English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 113 (6 milliseconds)
English Persian
transferable credit اعتبارقابل واگذاری
Other Matches
revocable letter of credit اعتبارقابل فسخ
transferring واگذاری سند انتقال و واگذاری حواله
transfer واگذاری سند انتقال و واگذاری حواله
transfers واگذاری سند انتقال و واگذاری حواله
abalienate واگذاری
devolvement واگذاری
resigns واگذاری
surrendering واگذاری
surrenders واگذاری
conveyance واگذاری
conveyances واگذاری
condescension واگذاری
assignment واگذاری
abandoment واگذاری
transfers واگذاری
assigment واگذاری
abaloenation واگذاری
bailment واگذاری
cession واگذاری
consignation واگذاری
assignments واگذاری
surrendered واگذاری
surrender واگذاری
transfer واگذاری
resign واگذاری
resignations واگذاری
resignation واگذاری
concessions واگذاری
concession واگذاری
transference واگذاری
devolution واگذاری
leaving واگذاری
relinguishment واگذاری
transter واگذاری
transferring واگذاری
leave واگذاری
transfers واگذاری تحویل
assignment of contract واگذاری قرارداد
bail واگذاری انتقال
apportionment واگذاری اعتبار
transfers واگذاری نقل
assignable credit اغتبارقابل واگذاری
voluntary assignment واگذاری اختیاری
target allocation واگذاری هدف
retrocession واگذاری مجد د
instrument of assignment سند واگذاری
infeudation واگذاری به تیول
feoffment واگذاری تیول
estate in joint tenancy واگذاری مشاع
distribution of forces واگذاری نیروها
quiet enjoyment واگذاری مطلق
demission واگذاری استعفاء
transferring واگذاری نقل
abandons واگذاری رهاسازی
remittances واگذاری وجه
remittance وجه واگذاری
remittance واگذاری وجه
submission واگذاری تفویض
assignments واگذاری اسناد
assignment واگذاری اسناد
abandoning واگذاری رهاسازی
abandon واگذاری رهاسازی
remittances وجه واگذاری
abandonment واگذاری دل کندن
surrender واگذاری صرفنظر
transferring واگذاری تحویل
transfer واگذاری نقل
transfer واگذاری تحویل
sector منطقه واگذاری
surrenders واگذاری صرفنظر
surrendered واگذاری صرفنظر
sectors منطقه واگذاری
ration method سبک واگذاری جیره
assignation قرار ملاقات واگذاری
release documents against واگذاری اسناد در مقابل
weapons assignment واگذاری جنگ افزار
troop basis مبنای واگذاری یکان
vested in interest واگذاری حق انتفاع موجل
assignations قرار ملاقات واگذاری
policy of d. سیاست واگذاری اوضاع
transferring سند انتقال یا واگذاری
deed of assignment سند واگذاری اختیارات
apportionment واگذاری سهمیه بودجه
transfer سند انتقال یا واگذاری
transfers سند انتقال یا واگذاری
air defense sector منطقه واگذاری شده پدافندهوایی
grant امتیاز اجازه واگذاری رسمی
self surrender واگذاری خود تسلیم به اراده
vest واگذاری حقی یامالی به دیگری
granted امتیاز اجازه واگذاری رسمی
vests واگذاری حقی یامالی به دیگری
grants امتیاز اجازه واگذاری رسمی
releases ازاد سازی رهایی واگذاری
released ازاد سازی رهایی واگذاری
release ازاد سازی رهایی واگذاری
vested in possession واگذاری مال تحت تصرف
leases واگذاری یا اجاره وسیله برای مدتی
lease واگذاری یا اجاره وسیله برای مدتی
leases نوشتهای برای واگذاری یک قطعه در یک زمانی به جای پرداخت قیمت
lease نوشتهای برای واگذاری یک قطعه در یک زمانی به جای پرداخت قیمت
granted واگذار کردن تعهد کردن واگذاری به معنای اعم
grants واگذار کردن تعهد کردن واگذاری به معنای اعم
grant واگذار کردن تعهد کردن واگذاری به معنای اعم
tails واگذاری غیر معوض اموال غیر منقول
cession صرفنظر کردن از چیزی وواگذار کردن ان واگذاری
tailed واگذاری غیر معوض اموال غیر منقول
tail واگذاری غیر معوض اموال غیر منقول
tasking سازمان بندی برای عملیات واگذار کردن ماموریت به یکانها واگذاری ماموریت تعیین ماموریت
transferable قابل واگذاری قابل انتقال
enfeoffment واگذاری ملک یاتیول ملک
assignment [of something] [to something] واگذاری [به چیزی] [از چیزی]
assignation [of something] [to something] واگذاری [به چیزی] [از چیزی]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com