکته جالبیست ویژهای داشت
punctilio	نکته دقیق در ایین رفتار
talking points	نکته یا دلیل مهم بحث وگفتگو
talking point	نکته یا دلیل مهم بحث وگفتگو
high light	تشکیل نکته روشن یاجالب دادن
I'll give you that [much] .	دراین نکته اعتراف می کنم [که حق با تو است] .
hit the high spots <idiom>	روی نکته اصلی تمرکز کردن
there is time and place for everything <proverb>	هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد
to beg the question	نکته مورد منازعه رامسلم فرض کردن
issue of fact	نکته موضوع بحث که درنتیجه انکار مطلبی پیدامیشود
he rode me off on a side issue	نکته فرعی پیش اورده مراازاصل مطلب پرت کرد
jargonize	بزبان غیر مصطلح یا امیخته در اوردن یا ترجمه کردن بقالب اصطلاحات خاص علمی یافنی مخصوص در اوردن
special drawing rights	این اصطلاحات شامل افزودن قدرت وام دهی صندوق وافزایش میعان پولی جهان در این زمینه بوده است
saliency	نکته برجسته موضوع برجسته
salience	نکته برجسته موضوع برجسته
point	اشاره کردن دلالت کردن متوجه کردن نکته