English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (17 milliseconds)
English Persian
multiplier principle اصل ضریب افزایش سرمایه نسبت بین افزایش سرمایه گذاری و بالا رفتن درامد
Other Matches
acceleration principle یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
increases صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increase صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increased صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
capital deepening افزایش عمقی سرمایه
capital widening افزایش سطحی سرمایه
capital apprecation افزایش ارزش سرمایه
capital gains افزایش ارزش سرمایه زش
capitalized value درامد حاصله از سرمایه گذاری در یک سال
residential investments سرمایه گذاری مسکن سرمایه گذاری به شکل خانههای مسکونی
investment mulliplier ضریب سرمایه گذاری
capital output ratio ضریب سرمایه گذاری
investment multiplier ضریب فزاینده سرمایه گذاری
desired investment سرمایه گذاری مطلوب سرمایه گذاری مورد نظر
overcapitalization سرمایه گذاری بیش ازحد سرمایه گذاری افراطی
induced investment سرمایه گذاری که پاسخگوی تغییرات و تحولات درامد ملی باشد
supply price of capital قیمت عرضه سرمایه اصطلاح کینز در رابطه باهزینه سرمایه گذاری
cooperative scorer بهره گیرنده از روش سرمایه گذاری مشترک استفاده کننده از سرمایه گذاری مشترک
debt finance افزایش سرمایه از طریق فروش سهام تامین محل برای پرداخت قروض و دیون
unintended investment سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
liquidity trap سرمایه گذاری بسیار کم بوده و سرمایه گذاران ترجیح میدهند که دارائیهای خود رابه شکل پول نقد نگاه دارند
disinvestment سرمایه گذاری منفی سرمایه برداری
intensive cultivation اضافه کردن مقدار تولید از طریق افزایش عامل کار یا سرمایه بدون اینکه سطح زیر کشت زیادشود
pigou effect اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
margin propensity to consume تمایل نهایی به مصرف نسبت بین میزان مصرف وپس انداز هر فرد به ازای یک واحد افزایش در درامد وثروت فرد
capital program برنامه سرمایه گذاری برنامه تولید سرمایه
lift fan توربوفنی که با نسبت کنارگذارزیاد تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکاررود
liftjet توربوفن یا توربوجتی بسیارسبک وزنی با نسبت کنارگذرکم که تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکارمیرود
cobb doglas production function ر کار بتوان کشش تولید نسبت به عامل سرمایه . اگرحاصلجمع کششهای فوق برابر 1 باشد تابع تولیدهمگن درجه 1 و مجموعه عوامل سرمایه و کار ثابت است و اگر بزرگتراز 1 باشدبازده کل صعودی و اگرکوچکتراز 1 باشد بازده کل نزولی است
autonomous investment سرمایه مستقل از درامد ملی
birth rate ضریب افزایش جمعیت
birth rates ضریب افزایش جمعیت
capital coefficient ضریب سرمایه
invest سرمایه گذاری
invests سرمایه گذاری
invested سرمایه گذاری
investing سرمایه گذاری
finance سرمایه گذاری
enterprises سرمایه گذاری
enterprise سرمایه گذاری
investment سرمایه گذاری
financing سرمایه گذاری
finances سرمایه گذاری
investments سرمایه گذاری
financed سرمایه گذاری
capitalization سرمایه گذاری
scale up افزایش به نسبت ثابت
scale کمتریا افزایش نسبت
capital recovery factor ضریب برگشت سرمایه
bulking افزایش حجم مصالح ریزدانه ناشی از افزایش اب
accretion افزایش بهای اموال افزایش میزان ارث
foreign investment سرمایه گذاری خارجی
investment banks بانکهای سرمایه گذاری
gross investment سرمایه گذاری ناخالص
rate of investment نرخ سرمایه گذاری
net investment سرمایه گذاری خالص
