Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
merged
اعلام مسیر تعقیب
Other Matches
pursuit course
مسیر تعقیب
tracked
تعقیب مسیر کردن
tracks
تعقیب مسیر کردن
track
تعقیب مسیر کردن
hoick
فریاد تازی دار بعلامت اعلام کشف مسیر شکار
track off
انحراف از مسیر تعقیب هدف رد شدن نقطه نشانی از روی هدف در نشانه روی
early-warning
اعلام خطر اعلام خطر کردن از نزدیک شدن دشمن سیستم اعلام خطر
early warning
اعلام خطر اعلام خطر کردن از نزدیک شدن دشمن سیستم اعلام خطر
neutralize track
هدف را تعقیب نکنید دررهگیری هوایی تعقیب موقوف
witch-hunt
محاکمه و تعقیب جادوگران تعقیب توهمات
witch hunt
محاکمه و تعقیب جادوگران تعقیب توهمات
witch-hunts
محاکمه و تعقیب جادوگران تعقیب توهمات
alerting service
قسمت اعلام اماده باش سرویس اعلام خطر
elevation tracking
دستگاه تعقیب صعود هواپیما تعقیب صعود یا بالا رفتن
fast
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fasted
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fasts
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fastest
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
lane
مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
lanes
مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
multithread
طرح برنامه که از بیش یک مسیر منط قی استفاده میکند و هر مسیر همزمان اجرا میشود
groove
خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
grooves
خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
switched network backup
انتخاب کاربر برای مسیر جانبی از شبکه وقتی که مسیر اول مشغول است
landing approach
مسیر نشستن هواپیما مسیر پیاده شدن به ساحل
ball cushion
دیوار پشتی دار در انتهای مسیر گوی بولینگ که مانع برگرداندن میله به مسیر میشود
crane rail
مسیر حرکت پاتیل جرثقیل مسیر بالابر
pursuits
تعقیب تعقیب کردن دنبال کردن
pursuit
تعقیب تعقیب کردن دنبال کردن
summit
حداکثر ارتفاع قله مسیر بلندترین قله مسیر گلوله
midcourse guidance
هدایت موشک در مسیر میانه یا مسیر پرواز ازاد موشک
transit route
مسیر دریایی بین المللی مسیر ترانزیت راه ترانزیت
summits
حداکثر ارتفاع قله مسیر بلندترین قله مسیر گلوله
fire lane
مسیر تیراندازی دریایی مسیر پاک شده تیراندازی
nodes
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
base of trajectory
تصویر افقی مسیر گلوله پایه مسیر گلوله
node
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
dog leg
شاخه مسیر شاخه انحرافی از مسیر اصلی
steadying
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steady
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadied
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadiest
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadies
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
dragway
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragstrip
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
convoy routing
تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
trunkair route
مسیر هوایی استراتژیکی مسیر حرکت و حمل و نقل استراتژیکی هوایی
air alert warning
اعلام اماده باش هوایی اعلام خطر یا اماده باش هوایی
chasing
تعقیب
venery
تعقیب
prosecution
تعقیب
chased
تعقیب
pursuits
تعقیب
in continuation of
در تعقیب
further to
در تعقیب
pursuant to
در تعقیب
litigation
تعقیب
right to sue
حق تعقیب
chase
تعقیب
chace
تعقیب
pursuit
تعقیب
following
تعقیب
in pursuance of
در تعقیب
continuation
تعقیب
follow-ups
تعقیب
clampdowns
تعقیب
clampdown
تعقیب
follow-up
تعقیب
chases
تعقیب
persecution
