English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
English Persian
contingency support stocks اقلام ذخیره برای پشتیبانی عملیات احتمالی
Other Matches
contingency retention stock اقلام ذخیره برای عملیات احتمالی
contingency عملیات احتمالی پیش امد احتمالی
contingencies عملیات احتمالی پیش امد احتمالی
contingency option program برنامه راه کارهای احتمالی برنامه عملیات مختلف احتمالی
contingency plan طرح عملیات احتمالی
secondary landing منطقه پیاده شدن فرعی برای پشتیبانی از عملیات پیاده شدن اصلی
contingencey forces نیروهای مخصوص عملیات احتمالی
generals ثبات داده در واحد پردازش کامپیوتر که میتواند داده را برای عملیات ریاضی و منط قی مختلف ذخیره کند
general ثبات داده در واحد پردازش کامپیوتر که میتواند داده را برای عملیات ریاضی و منط قی مختلف ذخیره کند
airmobile support party گروه پشتیبانی از عملیات هوارو
controlled inventory اقلام ذخیره کنترل شده
registers ذخیره موقت برای داده دریافتی از حافظ پیش از ارسال به وسیله ورودی وخروجی ذخیره شده در حافظه اصل برای پردازش
register ذخیره موقت برای داده دریافتی از حافظ پیش از ارسال به وسیله ورودی وخروجی ذخیره شده در حافظه اصل برای پردازش
registering ذخیره موقت برای داده دریافتی از حافظ پیش از ارسال به وسیله ورودی وخروجی ذخیره شده در حافظه اصل برای پردازش
swopped فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swops فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swopping فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swapped فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swap فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swaps فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
break off فرمان قطع تک در عملیات پشتیبانی نزدیک هوایی
basic issue list اقلام مندرج در فهرست توزیع اولیه اقلام بار مبنای اولیه اقلام شارژ انبار
antisubmarine support پشتیبانی از عملیات ضدزیردریایی پشتیبانی ضدزیردریایی
wiring ساختار فلزی برای پشتیبانی کابلهای ورودی و ایجاد اتصال برای وصل کابل ها
dump 1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
housekeeping عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
standards اقلام قابل قبول برای جانشینی کالای نظامی
standard اقلام قابل قبول برای جانشینی کالای نظامی
softest نوشتار ذخیره شده روی دیسک که قابل بارشدن یا ارسال به چاپگر برای ذخیره در حافظه موقت یا RAM است
soft نوشتار ذخیره شده روی دیسک که قابل بارشدن یا ارسال به چاپگر برای ذخیره در حافظه موقت یا RAM است
softer نوشتار ذخیره شده روی دیسک که قابل بارشدن یا ارسال به چاپگر برای ذخیره در حافظه موقت یا RAM است
Thank you for your support با تشکر برای پشتیبانی شما.
CD DC حافظه فقط خواندنی دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان یک فضای ذخیره سازی با فرفیت بالای ROM برای ذخیره چندین مگابایت داده به کار می رود. داده ها روی سطح دیسک ذخیره می شوند و سپس توسط لیزر قابل خواندن هستند
CDs DC حافظه فقط خواندنی دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان یک فضای ذخیره سازی با فرفیت بالای ROM برای ذخیره چندین مگابایت داده به کار می رود. داده ها روی سطح دیسک ذخیره می شوند و سپس توسط لیزر قابل خواندن هستند
common items اقلام تدارکاتی عمومی اقلام مشترک
assessed value ارزشی که به منظور خاص برای یکی از اقلام دارایی معین میشود
warm up اجازه داده به یک ماشین برای بیکار ماندن برای مدتی پس از روشن شدن تا به وضعیت عملیات مط لوب برسد
read عملیات خواندن که در آن داده ذخیره شده پس از بازیابی پک میشود
reads عملیات خواندن که در آن داده ذخیره شده پس از بازیابی پک میشود
prodos سیستم عامل II APPLE که برای حمایت دستگاههای ذخیره انبوه و دستگاههای ذخیره فلاپی دیسک طراحی شده است
recalled برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
recall برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
recalls برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
push up list لیستی از اقلام که در ان هرقلم در اخر لیست وارد میشود و سایر اقلام همان مکان مربوطه در لیست راحفظ می کنند
precision استفاده از بیش از یک بایت داده برای ذخیره سازی عدد برای افزایش دقت
critical item اقلام حیاتی اقلام مهم
multiple استفاده از بیش از یک بایت داده برای ذخیره سازی عدد برای افزایش دقت ممکن
writes حافظه موقت برای نگهداری داده برای وسیله ذخیره سازی و وقتی که نوشته میشود.
