Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 210 (10 milliseconds)
English
Persian
instrument
الات دقیق
instruments
الات دقیق
precision tools
الات دقیق
Search result with all words
capture
کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
captures
کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
capturing
کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
bubble turn and slip
الات دقیق اصلی پروازی که شتاب جانبی را با جابجایی حبابی داخل لوله شیشهای خمیده پر از مایعی نشان میدهد
calibration
تنظیم الات دقیق
digital read out
نمایش داده ها توسط الات دقیق بصورت دیجیتالی و نه توسط حرکت عقربه روی صفحه مدرج
yellow arc
محدودهای از طیف نمایش الات دقیق که به عنوان احتیاط و بالاتراز حد نرمال نصب شود
Other Matches
compensation trading
معاملهای که در ان فروشنده ماشین الات کارخانه متعهد میگردد تامحصول ان ماشین الات راخریداری نماید
glasswork
شیشه الات بلور الات
operating slide
دستگاه الات متحرک تیربار الات متحرک یا قسمتهای خوراک دهنده
quartz clock
بخش کوچکی از کریستال کواترنر که در فرکانس مشخص با اعمال ولتاژ مشخص مرتعش میشود و برای سیگنالهای ساعت بسیار دقیق کامپیوتر ها و سایر برنامههای زمانی بسیار دقیق به کار می رود
irowork
اهن الات
brass ware
برنج الات
enginery
ماشین الات
hard ware
فلز الات
breech block carrier
الات متحرک
machinery
ماشین الات
cast iron ware
الات چدنی
iron mongery
اهن الات
ironware
اهن الات
machinary
ماشین الات
silverware
نقره الات
ironware
فلز الات
agricultural implements
الات کشاورزی
gears
الات جامه
obturator
الات جازم
hardware
اهن الات
tinware
حلبی الات
glass
شیشه الات
surgical instruments
الات جراحی
optical
الات بصری
glassware
شیشه الات
passementerie
زینت الات
genital organs
الات تناسلی
gear
الات جامه
glassware
بلور الات
geared
الات جامه
hardware
اهن الات ابزارالات
plants
ماشین الات کارخانه
plant
ماشین الات کارخانه
heavy machinery
ماشین الات سنگین
instrument
الات اندازه گیری
carpenter's machines
ماشین الات درودگری
scrap
ماشین الات اوراق
building machinery
ماشین الات ساختمانی
woodwork
چوب الات نجاری
scrapped
ماشین الات اوراق
scrapping
ماشین الات اوراق
cutler
فروشنده الات برنده
ironmonger
فروشنده اهن الات
machinery designer
طراح ماشین الات
mechanician
مکانیک ماشین الات
obturator spindle
دوکی الات جازم
wind instruments
الات موسیقی بادی
wind instrument
الات موسیقی بادی
optical instruments
الات وابسته به بینایی
percussion instrument
الات موسیقی ضربی
surveying instrument
الات نقشه برداری
trinkums
زیور الات بدلی
ironmongers
فروشنده اهن الات
lighting equipments
الات و ادوات روشنایی
iron monger
اهن الات فروش
mechanics
علم ماشین الات
hardwareman
اهن الات فروش
heavy goods
ماشین الات سنگین
light machinery
ماشین الات سبک
trinketry
جواهر الات بدلی
scraps
ماشین الات اوراق
trade fixtures
الات صنعتی نصب شده
obturator
الات مانع خروج گاز
war implements
ساز و برگ یا الات جنگ
operator of light machinery
اپراتور ماشین الات سبک
musical instrument digital interface
میانجی رقمی الات موسیقی
operator of heavy machinery
اپراتور ماشین الات سنگین
midi
میانجی رقمی الات موسیقی
hygrometer
الات وادوات سنجش رطوبت هوا
deferred maintenance
قصور و تاخیر در تعمیرماشین الات و غیره
interactive
الات و یا سرویسی مثل تلفن زدن
economic life
مدت بهره برداری از ماشین الات
grader
یکی از ماشین الات راه سازی
tiepin
سنجاق مدال وزینت الات زنانه
reed pipe
لوله یا نای الات موسیقی بادی
automation
خودکار شدن ماشین الات اتوماسیون
equipment
تجهیزات جنگی وسایل الات و ابزار
pailette
زینت الات بدلی مانندمنجوق وغیره
reed stop
کلید یا جا انگلشتی الات موسیقی بادی
fixed assets
درائیهای ثابت مانند ساختمان و ماشین الات
