Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 208 (11 milliseconds)
English
Persian
reliability
اطمینان قابلیت اطمینان
Search result with all words
reliability
قابلیت اطمینان اعتبار
reliability
قابلیت اطمینان
dependable
قابلیت اطمینان
confident test
ازمایش قابلیت اطمینان ازمایش اطمینان از عمل یکان
dependability
قابلیت اطمینان
failure safety
قابلیت اطمینان
reliability
قابلیت اطمینان
Other Matches
certitude
اطمینان
trustingly
با اطمینان
confidences
اطمینان
confidence
اطمینان
assurances
اطمینان
assurance
اطمینان
sureties
اطمینان
surety
اطمینان
trusts
اطمینان
trusted
اطمینان
safety
اطمینان
trust
اطمینان
security
اطمینان
affiance
اطمینان
certainty
اطمینان
confidence limit
حد اطمینان
certainties
اطمینان
fideism
اطمینان
certes
اطمینان
instable
بی اطمینان
assuredness
اطمینان
assure
اطمینان دادن
solid
قابل اطمینان
cretain
تاحدی اطمینان
trusty
اطمینان بخش
valid
قابل اطمینان
assuring
اطمینان دادن
assures
اطمینان دادن
safety plug
پولک اطمینان
aplomb
اطمینان بخود
safety lamp
چراغ اطمینان
factor of safety
عامل اطمینان
reputable
قابل اطمینان
factor of safety
ضریب اطمینان
safety hook
قلاب اطمینان
solids
قابل اطمینان
reassurances
اطمینان افرینی
safety glass
شیشه اطمینان
safety fuse
فیوز اطمینان
reassurances
اطمینان مجدد
ensure
اطمینان یافتن
quality assurance
اطمینان از کیفیت
safety belt
کمربند اطمینان
positiveness
قطعیت اطمینان
play up
اطمینان دادن به
confide
اطمینان کردن
fiducial interval
فاصله اطمینان
confided
اطمینان کردن
confides
اطمینان کردن
figure on
اطمینان داشتن
overconfidence
اطمینان بیش از حد
limits of confidence
حدود اطمینان
level of confidence
سطح اطمینان
i'll warrant
اطمینان میدهم
interval confidence
دامنه اطمینان
insuring
اطمینان یافتن
insures
اطمینان یافتن
safe valve
دریچه اطمینان
reassurance
اطمینان افرینی
reassurance
اطمینان مجدد
liable
قابل اطمینان
safety belts
کمربند اطمینان
safety-valve
دریچه اطمینان
safety-valves
دریچه اطمینان
confidingly
از روی اطمینان
accredit
اطمینان کردن
accrediting
اطمینان کردن
accredits
اطمینان کردن
ensured
اطمینان یافتن
ensures
اطمینان یافتن
ensuring
اطمینان یافتن
interval confidence
فاصله اطمینان
confidence coefficicent
ضریب اطمینان
confidence interval
فاصله اطمینان
fire escape
پلکان اطمینان
fire escapes
پلکان اطمینان
unreliability
عدم اطمینان
unpromising
غیرقابل اطمینان
confidence level
درجه اطمینان
confidence belt
کمربند اطمینان
coefficient of safety
ضریب اطمینان
bleeder valve
شیر اطمینان
assuror
اطمینان دهنده
assurer
اطمینان دهنده
sicker
قابل اطمینان
reliability
قابل اطمینان
insurance stockage
ذخیره اطمینان
safety valve
دریچه اطمینان
assurance factor
ضریب اطمینان
assurable
قابل اطمینان
truster
اطمینان کننده
uncertainties
عدم اطمینان
uncertainty
عدم اطمینان
relief valve
شیر اطمینان
trustful
معتمد اطمینان
confidence limits
حدود اطمینان
reliable
قابل اطمینان
coniviction
عقیده اطمینان
trusted
اطمینان پشت گرمی
mistrusts
اطمینان نکردن به فن داشتن
mistrusting
اطمینان نکردن به فن داشتن
mistrusted
اطمینان نکردن به فن داشتن
mistrust
اطمینان نکردن به فن داشتن
trusty
موتمن مورد اطمینان
trusts
اطمینان پشت گرمی
checked
اطمینان از صحت چیزی
area of uncertainity
منطقه عدم اطمینان
trust
اطمینان پشت گرمی
checks
اطمینان از صحت چیزی
reassure
دوباره اطمینان دادن
persuasion
اطمینان عقیده دینی
persuasions
اطمینان عقیده دینی
I am positive that ...