تعقیب
prosecutions
تعقیب
pursuance
تعقیب
chivvying
تعقیب کردن
prosecution
تعقیب کننده
drop track
تعقیب موقوف
pursues
تعقیب کردن
trailer
تعقیب کننده
sued
تعقیب کردن
sues
تعقیب کردن
criminal prosecution
تعقیب جزایی
indicter
تعقیب کننده
suing
تعقیب کردن
manhunts
تعقیب جنایتکاران
hue and cry
تعقیب قاتل
pursuing
تعقیب کردن
prosecuting
تعقیب کردن
follow up
تعقیب کردن
trace
تعقیب کردن
traced
تعقیب کردن
sue
تعقیب کردن
traces
تعقیب کردن
manhunt
تعقیب جنایتکاران
trailers
تعقیب کننده
chive
تعقیب کردن
chivying
تعقیب کردن
chase
تعقیب کردن
ensued
تعقیب کردن
ensue
تعقیب کردن
indifferent
بی طرف بی تعقیب
chased
تعقیب کردن
track
تعقیب کردن
tracked
تعقیب کردن
tracks
تعقیب کردن
prosecutor
تعقیب قانونی
prosecutors
تعقیب قانونی
chasing
تعقیب کردن
chases
تعقیب کردن
automatic aiming
تعقیب خودکار
automatic tracking
تعقیب خودکار
autotrack
تعقیب خودکار
pursued
تعقیب کردن
tailing
دنباله تعقیب
chace
تعقیب کردن
chivied
تعقیب کردن
chivies
تعقیب کردن
chasers
تعقیب کننده
chaser
تعقیب کننده
chivvied
تعقیب کردن
chivvies
تعقیب کردن
chivvy
تعقیب کردن
pursue
تعقیب کردن
ensues
تعقیب کردن
prosecutions
تعقیب کننده
indictor
تعقیب کننده
tailed
تعقیب کردن
suits
تعقیب انطباق
nolle proseequi
منع تعقیب
indictable
قابل تعقیب
impeachable
قابل تعقیب
practise
تعقیب کردن
nonsuit
عدم تعقیب
pursuers
تعقیب کننده
pursuable
قابل تعقیب
prosecutable
قابل تعقیب
tail
تعقیب کردن
practising
تعقیب کردن
tails
تعقیب کردن
practises
تعقیب کردن
suited
تعقیب انطباق
nonsequitur
عدم تعقیب
suit
تعقیب انطباق
lay fast by the heels
تعقیب کردن
prosecutes
تعقیب کردن
prosecuted
تعقیب کردن
traceable
قابل تعقیب
legal suit
تعقیب قضایی
liable to prosecution
مورد تعقیب
to follow up
تعقیب کردن
suability
قابلیت تعقیب
prosecute
تعقیب کردن
pursuer
تعقیب کننده
practicing
تعقیب کردن
lay by the heels
تعقیب کردن
follows
تعقیب کردن فهمیدن
indicted
تعقیب قانونی کردن
chargeable
<adj.>
قابل تعقیب
[حقوقی]
action
جریان حقوقی تعقیب
punishable
<adj.>
قابل تعقیب
[حقوقی]
followed
تعقیب کردن فهمیدن
follow
تعقیب کردن فهمیدن
violation will be prosecuted
متخلفین تعقیب خواهند شد
verdict for staying the proceeding
قرار منع تعقیب
track production
شروع تعقیب هدف
prosecutions
تعقیب قانونی پیگرد
track mode
روش تعقیب هدف
prosecution
تعقیب قانونی پیگرد
actions
جریان حقوقی تعقیب
indicts
تعقیب قانونی کردن
trails
هدف را تعقیب کنید
indict
تعقیب قانونی کردن
absolution
منع تعقیب کیفری
litigating
تعقیب قانونی کردن
litigates
تعقیب قانونی کردن
litigated
تعقیب قانونی کردن
indicting
تعقیب قانونی کردن
trailing
هدف را تعقیب کنید
trailed
هدف را تعقیب کنید
give chase
<idiom>
تعقیب چیزی یا کسی
actionable
قابل تعقیب در دادگاه
actionable
قابل تعقیب قانونی
actionable
<adj.>
قابل تعقیب
[حقوقی]
culpable
<adj.>
قابل تعقیب
[حقوقی]
indictable
<adj.>
قابل تعقیب
[حقوقی]
penal
<adj.>
قابل تعقیب
[حقوقی]
trail
هدف را تعقیب کنید
litigate
تعقیب قانونی کردن
suable
قابل تعقیب قانونی
pointer chasing
تعقیب اشاره گرها
follwer
مقلد تعقیب کننده
prosecuted
تعقیب قانونی کردن
sue
تعقیب قانونی کردن
pursuance of a plan
تعقیب اندیشه یا نقشهای
prosecute
تعقیب قانونی کردن
sues
تعقیب قانونی کردن
suing
تعقیب قانونی کردن
not liable to prosecution
غیر قابل تعقیب
prosecutes
تعقیب قانونی کردن
astro tracker
تعقیب کننده نجومی
snooper scope
دوربین تعقیب و دیدبانی
arraignment
احضار به محکمه تعقیب
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com