write حافظه موقت برای نگهداری داده برای وسیله ذخیره سازی و وقتی که نوشته میشود.
preventive justice قسمتی ازحقوق که به بررسی اقدامات مختلفی که برای جلوگیری ازارتکاب جرم از ناحیه تبهکاران احتمالی لازم است اختصاص دارد
z buffer محل از حافظه برای ذخیره اطلاعات بردار Z برای شی گرافیکی نمایش داده شده روی صفحه
support command فرمانده پشتیبانی یکان مسئول پشتیبانی
drives چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drive چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
caged storage قسمتی از انبار که برای نگهداری اقلام مخصوص وخطرناک در نظر گرفته شده انبار محصور
up and running اماده برای عملیات کامل
registers که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
register که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registering که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
profiles امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profiling امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profile امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profiled امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
helicopter wave گروه پرواز هلیکوپترها برای یک عملیات
police action عملیات انتظامی محلی برای حفظ امنیت
consolidation psychological operation عملیات روانی برای جلب همکاری مردم
measure عملیات برای اطمینان یافتن از صحت چیزی
job stream ورودی برای سیستم عامل مسیل عملیات
key استفاده از بافر بین صفحه کلید و کامپیوتر برای تامین ذخیره سازی کلیدها برای ماشین نویس های سریع که چندین کلید را به سرعت انتخاب می کنند
arithmetic عملیات محاسباتی مجدد برای اطمینان از صحت نتیجه
temporary storage ثبات حافظه موقت برای نتیجه عملیات ALU
force rendezvous نقطه الحاق هواپیماها یاکشتیها برای اجرای عملیات
aircraft turn around اماده کردن هواپیما برای پرواز یا اجرای عملیات
enroute personnel افراد پیوسته به یکان حین حرکت برای عملیات
precedence قوانین محاسباتی برای بیان نحوه محاسبه عملیات ریاضی
plato منطق برنامه ریزی شده برای عملیات خودکار اموزشی
parameter زیرتابعی که از پارامترها برای بیان حدود و عملیات استفاده میکند
flowchart نشانههای مخصوص برای معرفی وسیله تصحیات و عملیات در فلوچارت
flow diagram نشانههای مخصوص برای معرفی وسیله تصحیات و عملیات در فلوچارت
parameters زیرتابعی که از پارامترها برای بیان حدود و عملیات استفاده میکند
duplex دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود
duplexes دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود
point to point را پشتیبانی میکند و برای تامین ارسال داده بین کامپیوتر کاربر و سرور راه دور روی اینترنت با استفاده از پروتکل شبکه ICPIFP به کار می رود
basic issue items وسایل همراه اقلام عمده اقلام شارژ انبار وسایل عمده
jobs استفاده از دستورات و عبارات برای کنترل عملیات سیستم عامل کامپیوتر
cycled تمام مراحل لازم برای اجرای یک فرآیند یا عملیات روی داده
cycle تمام مراحل لازم برای اجرای یک فرآیند یا عملیات روی داده
job استفاده از دستورات و عبارات برای کنترل عملیات سیستم عامل کامپیوتر
cycles تمام مراحل لازم برای اجرای یک فرآیند یا عملیات روی داده
extending فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
extends فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
extend فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
storage دیسک برای ذخیره داده
fire support coordination هماهنگ کردن پشتیبانی اتش تطبیق پشتیبانی اتش
underflow نتیجه عملیات عددی که برای بیان با دقت کامپیوتر بسیار کوچک است
coffin جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
coffins جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
lingo زبان چاپ برای کنترل عملیات نرم افزار نوشتاری Macromedia Dineetor
lingoes زبان چاپ برای کنترل عملیات نرم افزار نوشتاری Macromedia Dineetor
lay up <idiom> ذخیره کردن ،نگهداری برای آینده
