Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English
Persian
topmost
اعلی ترین
Search result with all words
top flight
اعلی ترین مرتبه
Other Matches
ends
با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
end
با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
ended
با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
nethermost
پایین ترین زیر ترین
carries
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carried
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carry
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carrying
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
combat resolution
تعیین جزئی ترین رده رزمی جزئی ترین رده شرکت کننده در رزم
court rug
فرش تالاری یا درباری
[این نوع فرش از نفیس ترین و گران ترین فرش ها می باشد و دارای نقش ها و طرح های عالی با نخ ممتاز بوده و فقط بصورت سفارشی برای محل های خاص بافته می شود.]
high tides
حد اعلی
high tide
حد اعلی
nobby
اعلی
superfine
اعلی
super
:اعلی
topnotch
اعلی
supreme
اعلی
great grand father
جد اعلی
forebear
جد اعلی
forebears
جد اعلی
culmination
حد اعلی
spoke bone
زند اعلی
primely
بطور اعلی
radius
زند اعلی
superi or quality
جنس اعلی
summit
اعلی درجه
worsted
پشم اعلی
summits
اعلی درجه
gnathitis
ورم فک اعلی
tiptop
درجه اعلی
high grade
درجه اعلی
orange pekoe
چای زرین اعلی
forbear
جد اعلی احتراز کردن
salad oil
روغن زیتون اعلی
apogee
ذروه اعلی درجه
tip top
بهترین اعلی درجه
forbears
جد اعلی احتراز کردن
whatman
کاغذ اعلی مخصوص ترسیم وطراحی
jadeite
یشم اعلی که در برمه یافت میشود
manchet
قرص نام ساخته شده از گندم اعلی وخالص
maximizing
به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximizes
به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximize
به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximising
به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximises
به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximized
به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximised
به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
backmost
پس ترین
leftmost
سمت چپ ترین
arrant
بدنام ترین
drier
: خشک ترین
lower most
پایین ترین
first and foremost
<adv.>
پیش ترین
undermost
زیر ترین
best
عظیم ترین
foremost
پیش ترین
westernmost
غربی ترین
downmost
پایین ترین
lattermost
عقب ترین
lattermost
پست ترین
bottommost
پایین ترین
least significant
کم اهمیت ترین
most important
<adj.>
مهم ترین
backmost
عقب ترین
hindmost
عقب ترین
lowermost
پایین ترین
undermost
پایین ترین
proto
مهم ترین
rightmost
راست ترین
lowest
پایین ترین
nethermost
پست ترین
aftmost
عقب ترین
rearmost
عقب ترین
driest
خشک ترین
most significant
پراهمیت ترین
more like;most like
شبیه ترین
midmost
میان ترین
middlemost
میان ترین
furthest
پیشرفته ترین
eldest
مسن ترین
meritorious
شایسته ترین
heartstring
عمیق ترین احساسات دل
tenth rate
پایین ترین درجه
most significant bit
با اهمیت ترین بیت
royal road
اسان ترین راه
neap tide
پائین ترین جزر و مد
neap
خفیف ترین جزر و مد
most significant digit
با اهمیت ترین رقم
most significant digit
با ارزش ترین رقم
most significant bit
با ارزش ترین بیت
lsb
کم اهمیت ترین بیت
tenth rate
از پایین ترین جنس
least significant digit
کم اهمیت ترین رقم
least significant bit
کم اهمیت ترین بیت
easternmost
شرقی ترین نقطه
next
نزدیک ترین پس ازان
eastermost
شرقی ترین نقطه
best
شایسته ترین پیشترین
full-backs
عقب ترین بازی کن
tick
سخت ترین مرحله
ticked
سخت ترین مرحله
bottom price
پائین ترین قیمت
innermost
داخلی ترین دراعماق
aftermost
عقب ترین واپسین
ticks
سخت ترین مرحله
full-back
عقب ترین بازی کن
upmost
عالی ترین بالاترین درجه
main battle tank
قوی ترین تانک رزمی
thermosphere
خارجی ترین لایه اتمسفر
admiral
عالی ترین افسرنیروی دریایی
primitive data type
ساده ترین شکل داده
sternmost
عقب ترین قسمت کشتی
admirals
عالی ترین افسرنیروی دریایی
lasts
پایین ترین درجه یا مقام
lasted
پایین ترین درجه یا مقام
last
پایین ترین درجه یا مقام
exosphere
خارجی ترین لایه اتمسفر
lower high water
پایین ترین پیشرفت اب دریا
Put your warmest clothes on .
گرم ترین لباسهایت را تن کرد
fullback
جای عقب ترین بازی کن
curtal step
پایین ترین پله پلگان
curtail step
پایین ترین پله پلگان
combat resolution
پایین ترین رده رزمی
culminant
درمرتفع ترین موضع کامل
troposphere
پایین ترین بخش اتمسفر
This is the easisrt way.
