English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
mental economy اقتصاد روانی
Other Matches
normative economics اقتصاد اخلاقی اقتصاد رفاه که در ان قضاوت ارزشی صورت میگیرد
reaganomics اقتصادطرفدار عرضه است که اساس ان بر خلاف اقتصاد کینزی برروی مدیریت عرضه قراردارد . در این اقتصاد کاهش مالیات بعنوان یک محرک اقتصادی که باعث افزایش تولید و عرضه خواهد شد معرفی میشود
planned economies اقتصاد برنامه ریزی شده اقتصاد با برنامه
expanding economy اقتصاد در حال توسعه اقتصاد در حال گسترش
planned economy اقتصاد برنامه ریزی شده اقتصاد با برنامه
market economies اقتصاد مبتنی بر بازار اقتصاد بازار
free enterprise اقتصاد ازاد اقتصاد بازار ازاد
market economy اقتصاد مبتنی بر بازار اقتصاد بازار
yield point حد روانی
fluency روانی
psychic روانی
liquid limit حد روانی
facility روانی
subversives روانی
fluidity روانی
flow روانی
mental روانی
psychical روانی
mellifluence روانی
psychological روانی
freedoms روانی
freedom روانی
flows روانی
subversive روانی
volubility روانی
flowed روانی
psycholepsis افت روانی
psychotherapy درمان روانی
exopsychic برون روانی
fluidity روانی بیان
psycholepsy افت روانی
psychological environment محیط روانی
psychological scale مقیاس روانی
liquid limit مرز روانی
liquid limit test ازمون حد روانی
supersensible روحی روانی
psychological operations عملیات روانی
psychological field میدان روانی
psychological factors عوامل روانی
psychiatry پزشکی روانی
psychological space فضای روانی
psychograph نمودار روانی
analeptic نیروبخش روانی
sanity سلامت روانی
psychopharmacology داروشناسی روانی
psychosexual روانی- جنسی
cathexis انرژی روانی
cathexis تمرکز روانی
cathexis نیروگذاری روانی
psychosocial روانی- اجتماعی
versatility روانی مهارت
psychosurgery جراحی روانی
psyho بیمار روانی
endopsychic درون روانی
stream of consciousness تسلسل روانی
ease of style روانی انشا
gift of the gab روانی زبان
psychopaysical روانی- فیزیکی
psychopathy اختلالات روانی
mentally از نظر روانی
psychological warfare جنگ روانی
psychomotor روانی- حرکتی
mood وضع روانی
moods وضع روانی
nervous breakdown فروباشی روانی
nervous breakdown بحران روانی
nervous breakdowns فروباشی روانی
nervous breakdowns بحران روانی
intrapsychic درون روانی
psychopathy معالجه روانی
sociopsychological اجتماعی- روانی
flow روانی سلاست
neurasthenia خسته روانی
psychic apparatus دستگاه روانی
psychic blindness نابینایی روانی
psychic deafness ناشنوایی روانی
psychopaths بیمار روانی
psychic energy نیروی روانی
psychic secretion تراوش روانی
psychic trauma اسیب روانی
psychodiagnosis تشخیص روانی
psychological test ازمون روانی
psychosis بیماری روانی
psychiatric social work مددکاری روانی
psychiatric nurse پرستار روانی
psychiatric hospital بیمارستان روانی
flowed روانی سلاست
flows روانی سلاست
psychopath بیمار روانی
playing the man بازی روانی
neuroses اختلال روانی
neurosis اختلال روانی
psychasthenia ضعف روانی
stress فشار روانی
physical psychological جسمی- روانی
stresses فشار روانی
stressing فشار روانی
psychotic بیمار روانی
psychogenesis پدیدایی روانی
mental disorder بیماری روانی
psychoanalysis تحلیل روانی
mental examination معاینه روانی
mental conflict تعارض روانی
mental derangement اشفتگی روانی
mental disease بیماری روانی
psychiatric disorder اختلال روانی
mental disturbance اختلال روانی
mental illness بیماری روانی
mental disorder اختلال روانی
mental health بهداشت روانی
mental hygiene بهداشت روانی
complex عقده روانی