yield of invested capital بازده سرمایه گذاری
national investment سرمایه گذاری ملی
actual investment سرمایه گذاری واقعی
real investment سرمایه گذاری واقعی
industrial investment سرمایه گذاری صنعتی
fixed investment سرمایه گذاری ثابت
opportunity to invest فرصت سرمایه گذاری
investment institutions موسسات سرمایه گذاری
over investment سرمایه گذاری بیش از حد
financial investment سرمایه گذاری مالی
investment function تابع سرمایه گذاری
induced investment سرمایه گذاری القائی
investment cost هزینه سرمایه گذاری
autonomous investment سرمایه گذاری مستقل
investment opportunities امکانات سرمایه گذاری
investment plan برنامه سرمایه گذاری
overinvestment سرمایه گذاری بیش از حد
social investment سرمایه گذاری اجتماعی
invest سرمایه گذاری کردن
invested سرمایه گذاری کردن
malinvestment سرمایه گذاری نامناسب
investing سرمایه گذاری کردن
capital investment سرمایه گذاری ثابت
deposit سرمایه گذاری کردن
joint adventure سرمایه گذاری مشترک
invests سرمایه گذاری کردن
deposits سرمایه گذاری کردن
capital outlay ارزش سرمایه گذاری
propensity to invest گرایش به سرمایه گذاری
share holding سرمایه گذاری در سهام
replacement investment سرمایه گذاری جانشینی
primary investment سرمایه گذاری اولیه
fund سرمایه گذاری کردن
funded سرمایه گذاری کردن
reinvestment سرمایه گذاری مجدد
joint venture سرمایه گذاری مشترک
over capitalised براورد اضافی سرمایه سرمایه شرکتی را بیش ازاندازه اعلام کردن
capital stock سهام سرمایه سهامی که به عنوان سرمایه به شرکت اورده میشود
capital job ratio نسبت سرمایه به شغل
ratio of capital to labor نسبت سرمایه به کار
labor capital ratio نسبت کار به سرمایه
ratio of capital to output نسبت سرمایه به تولید
capital labor ratio نسبت سرمایه به کار
capital output ratio نسبت سرمایه به تولید
overcapitalize بیش از حد سرمایه گذاری کردن
international investment سرمایه گذاری بین المللی
investitures سرمایه گذاری دادن امتیاز
investments مبلغ سرمایه گذاری شده
intended investment سرمایه گذاری مورد انتظار
investment مبلغ سرمایه گذاری شده
net fixed investment سرمایه گذاری ثابت خالص
investiture سرمایه گذاری دادن امتیاز
net foreign investment خالص سرمایه گذاری خارجی
recapitalize سرمایه گذاری مجدد کردن
margin efficiency of investment بازده نهایی سرمایه گذاری
marginal propensity to invest میل نهائی به سرمایه گذاری
marginal return of investment بازدهی نهائی سرمایه گذاری
marginal efficiency of investment کارائی نهائی سرمایه گذاری
useful life of an investment عمر مفیع یک سرمایه گذاری
holding company شرکت سرمایه گذاری درسهام
deeping of capital پایه گذاری اساسی سرمایه
holding company شرکت در سرمایه گذاری درسهام
investment in human capital سرمایه گذاری در نیروی انسانی
capital consumption allowance کسر مصرف سرمایه مترادف با استهلاک سرمایه
marginal capital output ratio نسبت نهائی سرمایه بر تولید
outlay مبلغ سرمایه گذاری شده خرج
marginal efficiency of investment schedu نمودار کارائی نهائی سرمایه گذاری
don't put all your eggs in one basket <idiom> [تمام منابعت رو یک جا سرمایه گذاری نکن]
planned investment سرمایه گذاری برنامه ریزی شده
mark up price inflation تورم ناشی از افزایش قیمت نسبت به هزینه
investment مواد قالب گیری بسته سرمایه گذاری
To put money into somethings. درکاری پول ریختن (سرمایه گذاری کردن )
investments مواد قالب گیری بسته سرمایه گذاری
capitalization تبدیل به سرمایه کردن تجمع سرمایه
cost indexes ضریب افزایش یا کاهش هزینه هائی که قبلا تعیین شده
