English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
shaving اصلاح صورت تراشی
Other Matches
razors تیغ صورت تراشی
razor تیغ صورت تراشی
aftershave [مایع خوشبویی که مردان بعد از اصلاح به صورت می زنند.]
after-shave ادوکلن یا چیز دیگری که پس از اصلاح به صورت زده میشود.
tentering دار کشی [میخ کشی ] [اینکار برای اصلاح کجی یا سره فرش صورت می گیرد.]
conservation [darn] مرمت و رفوگری فرش که بیشتر بصورت عمل مکانیکی بوده و جهت جلوگیری از پیشرفت خرابیو اصلاح نسبی خسارت وارد شده صورت می گیرد
inventory از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی
revise اصلاح کردن اصلاح نمودن
revises اصلاح کردن اصلاح نمودن
revising اصلاح کردن اصلاح نمودن
modification kit جعبه تعمیر یا اصلاح وسیله جعبه وسایل مربوط به اصلاح مدل
self correcting خود بخود اصلاح شونده اصلاح کننده نفس خود
redressing باز تراشی
shaping صفحه تراشی
neologism واژه تراشی
neologisms واژه تراشی
rationalization دلیل تراشی
shave ریش تراشی
shaved ریش تراشی
shaves ریش تراشی
neolalia واژه تراشی
neographism نویسه تراشی
stone work جایگاه سنگ تراشی
granulating hammer تیشه سنگ تراشی
pullery کارگاه پوست تراشی
grainer تیغ پشم تراشی
crandall چکش سنگ تراشی
To raise difficulties . To creat obstacles. اشکال تراشی کردن
blocking-out قلم سنگ تراشی
bush-hammered ابزار سنگ تراشی
moon knife چاقوی پوست تراشی
gear cutting دنده تراشی [مهندسی]
sophistry زبان بازی برهان تراشی
statuary مجسمه ساز هیکل تراشی
sculpture in miniature پیکر تراشی کوچک اندام
sculpture پیکر تراشی سنگتراشی کردن
sculptures پیکر تراشی سنگتراشی کردن
carver قلم سنگ تراشی سازنده
kevel چوب یکنوع تیشه برای سنگ تراشی
parpen سنگ تراشی مه از توی دیواری گذر کرده و ازدوسوی ان نمایان باشد
locals چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
local چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
printers وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
printer وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
plastic bubble keyboard صفحه کلید که کلیدهای آن به صورت حبابهای کوچک روی ورقه پلاستیکی هستند که در صورت انتخاب مدار را کامل می کنند
packet روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
packets روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
numeric که در بسیاری صفحه کلیدهای کامپیوتر به صورت گروه جداگانه برای واد کردن حجم زیادی از داده به صورت اعداد به کار می رود
barrage jamming تولید پارازیت به صورت پرده ممانعتی پخش پارازیت به صورت توده وسیع
watt واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watts واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
discretionary آنچه در صورت نیاز لازم و در صورت عدم نیاز زیادی باشد
rom دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان قطعه ROM با فرفیت بالا استفاده میشود. داده به صورت دودویی ذخیره میشود به صورت سوراخهای حکاکی شده روی سطح آن که سپس توسط لیزر خوانده می شوند
line astern صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
chargeable accessions استخدام به صورت پرسنل کادر استخدام به صورت پیمانی
adjustments اصلاح
adjustment اصلاح
rectification اصلاح
revisions اصلاح
reforms اصلاح
emendation اصلاح
betterment اصلاح
shavind اصلاح
regeneration اصلاح
reconciliation اصلاح
modification اصلاح
revision اصلاح
reforming اصلاح
correction اصلاح
alternation اصلاح
reconcilement اصلاح اصلاح
reformation اصلاح
