Dictiornary-Farsi | اقتصاد مدیریت | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (10 milliseconds)

English	Persian
managerial economics	اقتصاد مدیریت


Search result with all words

reaganomics	اقتصادطرفدار عرضه است که اساس ان بر خلاف اقتصاد کینزی برروی مدیریت عرضه قراردارد . در این اقتصاد کاهش مالیات بعنوان یک محرک اقتصادی که باعث افزایش تولید و عرضه خواهد شد معرفی میشود
Other Matches

normative economics	اقتصاد اخلاقی اقتصاد رفاه که در ان قضاوت ارزشی صورت میگیرد
computer managed instruction	اموزش با مدیریت کامپیوتردستورالعمل با مدیریت کامپیوتر
smarting	buH یا متمرکز کننده شبکه که میتواند اطلاعات وضعیت را به ایستگاه مدیریت برگرداند و به مدیریت نرم افزار امکان تشخیص راه دور هر پورت را بدهد
smartest	buH یا متمرکز کننده شبکه که میتواند اطلاعات وضعیت را به ایستگاه مدیریت برگرداند و به مدیریت نرم افزار امکان تشخیص راه دور هر پورت را بدهد
smarter	buH یا متمرکز کننده شبکه که میتواند اطلاعات وضعیت را به ایستگاه مدیریت برگرداند و به مدیریت نرم افزار امکان تشخیص راه دور هر پورت را بدهد
smarted	buH یا متمرکز کننده شبکه که میتواند اطلاعات وضعیت را به ایستگاه مدیریت برگرداند و به مدیریت نرم افزار امکان تشخیص راه دور هر پورت را بدهد
smarts	buH یا متمرکز کننده شبکه که میتواند اطلاعات وضعیت را به ایستگاه مدیریت برگرداند و به مدیریت نرم افزار امکان تشخیص راه دور هر پورت را بدهد
smart	buH یا متمرکز کننده شبکه که میتواند اطلاعات وضعیت را به ایستگاه مدیریت برگرداند و به مدیریت نرم افزار امکان تشخیص راه دور هر پورت را بدهد
CMOT	استفاده از پروتکلهای مدیریت شبکه CMIS , CMIP برای مدیریت دروازه ها در یک شبکه TCP / IP
command management system	سیستم مدیریت فرماندهی سیستم مدیریت یکان
planned economies	اقتصاد برنامه ریزی شده اقتصاد با برنامه
expanding economy	اقتصاد در حال توسعه اقتصاد در حال گسترش
planned economy	اقتصاد برنامه ریزی شده اقتصاد با برنامه
army class manager activity	سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
market economies	اقتصاد مبتنی بر بازار اقتصاد بازار
free enterprise	اقتصاد ازاد اقتصاد بازار ازاد
market economy	اقتصاد مبتنی بر بازار اقتصاد بازار
menage	مدیریت
directorship	مدیریت
superintendence	مدیریت
directorships	مدیریت
conductorship	مدیریت
directorates	مدیریت
matronage	مدیریت
administrations	مدیریت
administration	مدیریت
managership	مدیریت
administratorship	مدیریت
leadership	مدیریت
management	مدیریت
directorate	مدیریت
managements	مدیریت
generalship	مدیریت
stage direction	مدیریت
career management	مدیریت مشاغل
production management	مدیریت تولید
setup <idiom>	مدیریت داشتن
management expenses	مخارج مدیریت
resource management	مدیریت منبع
management graphics	مدیریت گرافیک
management report	گزارش مدیریت
management science	علم مدیریت
management system	سیستم مدیریت
pyramiding	مدیریت واحد
system mangement	مدیریت سیستم
supply management	مدیریت عرضه
superintendency	ریاست مدیریت
personnel management	مدیریت استخدام
ownership and management	مالکیت و مدیریت
run the show	مدیریت کردن
scientific management	مدیریت علمی
monopoly management	مدیریت انحصاری
task management	مدیریت کار
task management	مدیریت وفیفه
memory management	مدیریت حافظه
operational management	مدیریت عملیاتی
postal directory	مدیریت پست
personnel management	مدیریت پرسنلی
record management	مدیریت مدارک
record management	مدیریت رکوردها
materials management	مدیریت مواد
materiel cognizance	مدیریت کالاها
materiel management	مدیریت اقلام
superintendence	ریاست مدیریت
maladministration	سوء مدیریت
concurrency management	مدیریت همزمانی
directorate	مقام مدیریت
demand management	مدیریت تقاضا
educational administration	مدیریت اموزشی
industrial management	مدیریت صنعتی
inventory management	مدیریت موجودی
interlocking directorate	مدیریت واحد
trusts	مدیریت امانی
trusted	مدیریت امانی
trust	مدیریت امانی
job management	مدیریت برنامه
directorates	مقام مدیریت
facilities management	مدیریت امکانات
configuration management	مدیریت پیکربندی
foremanship	مدیریت سرکارگری
financial management	مدیریت مالی
file management	مدیریت پرونده
data management	مدیریت داده ها
file management	مدیریت پرونده ها
materiel management	مدیریت اماد
file management	مدیریت فایل
flow	مدیریت جریان داده
information management system	سیستم مدیریت اطلاعات
data base management	مدیریت پایگاه داده