wagners law براساس این قانون که توسط اقتصاددان المانی بیان شده رابطه مستقیمی بین افزایش مخارج دولت و افزایش رشد وتوسعه اقتصادی وجود دارد
gini coefficient شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست
equity financing بالا بردن یا ایجاد سرمایه بافروش سهام
plow back عایدات حاصله از کسب وکاررا برای سرمایه گذاری مجددکنار گذاردن
stakhnovism افزایش تولیداز طریق بالا بردن کمیت تولیدهر کارگر
financiers سرمایه دار سرمایه گذار
financier سرمایه دار سرمایه گذار
capital gain منافع حاصل از فروش یاتعویض اقلام دارایی به قیمتی بیش از ارزش دفتری اضافه ارزش سرمایه سرمایه باز یافته
capitalism کاپیتالیزم سیستم سرمایه داری سیستم سرمایه گرایی سرمایه داری
scsi پیشرفتی که باعث افزایش نرخ ارسال داده نسبت به مشخصات اصلی JCSI میشود
crowding out effect نرخ بهره را بالامیبرد و سبب کاهش هزینههای سرمایه گذاری خصوصی در اقتصاد میشود
revenue tax مالیاتی که برای افزایش درامد کشور است نه برای تاثیردربازرگانی
acceleration principle براساس این اصل سرمایه گذاری متناسب است با تغییرات تولید که بارابطه زیر بیان می گردد : Y * A = I
currency depreciation race تخفیف قیمت پول رایج کشور نسبت به پول سایرممالک که باعث افزایش صادرات میشود
pools ائتلاف کردن سرمایه گذاری مشترک ومساوی کردن
pooled ائتلاف کردن سرمایه گذاری مشترک ومساوی کردن
pool ائتلاف کردن سرمایه گذاری مشترک ومساوی کردن
submarginal land زمین مطلقا" بی حاصل زمینی که چنان بی حاصل باشد که مخارج سرمایه گذاری و کارگر را نتواندجبران کند
retardation [افزایش طول نخ در اثر نیروی کشش ثابت در زمان معین] [در چله هایی که به مدت طولانی روی دار می مانند این افزایش طول مشاهده می شود و کاهش استحکام نخ و کاهش طول عمر فرش را به همرا دارد.]
sales promotion افزایش فروش از راه تبلیغات افزایش فروش
mark up نرخ فروش را بالا بردن افزایش نرخ اجناس
joint venture سرمایه گذاری مشترک تجارت مشترک
registered capital سرمایه به ثبت رسیده سرمایه ثبت شده
marginal utility of capital مطلوبیت نهائی سرمایه فایده نهائی سرمایه
collapse capitalism فروپاشی سرمایه داری سقوط سرمایه داری
malthusian law of population نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد
unesco (= united nations educational ه افزایش احترام ملل نسبت به عدالت و حکومت قانون وحقوق انسانی و ازادیهای اساسی انچنان که موردتصویب منشور ملل متحد است بشود
marxist economics نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
giffen good نوعی کالای پست که اثر درامدی ان بزرگتر ازاثر جانشینی بوده و تقاضا بابالا رفتن قیمت افزایش مییابدمنحنی تقاضا در مورد کالای گیفن صعودی است
charactristics مشخصات مقدماتی یا اصلی که عبارتند از ضریب براضریب پسا نسبت برا به پساموقعیت مرکز فشار و ضریب گشتاور برای هر زاویه حمله
adjunction افزایش
reduce/enlarge افزایش
increments افزایش
accession افزایش
addenda افزایش
increased افزایش
access افزایش
accessed افزایش
accesses افزایش
accessing افزایش
enhancement افزایش
auxesis افزایش
multiplication افزایش
affixture افزایش
aggrantizement افزایش
raises افزایش
increase افزایش
addendum افزایش
rise افزایش
raise افزایش
augmentation افزایش
accretion افزایش
gain افزایش
accru افزایش
summation افزایش
gained افزایش
gains افزایش
intensification افزایش
increscent افزایش
rises افزایش
amplification افزایش
additament افزایش
addition افزایش
increases افزایش
expansion افزایش
increment افزایش
scale up افزایش
additions افزایش
scale up افزایش مقیاس
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com