complexes عقده روانی
psychognosis شناخت روانی
mental status وضع روانی
mental health سلامت روانی
mental test ازمون روانی
physical psychological تنی- روانی
reflux condenser چگالنده باز روانی
reflux column ستون باز روانی
psychosomatic disease بیماری روانی- تنی
mental measurement اندازه گیری روانی
psychotherapeutic وابسته بدرمان روانی
psychogalvanic response پاسخ گالوانیکی- روانی
psychasthenia خستگی روانی بی تصیمی
psi ability توانایی فرا روانی
reagent موضوع ازمایش روانی
neuropsychiatric درمان روانی عصبی
psychogalvanic reflex بازتاب گالوانیکی- روانی
psychodynamics پویش شناسی روانی
psychodrama نقش گزاری روانی
psychodiagnostics ابزارهای تشخیص روانی
psychic determinism علیت گرایی روانی
psychognosy مطالعه عمیق روانی
psychologism پیروی از اصول روانی
psychomotor agitation بیقراری روانی- حرکتی
psychomotor retardation کندی روانی- حرکتی
intrapsychic conflict تعارض درون روانی
psychomotor tests ازمونهای روانی- حرکتی
psychonomics محیط شناسی روانی
psychopathologist اسیب شناس روانی
psychopathology اسیب شناسی روانی
neuropsychiatric مرض روانی و عصبی
mental element of crime عنصر روانی جرم
organic mental disorder اختلال روانی عضوی
pgr بازتاب گالوانیکی- روانی
psychognosis مطالعه عمیق روانی
depth psychology تجزیه و تحلیل روانی
to speak with f. به روانی سخن گفتن
stressing تنش جسمانی- روانی
stressable <adj.> فشار روانی پذیر
viscosity ناروانی کند روانی
california psychological inventory پرسشنامه روانی کالیفرنیا
nervous breakdown واماندگی روانی [پزشکی]
psychological warfare عملیات جنگ روانی
nervous breakdown درماندگی روانی [پزشکی]
nervous breakdown ناتوانی روانی [پزشکی]
stresses تنش جسمانی- روانی
stress تنش جسمانی- روانی
facility وسیله تسهیل روانی
phrenology جمجمه شناسی روانی
psychopaths مبتلا بامراض روانی
stress tolerance تحمل فشار روانی
psychopath مبتلا بامراض روانی
acute stress reaction واکنش حاد فشار روانی
psychomotor stimulant داروی محرک روانی- حرکتی
post traumatic stress disorder اختلال فشار روانی پس اسیبی
mental deficiency عقب ماندگی روانی وفکری
psychognosis تحقیقات روانی روان پژوهش
psychognosy تحقیقات روانی روان پژوهش
psychoneural parallelism توازی نگری روانی- عصبی
psychopathology علم اسیب شناسی روانی
psychoneurosis ناراحتی روانی در اثر حالت عصبی
dsm راهنمای تشخیصی و اماری اختلالهای روانی
illinois test of psycholinguistic ازمون تواناییهای زبانی- روانی ایلینوی
cathectic وابسته به تمرکز روانی شهوانی شده
psychergograph دستگاه اندازه گیری کار روانی
psychosurgery جراحی مغز جهت درمان بیماری روانی
psychanalyze بوسیله تجزیه وتحلیل روانی معالجه کردن
depression کسادی بازار تجاری واقتصادی افسردگی روانی
depressions کسادی بازار تجاری واقتصادی افسردگی روانی
How does he [she] tick? او [مرد ] [زن] چطور [از نظر روانی] عمل میکند؟
schizoid مبتلا به اختلال روانی وجنون گوشه گیری
consolidation psychological operation عملیات روانی برای جلب همکاری مردم
economies اقتصاد
water utilization اقتصاد اب
economy اقتصاد
principles of economics اصول اقتصاد
quantitative economics اقتصاد ریاضی
principles of economy اصول اقتصاد
sound economy اقتصاد قوی
weak economy اقتصاد ضعیف
welfare economics اقتصاد رفاه
soviet economy اقتصاد شوروی
two sector economy اقتصاد دو بخشی
token economy اقتصاد ژتونی
quantitative economics اقتصاد کمی
spotaneous economy اقتصاد خودبخودی
regional economy اقتصاد منطقهای
static economy اقتصاد ایستا
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com