Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
scale up
افزایش به نسبت ثابت
Other Matches
lift fan
توربوفنی که با نسبت کنارگذارزیاد تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکاررود
liftjet
توربوفن یا توربوجتی بسیارسبک وزنی با نسبت کنارگذرکم که تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکارمیرود
multiplier principle
اصل ضریب افزایش سرمایه نسبت بین افزایش سرمایه گذاری و بالا رفتن درامد
scale
کمتریا افزایش نسبت
retardation
[افزایش طول نخ در اثر نیروی کشش ثابت در زمان معین]
[در چله هایی که به مدت طولانی روی دار می مانند این افزایش طول مشاهده می شود و کاهش استحکام نخ و کاهش طول عمر فرش را به همرا دارد.]
mark up price inflation
تورم ناشی از افزایش قیمت نسبت به هزینه
scale down
به نسبت ثابت
constant return to scale
بازده ثابت نسبت به مقیاس
adjective colour
زنگی که برای ثابت شدن محتاج به افزایش چیزدیگری است
scsi
پیشرفتی که باعث افزایش نرخ ارسال داده نسبت به مشخصات اصلی JCSI میشود
ager
نوعی ماشین بخار جهت ثابت کردن رنگ ها و افزایش ظاهری قدمت فرش
chrles' law
در گازهای کامل یا ایده ال در فشار ثابت دما و حجم نسبت مستقیم دارند
currency depreciation race
تخفیف قیمت پول رایج کشور نسبت به پول سایرممالک که باعث افزایش صادرات میشود
auto lean
مخلوط رقیق سوخت و هوا که نسبت ان توسط کنترل کننده اتوماتیک در کاربوراتور ثابت نگاهداشته میشود
unesco (= united nations educational
ه افزایش احترام ملل نسبت به عدالت و حکومت قانون وحقوق انسانی و ازادیهای اساسی انچنان که موردتصویب منشور ملل متحد است بشود
auto rich
مخلوط غلیظ سوخت و هوا که نسبت ان توسط کنترل کننده مخلوط اتوماتیک درکاربوراتور ثابت نگهداشته میشود
margin propensity to consume
تمایل نهایی به مصرف نسبت بین میزان مصرف وپس انداز هر فرد به ازای یک واحد افزایش در درامد وثروت فرد
variable ratio
گیربکسهایی که در ان به منظور ثابت نگاه داشتن سرعت برونگذاشت نسبت تبدیل صرف نظر از سرعت درون گذاشت تغییر میکند
increases
صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increase
صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increased
صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
bulking
افزایش حجم مصالح ریزدانه ناشی از افزایش اب
accretion
افزایش بهای اموال افزایش میزان ارث
wagners law
براساس این قانون که توسط اقتصاددان المانی بیان شده رابطه مستقیمی بین افزایش مخارج دولت و افزایش رشد وتوسعه اقتصادی وجود دارد
leverage
نسبت بدهی به دارائی خالص تغییر نسبت غیر معین
ohm's law
جریان در یک مدار با ولتاژ نسبت مستقیم وبا مقاومت نسبت عکس دارد
static employment
کاربرد توپخانه پدافند هوایی در سکوی ثابت یا در پدافندهوایی ثابت
prorata
برحسب نسبت معین بهمان نسبت
attributable
قابل نسبت دادن نسبت دادنی
cobb doglas production function
ر کار بتوان کشش تولید نسبت به عامل سرمایه . اگرحاصلجمع کششهای فوق برابر 1 باشد تابع تولیدهمگن درجه 1 و مجموعه عوامل سرمایه و کار ثابت است و اگر بزرگتراز 1 باشدبازده کل صعودی و اگرکوچکتراز 1 باشد بازده کل نزولی است
static test
ازمایش در وضعیت ثابت یا به حالت ثابت
fixed capital
سپرده ثابت اموال ثابت یکان
nationallism
مکتب ملیت اعتقاد به برتری یک ملت نسبت به ملل دیگر و لزوم وفاداری مطلق هر تابع نسبت به ملیت خود
sales promotion
افزایش فروش از راه تبلیغات افزایش فروش
standing orders
دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
standing order
دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
malthusian law of population
نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد
sample
مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
sampled
مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
standing
ثابت دستورالعمل ثابت
steadying
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steady
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadied
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadiest
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadies
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
pigou effect
اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
fix
ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
fixes
ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
additions
افزایش
raises
افزایش
accessing
افزایش
enhancement
افزایش
multiplication
افزایش
accesses
افزایش