pailett
زینت الات بدلی مانند منجوق وغیره
sights
الات نشانه روی شکاف درجه تفنگ
paleolith
الات سنگی نتراشیده عصر حجر قدیم
sight
الات نشانه روی شکاف درجه تفنگ
recoil operated
مسلح شونده به وسیله عقب نشینی الات متحرک
acm
Computing Asssociationfor انجمن ماشین الات کامپیوتری achinery
microphonics
انعکاس صدای کار کردن ماشین الات در میکروفن
pilot model
مدل یا قالب نمونه اولیه وسایل و ماشین الات یاقطعات
tuning pipe
نای مخصوص کوک ومیزان کردن بعضی الات موسیقی
FAQ
الات عمومی و پاسخ آنها درباره یک موضوع مربوطه استphantom
punctilious
دقیق
punctiliously
دقیق
particular redemption
دقیق
wistful
دقیق
scholastic
دقیق
tenty
دقیق
intent
دقیق
subtil
دقیق
exquisite
دقیق
scrutinizer
دقیق
astute
دقیق
advertent
دقیق
stringently
دقیق
precision
دقیق
scholastical
دقیق
exact solution
حل دقیق
literal
دقیق
exacted
دقیق
exact
دقیق
exacts
دقیق
punctual
دقیق
accurate
دقیق
stringent
دقیق
exact location
محل دقیق
subtler
دقیق لطیف
particularization
شرح دقیق
corrects
دقیق یا درست
subtle
دقیق لطیف
watchful
بی خواب دقیق
micro pressure gage
فشارسنج دقیق
set
لجوج دقیق
high accuracy measurement
سنجش دقیق
sets
لجوج دقیق
precision measurment
سنجش دقیق
precision balance
ترازوی دقیق
setting up
لجوج دقیق
fine spun
دقیق خیالی
fine setting
تنظیم دقیق
fine adjustment
تنظیم دقیق
persnickety
کاربسیار دقیق
perpend
دقیق بودن
thorough paced
دقیق گام
soundest
بی خطر دقیق
sounded
بی خطر دقیق
sound
بی خطر دقیق
watchfulness
دقیق هشیاری
going-over
بررسی دقیق
goings-over
بررسی دقیق
in-depth
دقیق و عمیق
detailed analysis
بررسی دقیق
detailed analysis
آنالیز دقیق
sounds
بی خطر دقیق
precision levelling
ترازیابی دقیق
precisian
خیلی دقیق
precision adjustment
تنظیم دقیق
precision fire
تیر دقیق
precision instrument
سنجه دقیق
precision scale
مقیاس دقیق
precision spirit level
ترازوی دقیق
precision sweep
روبش دقیق
precision tool
ابزار دقیق
precisionist
بسیار دقیق
pryingly
با نگاه دقیق
correcting
دقیق یا درست
queazy
زیاد دقیق
correct
دقیق یا درست
strictly speaking
دقیق شویم
tenuous
لطیف دقیق
pernickety
کاربسیار دقیق
precise
دقیق کردن
control
توپزن دقیق
scrutiny
بررسی دقیق
imprecise
غیر دقیق
controlling
توپزن دقیق
controls
توپزن دقیق
precise
صریح دقیق
precise
خیلی دقیق
punctual
باذکرجزئیات دقیق
arm of precision
اسلحه دقیق
thoroughgoing
بسیار دقیق
subtlest
دقیق لطیف
an a calculator
محاسب دقیق
queasy
زیاد دقیق
crates
صندوقی که جهت بسته بندی ماشین الات بکاربرده میشود ومعمولا مسبک است
crate
صندوقی که جهت بسته بندی ماشین الات بکاربرده میشود ومعمولا مسبک است
artificial horizon
یکی از الات اصلی کابین خلبان که وضعیت هواپیما را نسبت به افق نشان میدهد
hallmarks
عیاری که از طرف زرگر یا دولت روی الات سیمین وزرین گذاشته میشود انگ
hallmark
عیاری که از طرف زرگر یا دولت روی الات سیمین وزرین گذاشته میشود انگ
inspected
ازمایش دقیق بازبینی
facsimile
کپی دقیق از یک متن
fine adjustment knob
دکمه تنظیم دقیق
pore
بمطالعه دقیق پرداختن
pores
بمطالعه دقیق پرداختن
facsimiles
کپی دقیق از یک متن
precision
اندازه گیری دقیق
altitude fine adjustment
دستگاه تنظیم دقیق
scrupulously
<adv.>
خیلی دقیق وسواسی
meticulous
خیلی دقیق وسواسی
precision
بسیار دقیق بودن
precision engineering
مهندسی ابزار دقیق
inspect
ازمایش دقیق بازبینی
precision drill
مته کردن دقیق
precision casting
ریخته گری دقیق
precision bore
سوراخ کردن دقیق
precision engineering
تکنیک ابزار دقیق
particular
دقیق نکته بین
precision lathe
ماشین تراش دقیق
precision adjustment
تنظیم تیر دقیق
precision measuring equipment
تجهیزات سنجش دقیق
inspects
ازمایش دقیق بازبینی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com