English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
clearing outwards اعلامیه خروج کشتی
Other Matches
clearance inwards اعلامیه ورود کشتی به گمرک
clearance outwards مجوز خروج کشتی
clearance outwards مجور خروج کشتی پس ازبارگیری
clearance papers اسناد خروج کشتی از بندر
to take off one رفع توقیف از ورود و خروج کشتی کردن
manifestos اعلامیه اعلامیه دادن
manifestoes اعلامیه اعلامیه دادن
manifesto اعلامیه اعلامیه دادن
topgallant سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
scuppering سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppers سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
ship's manifest صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
respondentia وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
load line خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
hawse سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
carry ship کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
gunroom مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
embarkation بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
keel حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
waterline خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
dan runner کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
lazar housek عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
keels حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
supercargo نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
bill of health گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
acknowledgement اعلامیه
assertion اعلامیه
acknowledgements اعلامیه
noticed اعلامیه
notices اعلامیه
statements اعلامیه
noticing اعلامیه
statement اعلامیه
pronunciamento اعلامیه
notice اعلامیه
declaration اعلامیه
declarations اعلامیه
acknowledgments اعلامیه
manifestoes اعلامیه
manifestos اعلامیه
communique اعلامیه
acted اعلامیه
act اعلامیه
manifesto اعلامیه
advice اعلامیه
usura maritima دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
credit notes اعلامیه بستانکاری
credit advice اعلامیه بستانکار
delivery notice اعلامیه تحویل
pronouncements اعلامیه رسمی
home use entry اعلامیه مصرف
pronouncement اعلامیه رسمی
declarations اعلامیه دادخواست
debt advice اعلامیه بدهکار
plateform اعلامیه حزبی
communist manifesto اعلامیه کمونیستی
bill of rights اعلامیه حقوق
credit note اعلامیه بستانکاری
declaration اعلامیه دادخواست
receipt statement اعلامیه ورود
declarations اعلامیه اعلام
notice to mariner اعلامیه دریایی
declaration اعلامیه اعلام
proclamations بیانیه اعلامیه
manifest خبر اعلامیه
manifested خبر اعلامیه
manifesting خبر اعلامیه
proclamation بیانیه اعلامیه
manifests خبر اعلامیه
statement صورتحساب اعلامیه
consignment note اعلامیه حمل
statements صورتحساب اعلامیه
windjammer یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
bill of human rights اعلامیه حقوق بشر
placards اعلامیه رسمی اعلان
plateform اعلامیه سیاست دولت
placard اعلامیه رسمی اعلان
deposit slip اعلامیه پرداخت سپرده
propagation پخش امواج یا اعلامیه
home use entry اعلامیه مصرف شخصی
declaration of the rights of man اعلامیه حقوق بشر
proclamations اعلامیه پخش کردن
proclamation اعلامیه پخش کردن
general average statement صورت یا اعلامیه خسارت کلی
leafleting اعلامیه اوراق تبلیغاتی اعلان
universal declaration of human rights اعلامیه جهانی حقوق بشر
leafleted اعلامیه اوراق تبلیغاتی اعلان
leaflet اعلامیه اوراق تبلیغاتی اعلان
international bill of the right of man اعلامیه جهانی حقوق بشر
leaflets اعلامیه اوراق تبلیغاتی اعلان
bill of rights اعلامیه ده مادهای حقوق اتباع امریکایی
notice اعلامیه [روی تابلو یا ستون آگهی]
leaflet bomb بمب حاوی اعلامیه یا اوراق تبلیغاتی
quarterdeck عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdecks عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yawed انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yaw انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
sailboat کشتی بادبانی کشتی بادی
overboard از کشتی بدریا روی کشتی
sailboats کشتی بادبانی کشتی بادی
leakage or breakage خروج
exhaust خروج
exhausts خروج
egress خروج
egression خروج
emissions خروج
emission خروج
propulsion خروج
prolapsus خروج
exits خروج
emersion خروج
exit خروج
exodus خروج
outgo خروج
piracy هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
log out خروج از سیستم
logout خروج از سیستم
spermatism خروج منی
work function انرژی خروج
out flow of capital خروج سرمایه
debouch راه خروج
debouchment خروج ازتنگنا
exit point نقطه خروج
defecation خروج مدفوع
exhaust velosity سرعت خروج
electron affinity انرژی خروج
blow out خروج ناگهانی
eccentricities خروج از مرکزیت
angle of emergence زاویه خروج
emergency exit خروج اضطراری
dump valve شیر خروج
exhaust valve شیر خروج
capital outflow خروج سرمایه
log off خروج از سیستم
outage راه خروج
outlet مجرای خروج
transpiration خروج نفوذ
light spill خروج نور
ejaculate خروج منی
ejaculated خروج منی
spurting خروج ناگهانی
emergency exit در خروج اضطراری
spurts خروج ناگهانی
spurted خروج ناگهانی
spurt خروج ناگهانی
outages راه خروج
ejaculates خروج منی
prolapse of the uterus خروج سیبک
outlets مجرای خروج
eccentricities خروج از مرکز
ingress and egress دخول و خروج
order off حکم خروج
order off the field حکم خروج
eccentricity خروج از مرکز
emissions صدور خروج
exeat اجازهء خروج
emission صدور خروج
eccentricity خروج از مرکزیت
ejaculating خروج منی
cartel ship کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
freedom of entry and exit ازادی ورود و خروج
inner work function انرژی خروج درونی
Where is the emergency exit? در خروج اضطراری کجاست؟
undoubling خروج از دوبلگی شطرنج
exhaust تخلیه کردن خروج
exophthalmos خروج تخم چشم
exhausts تخلیه کردن خروج
exhausts خروج گاز یابخار
fifo خروج به ترتیب ورود
shell برنامه خروج موقت
shelling برنامه خروج موقت
gas tight مانع خروج گاز
exhaust خروج گاز یابخار
steam tight مانع خروج بخار
infinite حلقهای که خروج ندارد.
eccentricity گریز یا خروج از مرکز
outer work function انرژی خروج بیرونی
out flow of labor خروج نیروی کار
eccentricity of the load خروج از مرکزیت بار
primer leak خروج گازاز ته چاشنی
eccentricities گریز یا خروج از مرکز
shells برنامه خروج موقت
free on boand تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
choke ring حلقه مانع خروج گاز
break cover خروج روباه یا خرگوش ازپناهگاه
Please show me the way out I'll show you ! لطفا " را ؟ خروج را به من نشان دهید
exhaust pipe لوله خروج بخار یا دود
trap house محل خروج هدفهای متحرک
gangway محل ورود و خروج از ناو
gangways محل ورود و خروج از ناو
obturator الات مانع خروج گاز
ne exeat regno دستور عدم خروج از مملکت
jetting خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
blowing خروج هوا با فشار و سرعت زیاد
port of exit مرز خروج کالا یا فرد ازکشور
lithotomy برش مثانه برای خروج سنگ
jetted خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com