Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
safety
اعطای دو امتیاز به تیم مدافع به خاطر عقب نشینی عمدی تیم مهاجم
Other Matches
double up
مراقبت از مهاجم با دو مدافع
cutoff block
سد کردن راه مدافع به وسیله مهاجم
obmutescence
خاموش نشینی سکوت عمدی
pass cut
روش گریختن مهاجم بی گوی از چند مدافع
submarine
مانور مدافع بصورت گریز اززیر سد مهاجم
submarines
مانور مدافع بصورت گریز اززیر سد مهاجم
foot sweep
پرتاب مهاجم از طرف مدافع با گرفتن یقه و استفاده از پا
power block
سد کرپدن راه مدافع بوسیله مهاجم با راندن او به عقب بابکنار
stunt
حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
stunting
حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
stunts
حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
quick opener
بازی تهاجمی که مدافع تیم توپ را از مهاجم میگیرد وبه سمت شکاف خط رقیب می دود
quick count
کوتاه کردن علامتهای قراردادی بوسیله مهاجم میانی در خط تجمع بمنظورغافلگیر کردن تیم مدافع
linemate
مهاجم هم ردیف در خط مهاجم دیگر
point after touchdown
[یک امتیاز با گذراندن توپ بر فراز دروازه با ضربه پا پس از کسب شش امتیاز با رسیدن به پشت خط پایان]
overtime
وقت نامحدودپس از تساوی در امتیاز 41برای کسب دو امتیاز
handicap
امتیاز برای ایجاد تعادل امتیاز تعادلی
handicaps
امتیاز برای ایجاد تعادل امتیاز تعادلی
You can rest assured.
خاطر جمع باشید (اطمینان خاطر داشته باشید )
enfranchisement
اعطای حقوق
investiture
اعطای نشان
investitures
اعطای نشان
investiture of a robe
اعطای خلعت
land grant
اعطای اراضی
investiture with an office
اعطای منصب
naturalization
اعطای تابعیت
certificate for decoration
مدرک اعطای نشان
loan on deposit
اعطای وام به وثیقه سپرده
immortalization
اعطای نام یا شهرت جاودانی
backpedal
عقب نشینی در مقابل حریف عقب نشینی
withdrawal
عملیات عقب نشینی اختیاری عقب نشینی
withdrawals
عملیات عقب نشینی اختیاری عقب نشینی
constructive credit
اعطای پایان نامه افتخاری به کسی
accolades
سختی مراسم اعطای منصب شوالیه یا سلحشوری و یاشهسواری
accolade
سختی مراسم اعطای منصب شوالیه یا سلحشوری و یاشهسواری
handicap
مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
handicaps
مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
rugby point
امتیاز 3 یا 4 برای رساندن توپ به پشت خط پایان امتیاز 2 برای ضربه با پاوفرستان توپ از روی دروازه
subinfeudate
اعطای اراضی تیول از طرف امیری به امیردیگری برای بیعت با او
system
مقررات مربوط به اعطای امتیازهای اضافی به نسبت ضعف یا قدرت اسب
systems
مقررات مربوط به اعطای امتیازهای اضافی به نسبت ضعف یا قدرت اسب
variable recoil
سیستم عقب نشینی متغیر دستگاه عقب نشینی متغیر
recoilless
جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
deliberated
عمدی
prepense
عمدی
deliberate
عمدی
deliberates
عمدی
autonomic
عمدی
deliberating
عمدی
wilfull
عمدی
advertency
عمدی
aforethought
عمدی
premeditated
عمدی
intentional
عمدی
raider
مهاجم
raiders
مهاجم
striker
مهاجم
aggressor
مهاجم
forwarded
مهاجم
attackers
مهاجم
attacker
مهاجم
forward
مهاجم
aggressors
مهاجم
invader
مهاجم
frontcourt man
مهاجم
offensive
<adj.>
مهاجم
postmen
مهاجم
invaders
مهاجم
attacking
[style of play, player]
<adj.>
مهاجم
close attack
سه مهاجم
offensives
مهاجم
infestant
مهاجم
strikers
مهاجم
postman
مهاجم
murder
قتل عمدی
sabotages
خرابکاری عمدی
sabotage
خرابکاری عمدی
sabotaging
خرابکاری عمدی
sabotaged
خرابکاری عمدی
cheap shot
خشونت عمدی
inadvertent
غیر عمدی
lemons
باخت عمدی
dump
باخت عمدی
malice a
خیانت عمدی
lemon
باخت عمدی
studied
دانسته عمدی
willful misconduct
زیان عمدی
willful misconduct
خسارت عمدی
wilfull murder
قتل عمدی
wilful murder
قتل عمدی
voluntary act
فعل عمدی
reflation
تورم عمدی
intentional handball
هند عمدی
unitentional
غیر عمدی
murdered
قتل عمدی
murdering
قتل عمدی
murders
قتل عمدی
tank
باخت عمدی
intentional movement
حرکت عمدی
intentional foal
خطای عمدی
breaking pass
پاس به مهاجم
flanker
مهاجم جناح
dedger
مهاجم گریزنده
trailers
پشتیبان مهاجم
trailer
پشتیبان مهاجم
aggressive
حمله ور مهاجم
unmarked
مهاجم مهارنشده
third home
بازیگر مهاجم
aggressive
مهاجم پرپشتکار
dodgers
مهاجم گریزنده
dodger
مهاجم گریزنده
d.sin
گناه بزرگ عمدی
sand bag
سستی عمدی در تمرین
was that intended?
