Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
bill of rights
اعلامیه ده مادهای حقوق اتباع امریکایی
Other Matches
bill of rights
اعلامیه حقوق
bill of human rights
اعلامیه حقوق بشر
declaration of the rights of man
اعلامیه حقوق بشر
international bill of the right of man
اعلامیه جهانی حقوق بشر
universal declaration of human rights
اعلامیه جهانی حقوق بشر
bill
اعلامیه مربوط به حقوق عمومی و ازادیهای فردی که در مواقع غیر عادی و خاص تصویب میشود
bills
اعلامیه مربوط به حقوق عمومی و ازادیهای فردی که در مواقع غیر عادی و خاص تصویب میشود
emancipation proclamation
اعلامیه ازادی بردگان اعلامیهای که در اول ژانویه 3681 به وسیله ابراهام لینکلن رئیس جمهور امریکاصادر و به موجب ان به بردگان سیاهپوست امریکایی ازادی اعطا شد
common low
سیستم حقوقی انگلستان که ازحقوق مدنی و حقوق کلیسایی متمایز است زیرا این قسمت از حقوق انگلستان از پارلمان ناشی نشده عرف و عادت حقوق عرفی
manifestos
اعلامیه اعلامیه دادن
manifestoes
اعلامیه اعلامیه دادن
manifesto
اعلامیه اعلامیه دادن
nationals
اتباع
subjects
اتباع
subject
اتباع
subjected
اتباع
subjecting
اتباع
foreign nationals
اتباع خارجه
the rear vassals
اتباع تیولدار
foreign subjects
اتباع بیگانه
public international law
حقوق بین الملل عمومی حقوق عام ملل
postliminum
قسمت پشت در قانون بازگشت حقوق یاقانون استعاده حقوق یا اعاده وضع حقوقی سابق
detention of pay
ممانعت ازپرداخت حقوق توقیف حقوق
protective duty
حقوق و عوارض حمایتی حقوق گمرکی حمایت کننده حقوقی که جهت حمایت ازکالاهای داخلی وضع میگردد
harbour dues
حقوق اسکله حقوق لنگراندازی
capitulation
تسلیم شدن به دشمن قرارداد کاپیتولاسیون قراردادی که به موجب ان امتیازات خاصی به یک دولت خارجی و اتباع ان داده میشود
ferrite
مادهای
single base
تک مادهای
ferric oxide
مادهای
attainder
سلب و نفی کلیه حقوق مدنی شخص در موقعی که به علت ارتکاب خیانت یا جنایت به مرگ محکوم میشود محرومیت کامل از حقوق اجتماعی و مدنی
advalorem duty
حقوق گمرکی براساس ارزش کالا حقوق گمرکی از روی قیمت
allotment advice
پیشنهاد تخصیص حقوق یاپرسنل پیشنهاد سهمیه بندی حقوق یا پرسنل
letter of marque
پروانه دستگیر کردن کشتی بازرگانی دشمن و غارت کردن اتباع ایشان
volatile
مادهای با فشاربخار زیاد
allergen
مادهای که باعث حساسیت میشود
antivitamin
مادهای که ویتامین ها را خنثی میکند
acetylcholine
مادهای بفرمول 3NO71H7C از جود و سر
abrazitic
مادهای که در موقع ذوب نمیجوشد
humectant
مادهای که رطوبت را بخودجذب میکند
insulators
مادهای که الکتریسیته را هدایت نمیکند
insulator
مادهای که الکتریسیته را هدایت نمیکند
consul
نمایندهای است که از کشوری به کشوردیگر اعزام میشود تا مصالح و منافع شخصی و تجاری اتباع کشور متبوع خود را درکشور مرسل الیه حفظ کند سر کنسول
consuls
نمایندهای است که از کشوری به کشوردیگر اعزام میشود تا مصالح و منافع شخصی و تجاری اتباع کشور متبوع خود را درکشور مرسل الیه حفظ کند سر کنسول
alkali
قلیا مادهای باخاصیت قلیایی مثل سودمحرق
alkalis
قلیا مادهای باخاصیت قلیایی مثل سودمحرق
photoconductive
