English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 119 (2 milliseconds)
English Persian
kiaugh اضطراب ناراحتی
Other Matches
neurotic anxiety اضطراب روان رنجوری اضطراب نوروتیک
uneasiness ناراحتی
inconvenienced ناراحتی
inconveniences ناراحتی
inconveniencing ناراحتی
hazards ناراحتی
hazarding ناراحتی
hazarded ناراحتی
hazard ناراحتی
turmoil ناراحتی
inconvenience ناراحتی
inquietude ناراحتی
unease ناراحتی
queasiness ناراحتی
incommodiousness ناراحتی
disquietude ناراحتی
discommodity ناراحتی
malease ناراحتی بیقراری
heavy heart <idiom> احساس ناراحتی
ailments درد ناراحتی
irritations خشم ناراحتی
incommodity زیان ناراحتی
irritation خشم ناراحتی
worriment ناراحتی غم زدگی
dyspnea ناراحتی درتنفس
flea bite اندک ناراحتی
ailment درد ناراحتی
discomfiture ناراحتی رنج
worrisome مسبب ناراحتی
malaise ناراحتی بیقراری
disturbances ناراحتی مزاحمت
disturbance ناراحتی مزاحمت
discomfort ناراحتی رنج
discomforts ناراحتی رنج
thorn موجب ناراحتی
thorns موجب ناراحتی
anxiety اضطراب
feeze اضطراب
anxiousness اضطراب
uneasiness اضطراب
discomposure اضطراب
disquietness اضطراب
disquietude اضطراب
anguish اضطراب
worries اضطراب
worry اضطراب
worriment اضطراب
unreest اضطراب
fury اضطراب
commotion اضطراب
anxieties اضطراب
get (someone) down <idiom> باعث ناراحتی شدن
dyspepsy ناراحتی معده [پزشکی]
squirm ناراحتی نشان دادن
indigestion ناراحتی معده [پزشکی]
stomach upset ناراحتی معده [پزشکی]
squirms ناراحتی نشان دادن
squirmed ناراحتی نشان دادن
tummy upset [coll.] ناراحتی معده [پزشکی]
discomfort relief ratio بهر راحتی- ناراحتی
upset stomach ناراحتی معده [پزشکی]
squirming ناراحتی نشان دادن
pertubative اضطراب اور
over anxiety اشفتگی اضطراب
primary anxiety اضطراب نخستین
real anxiety اضطراب واقعی
ferment خروش اضطراب
have butterflies in one's stomach اضطراب داشتن
an anxious time مرحله پر اضطراب
separation anxiety اضطراب جدایی
objective anxiety اضطراب عینی
antianxiety drugs داروهای ضد اضطراب
free floating anxiety اضطراب فراگیر
agonist دچار اضطراب
unrest اشفتگی اضطراب
existential anxiety اضطراب وجودی
test anxiety اضطراب امتحان
examination anxiety اضطراب امتحان
basic anxiety اضطراب بنیادی
anxiety attack حمله اضطراب
future shock اضطراب دگرگونی
hurly غوغا اضطراب
castration anxiety اضطراب اختگی
anxieties دل واپسی اضطراب
inquietude اضطراب تشویش
anxiety دل واپسی اضطراب
fermenting خروش اضطراب
ferments خروش اضطراب
perturbable براشفتنی اضطراب پذیر
perturation براشفتگی تشویش اضطراب
manifest anxiety scale مقیاس اضطراب اشکار
pang اضطراب سخت وناگهانی
panicking اضطراب و ترس ناگهانی
panicked اضطراب و ترس ناگهانی
panic اضطراب و ترس ناگهانی
pangs اضطراب سخت وناگهانی
generalized anxiety disorder اختلال اضطراب فراگیر
What's up with him? این چه ناراحتی دارد؟ [اصطلاح روزمره]
conscience-stricken دچار ناراحتی وجدان یا احساس گناه
foofaraw ریزه کاری پر زرق وبرق ناراحتی
psychoneurosis ناراحتی روانی در اثر حالت عصبی
psychoneurotic مریض مبتلا به ناراحتی عصبی وروانی
taylor manifest anxiety scale مقیاس اضطراب اشکار تیلور
pother امد ورفت ه حالت اضطراب
air one's dirty laundry (linen) in public <idiom> مسئلهای که فاش شدنش باعث ناراحتی شود
nuisance tax مالیات پرسر و صدا که با ناراحتی زیادوصول شود
furore هیجان واضطراب مسری اضطراب عمومی
upset _ واژگونی واژگون سازی اشفتگی اضطراب
hypochondriasis اضطراب واندیشه بیهودی راجع بسلامتی خود
hypochondria اضطراب واندیشه بیهوده راجع بسلامتی خود
backwash اضطراب یااشفتگی بعداز انجام عملی عواقب
Her teacher's presence caused her considerable discomfort. بودن دبیر او [زن] احساس ناراحتی زیادی برای او [زن] ایجاد کرد.
contrasts فیلتری که روی صفحه نمایش می گذارند تا جذب نور را بیشتر کنند و از ناراحتی چشم جلوگیری کند
contrasting فیلتری که روی صفحه نمایش می گذارند تا جذب نور را بیشتر کنند و از ناراحتی چشم جلوگیری کند
contrast فیلتری که روی صفحه نمایش می گذارند تا جذب نور را بیشتر کنند و از ناراحتی چشم جلوگیری کند
contrasted فیلتری که روی صفحه نمایش می گذارند تا جذب نور را بیشتر کنند و از ناراحتی چشم جلوگیری کند
neuritis التهاب یا اماس وزخم عصبی که دردناک است وسبب ناراحتی عصبی وگاهی فلج میگردد
unstressed بدون اضطراب بدون کشش
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com