این آسان ترین راه است
smallest common multiple
کوچک ترین مضرب مشترک
[ریاضی]
last but not least
<idiom>
آخرین موقعیت وپر اهمیت ترین
least common multiple
کوچک ترین مضرب مشترک
[ریاضی]
lowest common multiple
کوچک ترین مضرب مشترک
[ریاضی]
skirting armor
ضخیم ترین قسمت زره تانک
least common multiple
کوچک ترین مضرب مشترک
[ک.م.م]
[ریاضی]
lowest common multiple
[LCM]
کوچک ترین مضرب مشترک
[ک.م.م]
[ریاضی]
least upper bound
[lub, LUB]
کوچک ترین کران بالا
[ریاضی]
supremum
کوچک ترین کران بالا
[ریاضی]
subcutis
عمیق ترین قسمت زیر پوست
master tooth
پایین ترین دندانه تیغه اسکیت
bottom
با پایین ترین نرخ تنزیل کردن
lower low water
پایین ترین پست رفت اب دریا
least developed countries
پائین ترین کشورهای در حال توسعه
bottoms
با پایین ترین نرخ تنزیل کردن
next of kin
نزدیک ترین خویشاوندان منسوب بلافصل
heart strings
عمیق ترین احساسات دل رشته هایاریسمانهای دل
master pick
پایین ترین دندانه تیغه اسکیت
belly
کلفت ترین قسمت قلاب ماهیگیری
bellies
کلفت ترین قسمت قلاب ماهیگیری
greatest common divisor
بزرگ ترین مقسوم علیه مشترک
[ریاضی]
best-sellers
پرفروش ترین مال التجاره پرتیراژترین کتاب
endodermis
داخلی ترین بافت پوسته ریشه وساقه
water collecting sump
پایین ترین نقطه در یک سیستم که در ان اب جمع میشود
highest common factor
[HCF]
بزرگ ترین مقسوم علیه مشترک
[ریاضی]
aftermost
نزدیکترین دگل عقب کشتی پست ترین
greatest common factor
[GCF]
بزرگ ترین مقسوم علیه مشترک
[ریاضی]
This is the oldest Persian script in existence.
این قدیمی ترین خط فارسی موجود است
white wool
[مرغوب ترین نوع پشم از لحاظ رنگ]
knight bachelor
پایین ترین مرتبه سلحشوری قدیم انگلیس
rock bottom
کمترین و نازلترین قیمت پایین ترین قسمت
rock-bottom
کمترین و نازلترین قیمت پایین ترین قسمت
greatest common divisor
[gcd]
بزرگ ترین مقسوم علیه مشترک
[ریاضی]
best-seller
پرفروش ترین مال التجاره پرتیراژترین کتاب
best seller
پرفروش ترین مال التجاره پرتیراژترین کتاب
msb
با اهمیت ترین بیت Bit Significant ost
msd
با اهمیت ترین رقم Digit Significant ost
Milco
میلکو
[مرغوب ترین فرش رومانی با چله پنبه ای]
physical
پایین ترین لایه استاندارد شبکه ISO/OSI
ahmad
اسم حضرت رسول اکرم -ستوده تر- برگزیده ترین
intima
درونی ترین غشاء پوششی رگها و سایررباطهای بدن
dynamically
ن ترین مسیر داده از بین تغییرات در زمان اتصال
dynamic
ن ترین مسیر داده از بین تغییرات در زمان اتصال
The box office star of 1980.
پول ساز ترین هنر پیشه سال 1980
masters
مهمترین شخص یا وسیله در سیستم . به روزترین و درست ترین فایل
master
مهمترین شخص یا وسیله در سیستم . به روزترین و درست ترین فایل
geodesic
کوتاه ترین خط ترسیم شده بین دو نقطه درروی سطح
mastered
مهمترین شخص یا وسیله در سیستم . به روزترین و درست ترین فایل
geodetic
کوتاه ترین خط ترسیم شده بین دو نقطه در روی سطح
garboard
پایین ترین حاشیه چوبی یااهنی که روی حمال کشتی قرارمیدهند
high fidelity
ایجاد صدا با عالی ترین درجه وشباهت زیاد به اصل ومبداء ان
bilge
پایین ترین قسمت ساختمان هواپیما که اب کثافات و دیگرضایعات در ان جمع میشود
geodetical
کوتاه ترین خطی که دونقطه رادر روی سطحی بهم میپوند د
geodeticline
کوتاه ترین خطی که دونقطه رادر روی سطحی بهم میپوند د
optimum
سیستم کدگذاری که سریع ترین دستیابی و بازیابی را به داده ذخیره شده دارد
weakest maintained
ضعیف ترین مخلوط سوخت که تحت شرایط معین میتواندتوان را بیشینه نگهدارد
hyperfocal distance
نزدیک ترین فاصلهای که ازانجا میتوان عکس برداری واضح وروشن نمود
circular carpet
قالی مدور یا دایره ای شکل که قدیمی ترین آن مربوط به قرن شانزدهم میلادی می باشد
silicon valley
محلی در دره سانتاکلارای کالیفرنیا باگسترده ترین تمرکز تجارت وکار تکنولوژی عالی در جهان
minimum
سیستم کدگذاری که سریع ترین دستیابی و زمان بازیابی را برای داده ذخیره شده دارد
Pentium Pro
قوی ترین پردازنده موجود سافت Intel. که جایگزین Pentium میشود برای PCهای با کارایی بالا
The darkest hour is that before the down.
<proverb>
تاریک ترین لیظه هنگامی است که چیزی به فجر نمانده است .
garter
عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب
proletary
عضو پست ترین گروه مردم مزدور پست
garters
عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب
zeroes
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeros
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
contraltos
زیرترین صدای مردانه بم ترین صدای زنانه
zero
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
contralto
زیرترین صدای مردانه بم ترین صدای زنانه
hierarchy
روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی
madder
گیاه روناس
[از ریشه این گیاه رنگینه قرمز به دست می آید که یکی از اصلی ترین مواد رنگی در رنگرزی فرش محسوب می شود.]
distance vector protocols
اطلاعات در مورد مسیرهای مختلف شبکه گسترده که توسط rowter برای یافتن کوتاهترین و سریع ترین مسیر ارسال اطلاعات به کارمی رود
hierarchies
روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com