مادهای که مقاومت الکتریکی ان با شدت روشنایی تغییرمیکند
bubble baths
مادهای معطر که در وان پر آب حمام میریزند و کف میکند
conductors
مادهای مثل فلز که هادی الکتریسیته است
conductor
مادهای مثل فلز که هادی الکتریسیته است
bubble bath
مادهای معطر که در وان پر آب حمام میریزند و کف میکند
dopant
مادهای که در فرایند تغلیظ اضافه میشود doping
manifestoes
اعلامیه
declarations
اعلامیه
acted
اعلامیه
act
اعلامیه
declaration
اعلامیه
acknowledgments
اعلامیه
pronunciamento
اعلامیه
communique
اعلامیه
acknowledgements
اعلامیه
acknowledgement
اعلامیه
noticing
اعلامیه
notices
اعلامیه
noticed
اعلامیه
notice
اعلامیه
manifestos
اعلامیه
manifesto
اعلامیه
advice
اعلامیه
statement
اعلامیه
statements
اعلامیه
assertion
اعلامیه
gasogene
مادهای که برای ساختن اب گاز دار بکار میرود
excipient
مادهای که برای جذب یاترقیق داروئی بکار برند
materials
مادهای که برای استفاده اتمام محصول به کار می رود
material
مادهای که برای استفاده اتمام محصول به کار می رود
disk
صفحه مدور سطح پوشیده از مادهای که مغناطیسی میشود
disks
صفحه مدور سطح پوشیده از مادهای که مغناطیسی میشود
antigen
مادهای که در بدن ایجادعکس العمل علیه خودش میکند
antigens
مادهای که در بدن ایجادعکس العمل علیه خودش میکند
inoculum
مادهای که برای مایه کوبی وتلقیح بکار میرود
succubus
جن یا دیو مادهای که بصورت زن درامده وبامردان همخواب میشود
phosphor
مادهای که در اثر اعمال انرژی نور تولید میکند
anticatalyst
مادهای که موجب وقفهء واکنشهای حیاتی موجود میشود
manifests
خبر اعلامیه
communist manifesto
اعلامیه کمونیستی
delivery notice
اعلامیه تحویل
plateform
اعلامیه حزبی
statements
صورتحساب اعلامیه
statement
صورتحساب اعلامیه
credit note
اعلامیه بستانکاری
manifesting
خبر اعلامیه
receipt statement
اعلامیه ورود
debt advice
اعلامیه بدهکار
credit advice
اعلامیه بستانکار
pronouncements
اعلامیه رسمی
notice to mariner
اعلامیه دریایی
pronouncement
اعلامیه رسمی
consignment note
اعلامیه حمل
manifest
خبر اعلامیه
proclamations
بیانیه اعلامیه
declaration
اعلامیه اعلام
declaration
اعلامیه دادخواست
home use entry
اعلامیه مصرف
declarations
اعلامیه دادخواست
manifested
خبر اعلامیه
credit notes
اعلامیه بستانکاری
proclamation
بیانیه اعلامیه
declarations
اعلامیه اعلام
multicellular
مادهای با جرم حجمی کم باسلولهایی مملو از هوا یاگازهای دیگر
photoemissive
مادهای که در اثر روشنایی یانور از خود الکترون تابش میکند
thinned
روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
hydrolyte
جسم یا مادهای که تحت تاثیر تجزیه بوسیله اب قرار گیرد
thinners
روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
thin
روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
thinnest
روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
thins
روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
additives
مادهای که برای افزایش خواص مادهء دیگری به ان اضافه شود
succuba
جنی یا دیو مادهای که هنگام شب بغل خواب مردان میشود
placard
اعلامیه رسمی اعلان
placards
اعلامیه رسمی اعلان
