English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 64 (5 milliseconds)
English Persian
equatorial climate اقلیم استوایی
Other Matches
equatorial استوایی
tropical cyclone چرخه استوایی
tropical منطقه استوایی
Equator ناحیه استوایی
tropics مناطقگرمسیری استوایی
equatorial coordinates مختصات استوایی
subtropics زیر استوایی
tropical year سال استوایی
equatorial bond پیوند استوایی
tropic range دامنه استوایی
equatorial satellite ماهواره استوایی
equatorial telescospe وربین استوایی
equatorial tides جذر و مد استوایی
sub-tropical زیر استوایی
doldrums منطقه ارامگان استوایی
tropical rain forest جنگل بارانهای استوایی
Equatorial Guinea کشور گینهی استوایی
equatorial quantum number عدد کوانتومی استوایی
macroclimate مه اقلیم
land mass اقلیم
land masses اقلیم
climates اقلیم
hemisphere اقلیم
climate اقلیم
continents اقلیم
continent اقلیم
polywag دریانوردی که به نواحی استوایی سفر نکرده باشد
tropicalization اماده کردن برای کار درمنطقه استوایی
temperate climate اقلیم معتدل
tropical climate اقلیم گرمسیری
mountain climate اقلیم کوهستانی
oceanic climate اقلیم اقیانوسی
title of territory مالکیت اقلیم
temperate climate اقلیم ملایم
microclimate خرد اقلیم
maritime climate اقلیم اقیانوسی
marine climate اقلیم اقیانوسی
macroclimate کلان اقلیم
climograph اقلیم نگار
climogram اقلیم نگار
climate diagram اقلیم نگار
climagraph اقلیم نگار
climagram اقلیم نگار
biome اقلیم زیست
acclimatization اقلیم پذیری
acclimation اقلیم پذیری
fauna حیوانات یک اقلیم
climatograph اقلیم نگاشت
climatograph اقلیم نگار
continental climate اقلیم قارهای
climatologist اقلیم شناس
climometer اقلیم سنج
climatology اقلیم شناسی
climoscope اقلیم نما
submediterranean climate اقلیم زیر مدیترانهای
submediterranean climate اقلیم نیمه مدیترانهای
bioclimatology زیست اقلیم شناسی
bioclimatology اقلیم شناسی زیستی
Mahogany was once abundant [prolific] in the tropical forests. یک موقعی چوب ماهون در جنگل های استوایی فراوان بود.
aclinic line خط استوایی مغناطیسی منحنی موهوم و نامنظمی که در نزدیکی خط استواگرداگردزمین مفروض است
kratom [درختی همیشه بهار و در عین حال برگریز استوایی که از خانواده قهوه است و برگش مصرف داروئی دارد]
sub-tropical وابسته به نواحی هم مرز نواحی استوایی
bioclimatic مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com