Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 132 (2 milliseconds)
English
Persian
declining economy
اقتصاددر حال تنزل
Other Matches
exchange depareciation
تنزل ارزش پول خارجی تنزل قیمت ارز
sluggish economy
اقتصاددر حالت کسادی
frictional unemployment
اطلاعات ناقص مربوط به فرصتهای شغلی و عدم توانائی اقتصاددر تطابق دادن هر چه سریعتر افراد با مشاغل میباشد
reductions
تنزل
contraction
تنزل
contractions
تنزل
depreciation
تنزل
decline
تنزل
decadency
تنزل
fall
تنزل
abating
تنزل
abates
تنزل
degression
تنزل
set back
تنزل
abated
تنزل
abate
تنزل
reduction
تنزل
degradation
تنزل
declined
تنزل
step backwards
تنزل
decrease
تنزل
decadence
تنزل
declining
تنزل
declines
تنزل
decreased
تنزل
decreases
تنزل
regress
تنزل
regression
تنزل
lowered
تنزل دادن
lowering
تنزل دادن
degrade
تنزل کردن
demotion
تنزل رتبه
depreciative
تنزل دهنده
depreciator
تنزل دهنده
degrades
تنزل کردن
degrades
تنزل دادن
lower
تنزل دادن
degradation
تنزل درجه
pejorative
تنزل دهنده
fall
تنزل کرد ن
fall
تنزل کردن
lowers
تنزل دادن
cut rate
تنزل قیمت
degrade
تنزل دادن
to go backward
تنزل کردن
decaying
خرابی تنزل
decayed
خرابی تنزل
fall off
<idiom>
تنزل کردن
decay
خرابی تنزل
depressions
تنزل ناصافی
depressions
تنزل افسردگی
depression
تنزل ناصافی
depression
تنزل افسردگی
reduce
تنزل دادن
decays
خرابی تنزل
to come down with a run
تنزل کردن
reduces
تنزل دادن
reducing
تنزل دادن
graceful degradation
تنزل مطبوع
active
تنزل بردار
magnetic decay
تنزل مغناطیسی
magnetic declination
تنزل مغناطیسی
mark down
تنزل قیمت
deflation
تنزل قیمت
forfeiture
تنزل ارزش
degradation
تنزل رتبه
retrograde
تنزل کننده
devaluation
تنزل نرخ
a pejorative term
عبارتی تنزل دهنده
currency depreciation
تنزل ارزش پول
to sink in the scale
در مقام تنزل کردن
declining industry
صنعت درحال تنزل
demonetize
تنزل پیدا کردن
fluctuable
مستعد ترقی و تنزل
roll back
عمل تنزل دادن
declining
تنزل کردن کاستن
devaluation
تنزل قیمت پول
demoting
تنزل رتبه دادن
demoted
تنزل رتبه دادن
demote
تنزل رتبه دادن
devaluing
تنزل قیمت دادن
devalues
تنزل قیمت دادن
degrade
تنزل رتبه دادن
degrades
تنزل رتبه دادن
fluctuation
ترقی و تنزل نوسان
decline
تنزل کردن کاستن
declined
تنزل کردن کاستن
declines
تنزل کردن کاستن
devalued
تنزل قیمت دادن
devalue
تنزل قیمت دادن
devaluate
تنزل قیمت دادن
comedown
تنزل رتبه ومقام
demotes
تنزل رتبه دادن
to be reduced to the ranks
بپایه سربازی تنزل یافتن
downswing
تنزل کارهای تجارتی وغیره
decay
فاسد شدن تنزل کردن
To decrease. To lower.
پایین رفتن ( تنزل وکاهش )
playdown
تنزل دادن کوچک کردن
undulation
صعودو نزول ترقی و تنزل
decayed
فاسد شدن تنزل کردن
decaying
فاسد شدن تنزل کردن
decays
فاسد شدن تنزل کردن
write down
تنزل دادن بهای اسمی سهام
nose dive
ناگهان شیرجه رفتن یا تنزل کردن
bond discount
تنزل مبلغ اسمی اوراق قرضه
declassify
تنزل رتبه دادن به غیر محرمانه کردن
devaluation
تنزل نرخ برابری پول تضعیف پولی
declassifying
تنزل رتبه دادن به غیر محرمانه کردن
declassifies
تنزل رتبه دادن به غیر محرمانه کردن
declassified
تنزل رتبه دادن به غیر محرمانه کردن
bathos
تنزل از مطالب عالی به چیزهای پیش پا افتاده
write down
یادداشت کردن تنزل دادن بهای اسمی سهام
demonetization
تنزل ارزش پول نسبت به قیمت قانونی خود
regressive tax
مالیاتی که به نسبت کم شدن مبلغ پایه مالیات تنزل کند
exchange of full powers
رسمیت یافتن تنزل نرخ ارز مبادله اسناد مربوط به تفویض اختیارات تام
seller's option to duble
خیار بایع در مورد این که درصورت تنزل ارزش پول پیش از تسلیم مبیع
put in more
عمل یا بیع خیاری که در ان خیار فسخ در صورت تنزل ارزش پول پیش بینی شده باشد
put option
خیار بایع در مورد بالا بردن قیمت قبل از تسلیم مبیع ارزش پول تنزل کند
nose dive
شیرجه ناگهانی در هواپیما تنزل ناگهانی قیمت
sags
یک بر شدن کوتاه و بلند شدن از باد رانده شدن تنزل کردن ته رفتن
sagged
یک بر شدن کوتاه و بلند شدن از باد رانده شدن تنزل کردن ته رفتن
sag
یک بر شدن کوتاه و بلند شدن از باد رانده شدن تنزل کردن ته رفتن
bears
کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
bear
کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
business cycle
دوران اقتصادی یا تجارتی دوران ترقی و تنزل فعالیت تجاری و اقتصادی
reduce
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduces
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reducing
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
exchange devaluation
تنزل رسمی قیمت ارز تضعیف رسمی ارز
exchanged stabilization fund
مقصودتاسیسی است در ان پول خارجی و داخلی یک کاسه میشود و به این وسیله مظنه ارز خارجی ثابت نگهداشته میشود تا تنزل پول داخلی باعث رکود تجارت و عدم اعتماد نشود
roasting reduction method
روش کاهش تشویهای روش تنزل تشویهای
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com