reserved for unexpired risks ذخیره برای خطرات مرتفع نشده
ccd محفظه هایی برای ذخیره داده
storage بخشی از حافظه برای ذخیره اطلاعات
capacity فضای فراهم برای ذخیره سازی
capacities فضای فراهم برای ذخیره سازی
gallium arsenide ماده جدید برای ساختار قطعه که عملیات را سریع تر از قط عات سیلیکف انجام میدهد
carries سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
processor کامپیوتری که میتواند روی چندین آرایه داده برای عملیات ریاضی خیلی سریع
cyaniding عملیات حرارتی که برای سخت کردن پوسته الیاژهای اهن دار بکار می رود
carry سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
notron utilities مجموعهای از برنامههای کوچک که برای ساده کردن عملیات کامپیوتری طراحی گردیده است
carried سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
carrying سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
register محل ذخیره سازی برای داده کنترل
storage ذخیره داده برای مدت زمان طولانی
registers تعدادثباتها یی که برای ذخیره موقت استفاده می شود
register تعدادثباتها یی که برای ذخیره موقت استفاده می شود
integers دو کلمه کامپیوتری برای ذخیره عدد صحیح
storage فضای لازم برای ذخیره سازی داده
read ترتیب رویدادها برای ذخیره و بازیابی داده
task ذخیره موقت کارهای منتظر برای پردازش
registering تعدادثباتها یی که برای ذخیره موقت استفاده می شود
R/W cycle ترتیب رویدادها برای بازیابی و ذخیره داده
plants ذخیره نتیجه در حافظه برای استفاده بعدا
registering محل ذخیره سازی برای داده کنترل
archive ذخیره سازی داده برای مدت طولانی
plant ذخیره نتیجه در حافظه برای استفاده بعدا
storing واحدی در سیستم کامپیوتری برای ذخیره اطلاعات
registers محل ذخیره سازی برای داده کنترل
store واحدی در سیستم کامپیوتری برای ذخیره اطلاعات
integer دو کلمه کامپیوتری برای ذخیره عدد صحیح
floppy حلقه متمادی نوار برای ذخیره سازی
The squirrels are storing up nuts for the winter. سنجاب ها فندقی برای زمستان ذخیره می کنند .
call up تقاضا برای نمایش اطلاعات ذخیره شده
call-ups تقاضا برای نمایش اطلاعات ذخیره شده
floppy disks حلقه متمادی نوار برای ذخیره سازی
tasks ذخیره موقت کارهای منتظر برای پردازش
call-up تقاضا برای نمایش اطلاعات ذخیره شده
floppies حلقه متمادی نوار برای ذخیره سازی
reads ترتیب رویدادها برای ذخیره و بازیابی داده
floppy disk حلقه متمادی نوار برای ذخیره سازی
floppy discs حلقه متمادی نوار برای ذخیره سازی
density دیسک مغناطیسی استاندارد برای ذخیره سازی داده
cassettes نوارمخصوص با فرفیت بالا برای ذخیره سازی داده
scratch فضای حافظه یا فایل برای ذخیره موقت داده
normal قالب استاندارد برای فضای ذخیره سازی داده
cassette نوارمخصوص با فرفیت بالا برای ذخیره سازی داده
densities دیسک مغناطیسی استاندارد برای ذخیره سازی داده
scratched فضای حافظه یا فایل برای ذخیره موقت داده
scratches فضای حافظه یا فایل برای ذخیره موقت داده
scratching فضای حافظه یا فایل برای ذخیره موقت داده
dissave ذخیره خود را برای کارهای جاری خرج کردن
microprogram وسیله ذخیره سازی برای نگهداری ریز کامپیوتر
media هر ماده فیزیکی که برای ذخیره داده به کار می رود
capacitance توانایی یک عنصر برای ذخیره سازی بار الکتریکی
floated ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی
recalls بر گرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی
put and take fishing انداختن ذخیره ماهی به اب برای امادگی ماهیگیری درفصل
recall بر گرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی
floats ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی
recalled بر گرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی
overhead کد اضافی که برای سازماندهی برنامه باید ذخیره شود
float ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی
name نام شناسایی برای فایل برنامه ذخیره شده
names نام شناسایی برای فایل برنامه ذخیره شده
IFF استاندارد برای فایلهای فشرده ذخیره شده روی i-CD
media مواد مغناطیسی برای ذخیره سیگنالها مثل دیسک و نوار و.
