English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 171 (8 milliseconds)
English Persian
frigid manners اطوارخنک یابی مزه
Other Matches
involution توان یابی قوه یابی
sofar سیستم مسافت یابی صوتی دریایی نوعی روش مسافت یابی صوتی دریایی
signal detection علامت یابی
extrapolations برون یابی
extrapolation برون یابی
trapping غلط یابی
interpolation درون یابی
interpolation میان یابی
interpolations درون یابی
interpolations میان یابی
orientate جهت یابی
orientates جهت یابی
orientating جهت یابی
termination پایان یابی
patterning طرح یابی
levelling ارتفاع یابی
castaways عمق یابی
factoring عامل یابی
fault detection عیب یابی
fault diagnosis عیب یابی
fault finding عیب یابی
fringing ریشه یابی
goniometry زاویه یابی
i. and evdevolution توان یابی
obstacle sense حس مانع یابی
insinuation رخنه یابی
mark sensing نشان یابی
knowledge acquisition آگاهی یابی
position finding موقعیت یابی
quadricycle چهارچرخه یابی
edging حاشیه یابی
edgings حاشیه یابی
castaway عمق یابی
ranging مسافت یابی
sourcing منابع یابی
calibration خصلت یابی
cost finding ارزش یابی
debugger اشکال یابی
direction finding جهت یابی
range finding مسافت یابی
error detection خطا یابی
localization موضع یابی
achievements دست یابی
attainment دست یابی
attainments دست یابی
positioning موقع یابی
acquisition هدف یابی
accessing دست یابی
matchmaking زوج یابی
troubleshooting اشکال یابی
troubleshooting عیب یابی
accesses دست یابی
accessed دست یابی
surveyed زمینه یابی
orientation جهت یابی
acquisitions هدف یابی
addressing نشانی یابی
marketing بازار یابی
surveys زمینه یابی
access دست یابی
achievement دست یابی
location مکان یابی
locations مکان یابی
summation مجموع یابی
survey زمینه یابی
radio direction finding جهت یابی بی سیم
survey tests ازمونهای زمینه یابی
quick access با دست یابی تند
random processing با دست یابی تصادفی
direction finding station پست جهت یابی
maximum direction finding جهت یابی حداکثر
localization of function موضع یابی کارکرد
locate mode باب مکان یابی
direction finding جهت یابی کردن
marginal costing هزینه یابی نهائی
direction finding سمت یابی کردن
flash ranging مسافت یابی نوری
job costing هزینه یابی کار
marginal costing هزینه یابی نهایی
sounds عمق یابی کردن
parallel access با دست یابی موازی
extender board وسیله عیب یابی
soundest عمق یابی کردن
excitor عصب یابی محرک
sounded عمق یابی کردن
performance evaluation ارز یابی کارایی
sound عمق یابی کردن
item scaling مقیاس یابی پرسشها
direction finding aerial انتن جهت یابی
interpolate درون یابی کردن
three dimensional direction finding جهت یابی فضایی
target aquisition سیستم هدف یابی
spatial orientation موقعیت یابی فضایی
detail یات و مسیر یابی
detailing یات و مسیر یابی
traces رد یابی کردن نشان
traced رد یابی کردن نشان
extrapolating برون یابی کردن
extrapolates برون یابی کردن
extrapolated برون یابی کردن
extrapolate برون یابی کردن
interpolating درون یابی کردن
interpolated درون یابی کردن
spots مسافت یابی کردن
spot مسافت یابی کردن
aerial target aquisition هدف یابی هوایی
space orientation موقعیت یابی فضایی
attitude survey زمینه یابی نگرش
trace رد یابی کردن نشان
sound ranging مسافت یابی صوتی
continuous levelling تراز یابی پیوسته
cost centre مرکز هزینه یابی
cost unit واحد هزینه یابی
ranging pole شاخصهای مسافت یابی
acoustic minehunting مین یابی صوتی
absurdities test ازمون مهمل یابی
plumb ژرف یابی کردن
interpolates درون یابی کردن
ranging مسافت یابی کردن
paramorphic دارای خاصیت تغییر یابی
stramline flow جریان موازی یابی ممانعت
paramorphous دارای خاصیت تغییر یابی
tomnoddy ادم خرف یابی کله
snipping ادم کوچک یابی اهمیت
snipped ادم کوچک یابی اهمیت
an unerring aim نشان درست یابی خطا
snip ادم کوچک یابی اهمیت
costing and pricing هزینه یابی و قیمت گذاری
disinterestedly ازروی بی طرفی یابی علاقگی
dumb barge کرجی بی بادبان یابی موتور
echo sounding عمق یابی انعکاس صوت
knotty pate ادم خرف یابی کله
inelegantly ازروی بی فرافتی یابی ذوقی
eventration جنین بی شکم یابی روده
locating مستقر ساختن مکان یابی کردن
located مستقر ساختن مکان یابی کردن
locate مستقر ساختن مکان یابی کردن
in suspense درحال تعطیل یابی تکلیفی معلق
high frequency radio direction finding جهت یابی رادیویی فرکانس بالا
locates مستقر ساختن مکان یابی کردن
contumeliously ازروی اهانت یابی حرمتی مغرورانه
quadrantal مربوط به اشتباه در دستگاه جهت یابی
flash ranging location تعیین محل هدفها با مسافت یابی نوری
range sensing تخمین زدن برد مسافت یابی کردن
quadrantal points نقاط یا قطبهای دستگاه جهت یابی هواپیما
ES IS امکان مکان یابی router سیستم میانی بدهند
there is no royal road to learning <proverb> تن به دود چراغ و بی خوابی ننهادی هنر کجا یابی
landscaping جهت یابی صفحه یا کاغذ که لبه بلندتر آن افقی است
landscaped جهت یابی صفحه یا کاغذ که لبه بلندتر آن افقی است
landscapes جهت یابی صفحه یا کاغذ که لبه بلندتر آن افقی است
landscape جهت یابی صفحه یا کاغذ که لبه بلندتر آن افقی است
end system پروتکل استاندارد OSI که به کامپیوترهای میزبان اجازه محل یابی یک router را می دهند.
diagnostic روش محل یابی خطاها درنرم افزاز یا سخت افزار با بررسی مدارها یا برنامه ها
calibration card کارت خصلت یابی توپخانه کارت تنظیم بی سیم یا وسایل دیگر
associative addressing روش باز یابی داده که از بخش داده و نه از آدرس آن استفاده میکند
calibrate تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
calibrated تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
calibrates تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
calibrating تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
test piece توپ مبنا یا توپ نمونه درخصلت یابی
escheat حق تصرف دارایی متوفی ازطرف دولت یا پادشاه درموردی که متوفی بی وارث یابی وصیت مرده باشد مصادره کردن
backing رسانه ذخیره سازی موقت که داده روی آن قابل ضبط است پیش از اینکه پردازش شود یا پس از پردازش و برای باز یابی
orients جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
orienting جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
orient جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
vetoes حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoed حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
veto حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoing حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
cost accounts حساب های هزینه یابی حساب هزینه ای حساب مخارج
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com