من اطمینان کامل دارم که ...
fiduciary
اطمینان بخش ثقه
safest
صحیح اطمینان بخش
safes
صحیح اطمینان بخش
safer
صحیح اطمینان بخش
safe
صحیح اطمینان بخش
reassures
دوباره اطمینان دادن
reassured
دوباره اطمینان دادن
check
اطمینان از صحت چیزی
misgivings
عدم اطمینان ترس
misgiving
عدم اطمینان ترس
ultimate factor of safety
ضریب اطمینان اختیاری
safe yield
بده قابل اطمینان
qualms
عدم اطمینان بیم
qualm
عدم اطمینان بیم
reasure
دوباره اطمینان یا قوت
accrediting
مورد اطمینان بودن یا شدن
anti flood valve
شیر اطمینان مانع طغیان
i assured him of that
به او در این باره اطمینان دادم
to believe in somebody
[something]
اطمینان داشتن به کسی
[چیزی]
i reckon
اطمینان به دوستی کسی داشتن
vouch
اطمینان دادن تایید کردن
avouch
اقرار کردن اطمینان دادن
persuasions
نظریه یا عقیده ازروی اطمینان
quality assurance
عملیات اطمینان از کیفیت جنس
swear by
<idiom>
کاملا از چیزی اطمینان داشتن
accredits
مورد اطمینان بودن یا شدن
i rely or your secrecy
من به رازداری شما اطمینان میکنم
persuasion
نظریه یا عقیده ازروی اطمینان
unreliable
غیر قابل اطمینان نامعتبر
trut
اطمینان داشتن توکل کردن
bleeder type steam engine
ماشین بخار با شیر اطمینان
dependable
قابل اطمینان مورد اعتماد
accredit
مورد اطمینان بودن یا شدن
controls
اطمینان از بررسی و آزمایش کردن چیزی
life is not worth an hour's p
ساعتی هم نمیتوان به زندگی اطمینان داشت
sail in
با جدیت و اطمینان بکاری مبادرت کردن
confidence man
کسی که از اطمینان دیگرسوء استفاده میکند
controlling
اطمینان از بررسی و آزمایش کردن چیزی
I'm sure we can come to some arrangement.
من اطمینان دارم که ما می توانیم به توافقی برسیم .
authentication
اطمینان از اینکه چیزی صحیح است
mistrustfully
ازروی بدگمانی از روی عدم اطمینان
control
اطمینان از بررسی و آزمایش کردن چیزی
chunking along
عملکرد یک برنامه طویل الاجراو قابل اطمینان
bank on
<idiom>
اطمینان داشتن ،روی چیزی حساب کردن
maintains
اطمینان از وضعیت مناسب سیستم و کارایی درست آن
maintained
اطمینان از وضعیت مناسب سیستم و کارایی درست آن
maintain
اطمینان از وضعیت مناسب سیستم و کارایی درست آن
measure
عملیات برای اطمینان یافتن از صحت چیزی
On comparison, the Mercedes was the more reliable of the two cars.
