Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English
Persian
spiritualism
اعتقاد به احضار ارواح
Other Matches
animism
اعتقاد باینکه ارواح مجرد وجود دارند اعتقاد بعالم روح و تجسم ارواح مردگان
to believe in ghosts
اعتقاد داشتن به ارواح
spiritism
اعتقاد به وجود روح وبازگشت ارواح بعالم مادی روح گرایی
citation
احضار احضار به بازپرسی
repeal
احضار کردن احضار
repeals
احضار کردن احضار
citations
احضار احضار به بازپرسی
lemures
ارواح
ghost dance
رقص ارواح
shadow play
نمایش ارواح
all souls day
روزاستغاثه برای ارواح
spiritualism
اعتقادبه عالم ارواح
yama
یاما : رب النوع ارواح وداورمردگان
manes
ارواح اموات مانی نقاش
telekinesis
حرکت اجسام بوسیله ارواح
shinto
مذهب ارواح پرستی درژاپن
lar
نام یکی از ارواح حافظ خانه
cabbalah
علوم اسرار امیز ازقبیل علم ارواح
cabbala
علوم اسرار امیز ازقبیل علم ارواح
cabala
علوم اسرار امیز ازقبیل علم ارواح
bead roll
صورت مردگانی که برای ارواح انها فاتحه یادعامیخوانند
beadroll
صورت مردگانیکه باید برای ارواح انها فاتحه یادعابخوانند
psychomancy
رابطه با روح رابطه ارواح باهم
summoning
احضار
summons
احضار
summonsed
احضار
calling
احضار
vocations
احضار
summonses
احضار
summonsing
احضار
recalling
احضار
vocation
احضار
convocation
احضار
convocations
احضار
citation
احضار
citations
احضار
confidence
اعتقاد
confidences
اعتقاد
unbelieving
بی اعتقاد
belief
اعتقاد
faith
اعتقاد
believing
با اعتقاد
credence
اعتقاد
misbeliever
بی اعتقاد
faiths
اعتقاد
invokes
احضار کردن
invoked
احضار کردن
invoking
احضار کردن
invoke
احضار کردن
vouch
احضار کردن
countermands
احضار کردن
countermanding
احضار کردن
process
احضار کردن
warning sign
علامت احضار
summoner
احضار کننده
spiritism
احضار روح
ouija board
لوح احضار
processes
احضار کردن
annunciator
زنگ احضار
evoke
احضار کردن
arraign
احضار نمودن
call to quarters
شیپور احضار
drop annunciator
زنگ احضار
evocable
قابل احضار
function invocation
احضار تابع
countermanded
احضار کردن
recalls
فراخوانی احضار
summoned
احضار کردن
summoned
احضار فراخواستن
evokes
احضار کردن
summon
احضار کردن
recalled
احضار کردن
summon
احضار فراخواستن
recalled
فراخوانی احضار
recalls
احضار کردن
invocation
حکم احضار
invocations
حکم احضار
ban
اگهی احضار
banning
اگهی احضار
bans
اگهی احضار
impeachment
احضار بدادگاه
evoking
احضار کردن
phantasmagoria
احضار روح
phantasmagorias
احضار روح
impeaches
احضار نمودن
impeached
احضار نمودن
impeach
احضار نمودن
recall
احضار کردن
recall
فراخوانی احضار
impeaching
احضار نمودن
countermand
احضار کردن
anomie
اعتقاد به بی نظمی
trinitarianism
اعتقاد به تثلیت
credits
اعتقاد کردن
hylicism
اعتقاد به مادیات
anomy
اعتقاد به بی نظمی
determinism
اعتقاد به جبر
creationism
اعتقاد به افرینش
ism
اعتقاد رویه
fetishism
اعتقاد به طلسم
conviction
اعتقاد راسخ
credibly
از روی اعتقاد
relativism
اعتقاد به نسبیت
misbelieve
بی اعتقاد شدن
cloaca theory
اعتقاد به مقعدزایی
convictions
اعتقاد راسخ
demonism
اعتقاد بدیو
evolutionism
اعتقاد به تکامل
fairyism
اعتقاد به جن و پری
misbelief
اعتقاد خطا
crediting
اعتقاد کردن
credited
اعتقاد کردن
theism
اعتقاد بخدا
fatalism
اعتقاد به سرنوشت
trust
اعتقاد اعتبار
trusted
اعتقاد اعتبار
trusts
اعتقاد اعتبار
credit
اعتقاد کردن
to summon somebody back
کسی را احضار کردن
subpoenaing
احضاریه حکم احضار