post offices محل ذخیره اصلی پیام ها برای کاربران شبکه محلی
post office محل ذخیره اصلی پیام ها برای کاربران شبکه محلی
fosdic وسیله ذخیره سازی برای داده کامپیوتری با استفاده از میکروفیلم
tag image file format قالب فایل استاندارد برای ذخیره سازی تصاویر گرافیکی
reserved character فضایی ازدیسک که برای کنترل ذخیره داده به کارمی رود
diskless workstation ایستگاه کاری که درایو دیسکی برای ذخیره داده ندارد
tiff قالب فایل استاندارد برای ذخیره سازی تصاویر گرافیکی
circular صف کامپیوتری که از دو علامت برای ابتداوانتهای خط ذخیره عناصر استفاده میکند
circulars صف کامپیوتری که از دو علامت برای ابتداوانتهای خط ذخیره عناصر استفاده میکند
string فضای ذخیره سازی برای مجموعهای از حروف الفبا- عددی
tiffs قالب فایل استاندارد برای ذخیره سازی تصاویر گرافیکی
receiver ثبات ذخیره موقت برای دادههای ورودی پیش از پردازش
registers فضایی در CPU برای ذخیره موقت داده پیش ازپردازش
bucket فضای ذخیره سازی حاوی داده برای یک برنامه کاربردی
leading zero رقم صفر برای نمایش شروع عدد ذخیره شده
receivers ثبات ذخیره موقت برای دادههای ورودی پیش از پردازش
registering فضایی در CPU برای ذخیره موقت داده پیش ازپردازش
buckets فضای ذخیره سازی حاوی داده برای یک برنامه کاربردی
register فضایی در CPU برای ذخیره موقت داده پیش ازپردازش
supporting arms نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
pages نرم افزاری که عملیات چاپگر را برای چاپ یک متن به قالب خاص طبق دستورات کاربر کنترل میکند
paged نرم افزاری که عملیات چاپگر را برای چاپ یک متن به قالب خاص طبق دستورات کاربر کنترل میکند
flowcharting symbol علامتی برای نمایش عملیات داده ها روند کار یا وسائل روی یک نمودار گردش کاربکار برده میشود
page نرم افزاری که عملیات چاپگر را برای چاپ یک متن به قالب خاص طبق دستورات کاربر کنترل میکند
input/output فضای ذخیره سازی موقت برای داده دریافتی از حافظه اصلی پیش از ارسال به وسیله ورودی /خروجی یا دادهای که از وسیله ورودی /خروجی پردازش میشود یا در حافظه اصلی ذخیره میشود
text امکاناتی برای نوشتی متن , ذخیره سازی , بازیابی , ویرایش و چاپ
text ثبات ذخیره سازی کامپیوتر موقت فقط برای حروف متن
working فضایی از حافظه سریع برای ذخیره موقت داده در استفاده جاری
doubled استفاده از دو کلمه داده برای ذخیره سازی یک عدد با دقت بیشتر
texts امکاناتی برای نوشتی متن , ذخیره سازی , بازیابی , ویرایش و چاپ
workings فضایی از حافظه سریع برای ذخیره موقت داده در استفاده جاری
texts ثبات ذخیره سازی کامپیوتر موقت فقط برای حروف متن
doubled up استفاده از دو کلمه داده برای ذخیره سازی یک عدد با دقت بیشتر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com