proclamations
اعلامیه پخش کردن
proclamation
اعلامیه پخش کردن
clearing outwards
اعلامیه خروج کشتی
propagation
پخش امواج یا اعلامیه
plateform
اعلامیه سیاست دولت
deposit slip
اعلامیه پرداخت سپرده
home use entry
اعلامیه مصرف شخصی
authorized stoppage
برداشت قانونی از حقوق افرادکسورات قانونی از حقوق
clearance inwards
اعلامیه ورود کشتی به گمرک
leaflet
اعلامیه اوراق تبلیغاتی اعلان
general average statement
صورت یا اعلامیه خسارت کلی
leaflets
اعلامیه اوراق تبلیغاتی اعلان
leafleted
اعلامیه اوراق تبلیغاتی اعلان
leafleting
اعلامیه اوراق تبلیغاتی اعلان
amphetamine
مادهای بفرمول N31H9C که بصورت بخور یا محلول بعنوان مسکن استعمال میشود
amphetamines
مادهای بفرمول N31H9C که بصورت بخور یا محلول بعنوان مسکن استعمال میشود
notice
اعلامیه
[روی تابلو یا ستون آگهی]
leaflet bomb
بمب حاوی اعلامیه یا اوراق تبلیغاتی
antibiotic
مادهای که از بعضی موجودات ذره بینی بدست میاید و باعث کشتن میکربهای دیگر میشود
antibiotics
مادهای که از بعضی موجودات ذره بینی بدست میاید و باعث کشتن میکربهای دیگر میشود
metal deactivator
مادهای که برای کاهش امکان وقوع واکنشهاالکتروشیمیایی در تانک سیستم به سوختهای هیدروکربنی افزوده میشود
American
امریکایی
Americans
امریکایی
un-American
ضد امریکایی
yanks
امریکایی
yanked
امریکایی
yanking
امریکایی
Yankees
امریکایی
yank
امریکایی
Yankee
امریکایی
puttyroot
ثعلب امریکایی
Americanism
رسم امریکایی
Americanisms
رسم امریکایی
american whipping
بست امریکایی
un-American
غیر امریکایی
johnny jump up
گل بنفشه امریکایی
american make
ساخت امریکایی
Native Americans
امریکایی آغازین
americanization
امریکایی شدن
withe rod
بداغ امریکایی
Native American
امریکایی آغازین
adders mouth
تعلب امریکایی
eight ball billiard
بیلیارد امریکایی
divi divi
سماق امریکایی
butter nut
یکجورگردوی امریکایی
cabbage palm
فوفل امریکایی
cotton tail
خرگوش امریکایی
condor
کرکس امریکایی
condors
کرکس امریکایی
colin
بلدرچین امریکایی
peccary
گراز امریکایی
moor hen
اب کوپیل امریکایی
towhee
سهره امریکایی
Americanism
اصطلاح امریکایی
moon flower
یکجورنیلوفرپیچ امریکایی
moorhens
اب کوپیل امریکایی
moorhen
اب کوپیل امریکایی
Americanisms
اصطلاح امریکایی
cannabis sativa
حشیش امریکایی
wood anemone
شقایق جنگلی امریکایی
stake driver
بوتیمار معمولی امریکایی
greaser
مکزیکی یااسپانیولی امریکایی
snakemouth
گل ثعلب امریکایی وژاپنی
signal caller
مدافع 3/4 در فوتبال امریکایی
caribous
گوزن امریکایی شمالی
caribou
گوزن امریکایی شمالی
puma
یوزپلنگ درنده امریکایی
squaw
زن سرخ پوست امریکایی
urubu
کرکس سیاه امریکایی
bullfrogs
غوک بزرگ امریکایی
Jim Crow
سیاه پوست امریکایی
bullfrog
غوک بزرگ امریکایی
hickory
چوب گردوی امریکایی
hickory
درخت گردوی امریکایی
usascii code
رمز اسکی امریکایی
mahogany
درخت ماهون امریکایی
pumas
یوزپلنگ درنده امریکایی
hyphenated american
بیگانهء امریکایی شده
Americanized
امریکایی ماب کردن
Americanised
بصورت امریکایی دراوردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com