هنگام مقایسه دو خودرو، بنز قابل اطمینان تر بود.
arithmetic
عملیات محاسباتی مجدد برای اطمینان از صحت نتیجه
balances
روش اطمینان یافتن از هم سطح بودن در انتهای دو ستون
balance
روش اطمینان یافتن از هم سطح بودن در انتهای دو ستون
aligned
ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
acatalectic
قاضی یاشخصی که نمیتواند به صحت امری اطمینان حاصل کند
aligns
ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
aligner
وسیلهای که از صاف بودن کاغذ در چاپگر اطمینان حاصل میکند
aligning
ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
test
اجرای آزمایش یک وسیله یا برنامه برای اطمینان از صحت کار آن
tested
اجرای آزمایش یک وسیله یا برنامه برای اطمینان از صحت کار آن
align
ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
tests
اجرای آزمایش یک وسیله یا برنامه برای اطمینان از صحت کار آن
verification
بررسی هرکلیدبرای اطمینان ازاعتبار آن برای یک برنامه کاربردی خاص
protection
اطمینان از اینکه داده توسط کاربر نامجاز کپی نشده است
synchronization
باس ارسالی برای اطمینان از این که گیرنده با فرستنده سنکرون است
sync
باس ارسالی برای اطمینان از این که گیرنده با فرستنده سنکرون است
synchronised
اطمینان از اینکه دو یا چند وسیله یا پردازنده از زمان و عمل هم سان هستند
dry run
اجرای برنامه با داده پیش فرض برای اطمینان از صحت کارها
synchronize
اطمینان از اینکه دو یا چند وسیله یا پردازنده از زمان و عمل هم سان هستند
synchronizes
اطمینان از اینکه دو یا چند وسیله یا پردازنده از زمان و عمل هم سان هستند
synchronising
اطمینان از اینکه دو یا چند وسیله یا پردازنده از زمان و عمل هم سان هستند
synchronises
اطمینان از اینکه دو یا چند وسیله یا پردازنده از زمان و عمل هم سان هستند
GOSIP
استاندارد دولت آمریکا برای اطمینان از کار همزمان کامپیوترها و سیستمهای ارتباطی
tested
اجرای برنامه با داده آزمایش برای اطمینان از صحت کار نرم افزار
test
اجرای برنامه با داده آزمایش برای اطمینان از صحت کار نرم افزار
tests
اجرای برنامه با داده آزمایش برای اطمینان از صحت کار نرم افزار
aligned
اطمینان از قرار گرفتن نوک خواندن / نوشتن به درستی روی رسانه ذخیره سازی
aligns
اطمینان از قرار گرفتن نوک خواندن / نوشتن به درستی روی رسانه ذخیره سازی
align
اطمینان از قرار گرفتن نوک خواندن / نوشتن به درستی روی رسانه ذخیره سازی
aligning
اطمینان از قرار گرفتن نوک خواندن / نوشتن به درستی روی رسانه ذخیره سازی
recoveries
نرم افزاری که به طورخودکارپس ازبروزخطا کارکندبرای اطمینان یافتن ازاینکه سیستم عملیات را ادامه میدهد
soaks
اجرای برنامه یا وسیله به طور پیاپی در یک زمان برای اطمینان از این که به درستی کار میکند
soak
اجرای برنامه یا وسیله به طور پیاپی در یک زمان برای اطمینان از این که به درستی کار میکند
recovery
نرم افزاری که به طورخودکارپس ازبروزخطا کارکندبرای اطمینان یافتن ازاینکه سیستم عملیات را ادامه میدهد
self-
برای اطمینان از صحت نحوه کار کردن , معمولاگ حافظه , وسایل جانبی و دیسک درایوها بررسی می شوند
dead
دوره زمانی بین دو رویداد که هیج اتفاقی نمیافتد برای اطمینان از اینکه باهم برخورد نخواهند داشت
pings
امکان نرم افزاری که تمام گرههای شبکه یا اینترنت را بررسی میکند برای اطمینان از صحت کار آنها
pinging
امکان نرم افزاری که تمام گرههای شبکه یا اینترنت را بررسی میکند برای اطمینان از صحت کار آنها
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com