to order somebody back
کسی را احضار کردن
seance
جلسه احضار روح
to call somebody back
کسی را احضار کردن
to recall somebody
کسی را احضار کردن
venire faciac
حکم احضار به محکمه
automatic annunciator
زنگ احضار خودکار
at his call
بر حسب اخطار یا احضار او
subpoena
احضاریه حکم احضار
subpoenaed
احضاریه حکم احضار
gravity drop
زنگ احضار وزنی
annunciator wire
سیم زنگ احضار
to bring somebody back
کسی را احضار کردن
subpoenas
احضاریه حکم احضار
arraignment
احضار به محکمه تعقیب
to believe in something
به چیزی اعتقاد داشتن
immortalism
اعتقاد به ماندگاری روح
nicene creed
اعتقاد نامه نیسن
historical determinism
اعتقاد به جبر تاریخ
misbelieve
اعتقاد خطا پیداکردن
denominationalism
اعتقاد به تفکیک و تقسیم
monotheism
اعتقاد به خدای واحد
monism
اعتقاد وحدت خدا
to put
[place]
credence in something
به چیزی اعتقاد کردن
unbeliever
بی اعتقاد دیر باور
vitalism
اعتقاد به اصالت حیات
unbelievers
بی اعتقاد دیر باور
vampirism
اعتقاد بوجود vampire
unbelievin
بی اعتقاد دیر باور
article of faith
اعتقاد و عقیده باطنی
theodicy
اعتقاد بعدالت خدایی
factionalism
اعتقاد به سیستم حزبی
to give credence to something
به چیزی اعتقاد کردن
draftee
احضار شده به خدمت نظام
summon
فراخواندن احضار قانونی کردن
summoned
فراخواندن احضار قانونی کردن
adduse
احضار کردن بگواهی خواستن
remand
به بازداشتگاه برگرداندن احضار کردن
call-ups
شیپور احضار بخاطر اوردن
call-ups
احضار برای فعالیتهای نظامی
call-up
شیپور احضار بخاطر اوردن
call up
شیپور احضار بخاطر اوردن
call up
احضار برای فعالیتهای نظامی
evocations
احاله بدادگاه بالاتر احضار
conscript
به خدمت وفیفه احضار کردن
evocation
احاله بدادگاه بالاتر احضار
call-up
احضار برای فعالیتهای نظامی
conscripted
به خدمت وفیفه احضار کردن
remanded
به بازداشتگاه برگرداندن احضار کردن
conscripts
به خدمت وفیفه احضار کردن
remanding
به بازداشتگاه برگرداندن احضار کردن
conscripting
به خدمت وفیفه احضار کردن
remands
به بازداشتگاه برگرداندن احضار کردن
casualism
اعتقاد به شانس و تصادف تصادفا"
triune
اعتقاد بوجود سه شخصیت در خدا
syncretism
اعتقاد به توحید عقاید همتایی
ultra individualism
اعتقاد به اصالت فرد در حد افراط
adventism
اعتقاد بدوباره امدن مسیح
disbelieve
اعتقاد نکردن دروغ پنداشتن
disbelieved
اعتقاد نکردن دروغ پنداشتن
disbelieves
اعتقاد نکردن دروغ پنداشتن
disbelieving
اعتقاد نکردن دروغ پنداشتن
salvationism
اعتقاد بلزوم رستگاری از گناه
idealistically
از روی اعتقاد به تصور وخیال
immaterialism
عدم اعتقاد به ماده تجرد
adjutant's call
احضار یکانها به منظور انجام تشریفات
recalled
فرا خواندن احضار لغو کردن
compellation
عمل خطاب یا احضار کردن نام
recalls
فرا خواندن احضار لغو کردن
recall
فرا خواندن احضار لغو کردن
guild socialism
اعتقاد به انحصار صنایع ازطرف دولت
hylotheism
اعتقاد به یکی بودن خدا و ماده
finality
اعتقاد بعلت نهایی در گیتی قطعیت
factionalism
اعتقاد به لزوم وجود احزاب سیاسی
infallibilism
اعتقاد باین اصل که پاپ خطانمیکند
unitarianism
وحدت گرایی اعتقاد بوحدت وجود
utilitarianism
کاربرد گرایی اعتقاد باینکه نیکی
tritheism
سه خدایی اعتقاد باقانیم ثلاثه مسیحیت
activism
اعتقاد بلزوم عملیات حاد وشدید
millenarianism
اعتقاد به سلطنت هزار ساله مسیح
sabbatarianism
اعتقاد به تعطیل کار و عبادت دریکشنبه ها
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com