repair اصلاح
repaired اصلاح
rehabilitation اصلاح
improvements اصلاح
amendment اصلاح
reclamation اصلاح
atonement اصلاح
melioration اصلاح
reparation اصلاح
reform اصلاح
shading اصلاح
amendments اصلاح
arrangement اصلاح
arrangements اصلاح
improvement اصلاح
modifiation اصلاح
dat سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
irreconcilability اصلاح ناپذیری
amendable قابل اصلاح
amend اصلاح کردن
amending اصلاح کردن
reformable اصلاح پذیر
corrigible اصلاح پذیر
accommodates اصلاح کردن
accommodated اصلاح کردن
accommodate اصلاح کردن
filed اصلاح کردن
improvably اصلاح پذیر
eugenics اصلاح نژاد
refornable اصلاح پذیر
repent اصلاح شدن
repented اصلاح شدن
amender اصلاح کننده
repenting اصلاح شدن
repents اصلاح شدن
file اصلاح کردن
yates correction اصلاح یتیس
irreconcilableness اصلاح ناپذیری
amended اصلاح کردن
mendable اصلاح پذیر
emends اصلاح کردن
reclaim اصلاح شدن
modifying اصلاح کردن
reclaimed اصلاح شدن
reclaiming اصلاح شدن
modify اصلاح کردن
modifies اصلاح کردن
incorrigibility اصلاح ناپذیری
rectifier اصلاح کننده
emending اصلاح کردن
emended اصلاح کردن
ameliorable قابل اصلاح
emend اصلاح کردن
corrigibility اصلاح پذیری
corrector اصلاح کننده
redresses اصلاح کردن
redressed اصلاح کردن
redress اصلاح کردن
reformation اصلاح اساسی
improver اصلاح کننده
reconcilability اصلاح پذیری
accomodate اصلاح کردن
address modification اصلاح نشانی
rectifier وسیله اصلاح
reclaims اصلاح شدن
address modification اصلاح آدرس
betterment اصلاح بهبود
reformists اصلاح طلب
self improvement اصلاح خود
self correcting code کد خود اصلاح
reformists اصلاح طلبانه
renovation اصلاح نوسازی
revising حک و اصلاح کردن
correctives اصلاح کننده
accords اصلاح کردن
accorded اصلاح کردن
corrective اصلاح کننده
accord اصلاح کردن
emendator اصلاح کننده
reformism اصلاح طلبی
reformist اصلاح طلبانه
incorrigible اصلاح ناپذیر
rectify اصلاح کردن
arrangements ترتیب اصلاح
revise حک و اصلاح کردن
rectifies اصلاح کردن
arrangement ترتیب اصلاح
modification پیرایش اصلاح
rectified اصلاح کردن
modification اصلاح مدل
reformist اصلاح طلب
revises حک و اصلاح کردن
right itself اصلاح شدن
improvised اصلاح شده
mender اصلاح کننده
improvability اصلاح شدنی
alters اصلاح کردن
meliorate اصلاح کردن
reformatories کانون اصلاح
reformatory کانون اصلاح
regenarate اصلاح شده
altering اصلاح کردن
altered اصلاح کردن
alter اصلاح کردن
to sct aright اصلاح کردن
data modification اصلاح داده ها
modified اصلاح شده
do-gooder اصلاح طلب سادهلوح
do-gooders اصلاح طلب سادهلوح
solicitorship اصلاح فیما بین
revised edition چاپ اصلاح شده
correction for guessing اصلاح برای حدس
alterable memory حافظه اصلاح پذیر
correction for attenuation اصلاح برای کاهش
gold worked steel فولاد اصلاح شده
improvement in stock breading اصلاح نژاد چارپایان
house of correction کانون اصلاح وتربیت
correctional custudy روش اصلاح رفتار
revisional چاپ اصلاح شده
revised drawing رسم اصلاح شده
corrected score نمره اصلاح شده
recoverable error اشتباه قابل اصلاح
shaveling ادم اصلاح کرده
reconciliation of two parties اصلاح ذات البین
tax reforms اصلاح امور مالیاتی
correctional institution کانون اصلاح و تربیت
She is constantly correcting me. او [زن] دائما من را اصلاح می کند.
modifiable قابل اصلاح وتعدیل
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com