project management program	برنامه مدیریت پروژه
spatial data management	مدیریت داده فضایی
project management system	سیستم مدیریت پروژه
flows	مدیریت جریان داده
file management program	برنامه مدیریت فایل
server	ول مدیریت صف چاپ و چاپگرهاست
flowed	مدیریت جریان داده
middle level management	مدیریت سطح متوسط
information resource management	مدیریت منبع اطلاعات
database management	مدیریت پایگاه داده ها
data processing management	مدیریت پردازش داده
data management system	سیستم مدیریت داده ها
frameworks	مدیریت پایگاه داده
framework	مدیریت پایگاه داده
data management programs	برنامههای مدیریت داده ها
data base management	مدیریت پایگاه داده ها
conveyancing	مدیریت از روی مهارت
letters of administration	سند مدیریت ترکه
lower level management	مدیریت سطح پایین
directs	مدیریت یا سازمان دهی
wildlife management	مدیریت حیات وحش
input/output	مدیریت و کنترل میکند
institute of materials management	موسسه مدیریت مواد
intendancy	مدیریت حوزه مباشرت
dm	مدیریت داده هاanagement
memory management program	برنامه مدیریت حافظه
top level management	مدیریت سطح بالا
item manager	مدیریت اقلام تدارکاتی
direct	مدیریت یا سازمان دهی
directed	مدیریت یا سازمان دهی
materiel cognizance	مدیریت تشخیص کالا
management information system	سیستم مدیریت اطلاعات
economies	اقتصاد
water utilization	اقتصاد اب
economy	اقتصاد
Internet	مهندسی و مدیریت اینترنت است
army management structure	سازمان مدیریت نیروی زمینی
database management program	برنامه مدیریت پایگاه داده ها
CMIS	سیستم مدیریت شبکه قدرتمند
data processing management association	انجمن مدیریت پردازش داده
career management	مدیریت تهیه تخصصهای نظامی
data base management system	سیستم مدیریت پایگاه داده ها
computer aided factory management	مدیریت کارخانه با استفاده ازکامپیوتر
database management system	سیستم مدیریت پایگاه داده سیستم مدیریت پایگاه داده ها
memory management	مدیریت حافظه [علوم کامپیوتر]
managements	مدیریت وریاست حسن تدبیر
pim	برنامه مدیریت اطلاعات شخصی
management	مدیریت وریاست حسن تدبیر
personal information manager	برنامه مدیریت اطلاعات شخصی
IAB	مهندسی و مدیریت اینترنت است
relational database management	مدیریت پایگاه دادههای رابطهای
minister of finance	وزیر اقتصاد
interest	بهره [اقتصاد]
from an economical standpoint	از لحاظ اقتصاد
fuel economy	اقتصاد سوخت
guild economy	اقتصاد صنفی
laissez faire economy	اقتصاد ازاد
liquidation [of something]	واریزحساب [اقتصاد]
share of stock [American English]	سهم [اقتصاد]
heat economy	اقتصاد حرارت
housing economics	اقتصاد مسکن
realisation [British E] [of something]	واریزحساب [اقتصاد]
institutional economics	اقتصاد نهادی
liquidation [of something]	نقدی [اقتصاد]
realization [American E] [of something]	نقدی [اقتصاد]
realization [American E] [of something]	واریزحساب [اقتصاد]
household economy	اقتصاد خانگی
realisation [British E] [of something]	نقدی [اقتصاد]
labor economics	اقتصاد کار
keynesian economics	اقتصاد کینز
industrial economics	اقتصاد صنعتی
principles of economics	اصول اقتصاد
open economy	اقتصاد باز
sound economy	اقتصاد قوی
normative economics	اقتصاد هنجاری
neoclassical economics	اقتصاد نئوکلاسیک
natural economy	اقتصاد غیرپولی
natural economy	اقتصاد طبیعی
national economy	اقتصاد ملی
soviet economy	اقتصاد شوروی
moneyless economy	اقتصاد بی پول
monetary economy	اقتصاد پولی
principles of economy	اصول اقتصاد
regional economy	اقتصاد منطقهای
price theory	اقتصاد خرد
quantitative economics	اقتصاد کمی
quantitative economics	اقتصاد ریاضی
positive economics	اقتصاد اثباتی
positive economics	اقتصاد توصیفی
positive economics	اقتصاد مثبت
plutonomy	اقتصاد سباسی
planless economy	اقتصاد بی نقشه
planless economy	اقتصاد نسنجیده
reaganomics	اقتصاد ریگانی
spotaneous economy	اقتصاد خودبخودی
static economy	اقتصاد ایستا
microeconomics	اقتصاد خرد
sales	فروش [اقتصاد]
turnover [British English]	فروش [اقتصاد]
macroeconomics	اقتصاد کلان
marxist economics	اقتصاد مارکسیستی
welfare economics	اقتصاد رفاه
subsistence economy	اقتصاد معیشتی
micro economics	اقتصاد خرد
mental economy	اقتصاد روانی
test economy	اقتصاد ازمون
token economy	اقتصاد ژتونی
mathematical economics	اقتصاد ریاضی
two sector economy	اقتصاد دو بخشی
warfare economy	اقتصاد جنگی
weak economy	اقتصاد ضعیف