ایا ان عمدی بود
homicide by misadventure
قتل غیر عمدی
arson
ایجاد حریق عمدی
invlountary act
فعل غیر عمدی
arson
اتش زدن عمدی
vertical parity check
مقابله توان عمدی
casually
بطور غیر عمدی
by accident or d.
بطور اتفاقی یا عمدی
setting on fire
اتش زدن عمدی
badminton
بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
invader
مهاجم حمله کننده
invaders
مهاجم حمله کننده
loose forward
مهاجم تک رو پشت خط تجمع
illegal procedure
خطای تیم مهاجم
cough up
لو رفتن توپ مهاجم
flanker
بازیگر مهاجم در جناح
deliberating
عمدا انجام دادن عمدی
deliberates
عمدا انجام دادن عمدی
miscarriages
سقط جنین غیر عمدی
miscarriage
سقط جنین غیر عمدی
deliberated
عمدا انجام دادن عمدی
inadvertence
غیر عمدی عدم تعمد
hacked
لگد زدن عمدی دررگبی
deliberate
عمدا انجام دادن عمدی
hack
لگد زدن عمدی دررگبی
hacks
لگد زدن عمدی دررگبی
involuntarily
بطورغیر ارادی یا غیر عمدی
crease defenceman
مدافع
defenseless
بی مدافع
blue liner
مدافع
defenders
مدافع
backs
مدافع
championless
بی مدافع
close defence
سه مدافع
defendants
مدافع
backer up
مدافع
apologist
مدافع
apologists
مدافع
defender
مدافع
back
مدافع
pass rusher
مدافع خط
defendant
مدافع
pleader
مدافع
horses
بازیگران قوی تیم مهاجم
weak safety
جلوگیری درزمین مهاجم درجبهه او
sacking
حمله به مهاجم پشت خط تجمع
cross buck
حمله دو مهاجم بصورت متقاطع
prop forward
هرکدام ازدو مهاجم خط جلودرتجمع
arson
تولید حریق عمدی در مال غیر
match penalty
خطای اسیب رساندن عمدی واخراج
dusters
پرتاب عمدی توپ به بالا وبداخل
duster
پرتاب عمدی توپ به بالا وبداخل
voluntary
عمدی افراز ملک با تراضی شرکا
unitentionally
ندانسته بطور غیر عمدی سهوا
destruct
خرابی عمدی موشک قبل ازپرتاب ان
draw play
ضربه عمدی با انتهای گوی گلف
inadvertenly
بطور غیر عمدی ازروی ندانستگی
barrister
وکیل مدافع
backfour
چهار مدافع
proctor
وکیل مدافع
back
مدافع خط میدان
full back
مدافع پوششی
backs
مدافع خط میدان
advocating
وکیل مدافع
advocate
وکیل مدافع
advocated
وکیل مدافع
backman
بازیگر مدافع
the champion of liberty
مدافع ازادی
advocates
وکیل مدافع
self defensive
مدافع خود
defending attorney
وکیل مدافع
ball hawk
مدافع پرقدرت
positioned
موضعگیری مدافع موضعگیری مدافع
position
موضعگیری مدافع موضعگیری مدافع
defensor
وکیل مدافع
judge advocate
وکیل مدافع
barristers
وکیل مدافع
blitzer
مدافع نفوذی
inner
دو بازیگر مهاجم بین وسط وگوشها
direct free kick
مکث مهاجم برای فریفتن حریف
have an angle
بریدن مسیر مهاجم بصورت اریب
naturalizes
اعطای تابعیت قبول تابعیت کردن
naturalizing
اعطای تابعیت قبول تابعیت کردن
naturalising
اعطای تابعیت قبول تابعیت کردن
naturalize
اعطای تابعیت قبول تابعیت کردن
naturalises
اعطای تابعیت قبول تابعیت کردن
defending shampion
مدافع عنوان قهرمانی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com