accessed
افزایش
access
افزایش
scale up
افزایش
accru
افزایش
increments
افزایش
amplification
افزایش
raise
افزایش
addendum
افزایش
addenda
افزایش
summation
افزایش
rises
افزایش
augmentation
افزایش
reduce/enlarge
افزایش
aggrantizement
افزایش
affixture
افزایش
adjunction
افزایش
additament
افزایش
accretion
افزایش
auxesis
افزایش
rise
افزایش
increased
افزایش
increase
افزایش
addition
افزایش
accession
افزایش
intensification
افزایش
expansion
افزایش
gain
افزایش
increscent
افزایش
gains
افزایش
increases
افزایش
increment
افزایش
gained
افزایش
superaddition
باز افزایش
tax increase
افزایش مالیات
increase of power
افزایش قدرت
overcompound
افزایش ترکیب
ascends
افزایش دادن
augmented
افزایش دادن
augmenting
افزایش دادن
rise in temperature
افزایش دما
thusŠ+=
نشان افزایش
thickening
افزایش ضخامت
monetary expansion
افزایش پول
camber
افزایش زیاد
cambers
افزایش زیاد
export promotion
افزایش صادرات
augments
افزایش دادن
mark up
افزایش قیمت
appreciation
افزایش بها
ascended
افزایش دادن
superadd
باز افزایش
accrue
افزایش یافتن
accrues
افزایش یافتن
accruing
افزایش یافتن
increase in price
افزایش بهاء
increase of potential
افزایش پتانسیل
scale up
افزایش مقیاس
increase in potential
افزایش پتانسیل
aggrandizement
افزایش بزرگی
temperature rise
افزایش دما
increasable
افزایش پذیر
salary increase
افزایش حقوق
fire raising
افزایش اتش
fire-raising
افزایش اتش
increase in sensitivity
افزایش حساسیت
increase in value
افزایش ارزش
increase of contrast
افزایش کنتراست
progation
افزایش انتقال
subjunction
افزایش در پایان
ascend
افزایش دادن
free radical addition
افزایش رادیکالی
ingravescence
افزایش تشدید
frequency multiplication
افزایش فرکانس
increase of pressure
افزایش فشار
increase of output
افزایش توان
increase of efficiency
افزایش راندمان
increase of current
افزایش جریان
growth
افزایش ترقی
growths
افزایش ترقی
multiplication
افزایش تکثیر
increase in load
افزایش بار
augmentable
قابل افزایش
spurt
افزایش ناگهانی
pick up speed
<idiom>
افزایش سرعت
put on weight
<idiom>
افزایش وزن
addibility
قابلیت افزایش
hypertension
افزایش فشارخون
add time
زمان افزایش
accelerative
مایه افزایش
annual increase
افزایش سالانه
voltage increase
افزایش ولتاژ
voltage rise
افزایش ولتاژ
elongation
افزایش طول
appreciations
افزایش بها
augment
افزایش دادن
spurts
افزایش ناگهانی
spurting
افزایش ناگهانی
spurted
افزایش ناگهانی
acceleration
تعجیل افزایش
increase in conductivity
افزایش قابلیت هدایت
capital gains
افزایش ارزش سرمایه زش
accretions
افزایش یا نمو کوره
jumped
جهش افزایش ناگهانی
hyperglycemia
افزایش قند در خون
increase endorsement
تصدیق یا تائید افزایش
bring something on
<idiom>
دلیل افزایش سریع
to be on the increase
روبه افزایش گذاشتن
increments
افزایش در حقوق توسعه
raise to a higher power
افزایش دادن نما
rate of productivity increase
نرخ افزایش بازدهی
rate of wage increase
نرخ افزایش دستمزد
strain
افزایش طول نسبی
to increase
[to, by]
افزایش یافتن
[به مقدار]
jump
جهش افزایش ناگهانی
jumps
جهش افزایش ناگهانی
increment
افزایش در حقوق توسعه
strains
افزایش طول نسبی
birth rates
ضریب افزایش جمعیت
elongation
افزایش درازا کشامد
boosted
افزایش دادن چیزی
boosting
افزایش دادن چیزی
electrophilic addition
افزایش الکترون دوستی
boosts
افزایش دادن چیزی
alkalosis
افزایش قلیای بدن
capital apprecation
افزایش ارزش سرمایه
vrc
بررسی افزایش عمودی
appreciations
افزایش ارزش دارائی
antimarkovinkoff addition
افزایش غیر مارکونیکوفی
artificial aging
افزایش استحکام الومینیوم
boost
افزایش دادن چیزی
escalator clause
شرط افزایش بها
birth rate
ضریب افزایش جمعیت
ether catalyzed addition
افزایش با کاتالیزگری اتر
appreciation
افزایش ارزش دارائی
capital widening
افزایش سطحی سرمایه
birth rates
نرخ افزایش ولادت
capital deepening
افزایش عمقی سرمایه
birth rate
نرخ افزایش ولادت
aging
افزایش طول عمر
fibrosis
افزایش بافت لیفی
increase of strain
افزایش تغییر طول نسبی
internal temperature rise
افزایش درجه حرارت داخلی
amplified
افزایش توان سیگنال یا نوسان آن
amplifies
افزایش توان سیگنال یا نوسان آن
intensifies
افزایش دادن تشدید کردن
amplify
افزایش توان سیگنال یا نوسان آن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com