English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English Persian
breech block carrier الات متحرک
Search result with all words
operating slide دستگاه الات متحرک تیربار الات متحرک یا قسمتهای خوراک دهنده
recoil operated مسلح شونده به وسیله عقب نشینی الات متحرک
Other Matches
compensation trading معاملهای که در ان فروشنده ماشین الات کارخانه متعهد میگردد تامحصول ان ماشین الات راخریداری نماید
glasswork شیشه الات بلور الات
oogamous دارای یاخته جنسی نر کوچک و متحرک و یاخته ماده بزرگ و غیر متحرک
machinery ماشین الات
genital organs الات تناسلی
iron mongery اهن الات
instruments الات دقیق
ironware اهن الات
ironware فلز الات
silverware نقره الات
glassware شیشه الات
glassware بلور الات
instrument الات دقیق
hard ware فلز الات
optical الات بصری
tinware حلبی الات
surgical instruments الات جراحی
hardware اهن الات
precision tools الات دقیق
gear الات جامه
geared الات جامه
machinary ماشین الات
obturator الات جازم
agricultural implements الات کشاورزی
cast iron ware الات چدنی
enginery ماشین الات
glass شیشه الات
passementerie زینت الات
gears الات جامه
irowork اهن الات
brass ware برنج الات
scrap ماشین الات اوراق
instrument الات اندازه گیری
scrapping ماشین الات اوراق
scrapped ماشین الات اوراق
plant ماشین الات کارخانه
heavy goods ماشین الات سنگین
plants ماشین الات کارخانه
surveying instrument الات نقشه برداری
trinkums زیور الات بدلی
mechanician مکانیک ماشین الات
light machinery ماشین الات سبک
percussion instrument الات موسیقی ضربی
iron monger اهن الات فروش
lighting equipments الات و ادوات روشنایی
optical instruments الات وابسته به بینایی
hardware اهن الات ابزارالات
obturator spindle دوکی الات جازم
machinery designer طراح ماشین الات
trinketry جواهر الات بدلی
scraps ماشین الات اوراق
heavy machinery ماشین الات سنگین
wind instrument الات موسیقی بادی
building machinery ماشین الات ساختمانی
mechanics علم ماشین الات
calibration تنظیم الات دقیق
wind instruments الات موسیقی بادی
hardwareman اهن الات فروش
ironmongers فروشنده اهن الات
woodwork چوب الات نجاری
cutler فروشنده الات برنده
carpenter's machines ماشین الات درودگری
ironmonger فروشنده اهن الات
obturator الات مانع خروج گاز
midi میانجی رقمی الات موسیقی
war implements ساز و برگ یا الات جنگ
trade fixtures الات صنعتی نصب شده
operator of light machinery اپراتور ماشین الات سبک
musical instrument digital interface میانجی رقمی الات موسیقی
operator of heavy machinery اپراتور ماشین الات سنگین
economic life مدت بهره برداری از ماشین الات
equipment تجهیزات جنگی وسایل الات و ابزار
reed pipe لوله یا نای الات موسیقی بادی
reed stop کلید یا جا انگلشتی الات موسیقی بادی
deferred maintenance قصور و تاخیر در تعمیرماشین الات و غیره
pailette زینت الات بدلی مانندمنجوق وغیره
hygrometer الات وادوات سنجش رطوبت هوا
automation خودکار شدن ماشین الات اتوماسیون
grader یکی از ماشین الات راه سازی
interactive الات و یا سرویسی مثل تلفن زدن
tiepin سنجاق مدال وزینت الات زنانه
paleolith الات سنگی نتراشیده عصر حجر قدیم
pailett زینت الات بدلی مانند منجوق وغیره
fixed assets درائیهای ثابت مانند ساختمان و ماشین الات
sights الات نشانه روی شکاف درجه تفنگ
sight الات نشانه روی شکاف درجه تفنگ
acm Computing Asssociationfor انجمن ماشین الات کامپیوتری achinery
microphonics انعکاس صدای کار کردن ماشین الات در میکروفن
pilot model مدل یا قالب نمونه اولیه وسایل و ماشین الات یاقطعات
tuning pipe نای مخصوص کوک ومیزان کردن بعضی الات موسیقی
FAQ الات عمومی و پاسخ آنها درباره یک موضوع مربوطه استphantom
captures کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
capture کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
capturing کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
hallmarks عیاری که از طرف زرگر یا دولت روی الات سیمین وزرین گذاشته میشود انگ
crates صندوقی که جهت بسته بندی ماشین الات بکاربرده میشود ومعمولا مسبک است
yellow arc محدودهای از طیف نمایش الات دقیق که به عنوان احتیاط و بالاتراز حد نرمال نصب شود
artificial horizon یکی از الات اصلی کابین خلبان که وضعیت هواپیما را نسبت به افق نشان میدهد
hallmark عیاری که از طرف زرگر یا دولت روی الات سیمین وزرین گذاشته میشود انگ
crate صندوقی که جهت بسته بندی ماشین الات بکاربرده میشود ومعمولا مسبک است
cybernation کاربرد کامپیوترهای تزویج شده با ماشین الات خودکاربه منظور کنترل و انجام عملیات پیچیده
biotechnology ان قسمت از مباحث فنی که مربوط به اعمال قواعد زیست شناسی درانسان وماشین الات است
movable bridge پل متحرک
movable dam سد متحرک
bascule bridge پل متحرک
dynamically متحرک
floating متحرک
dynamic متحرک
mobile متحرک
ambulant متحرک
locomotory متحرک
moving متحرک
moveable متحرک
drawbridges پل متحرک
vagility متحرک
vagile متحرک
drawbridge پل متحرک
lock سد متحرک
locks سد متحرک
remote متحرک
remoter متحرک
remotest متحرک
mobiles متحرک
floating capital سرمایه متحرک
adjustment slide فلز متحرک
escalator پلکان متحرک
moving staircase پلکان متحرک
fluid capital سرمایه متحرک
counter-poise پل متحرک باسکولی
floating tool holder ابزارگیر متحرک
floating tool ابزار متحرک
flying lines لولههای متحرک
flying machine بارفیکس متحرک
living corpse مرده متحرک
floating kidney کلیه متحرک
floating crane جرثقیل متحرک
moving stairway پلکان متحرک
floating bridge پل متحرک موقتی
crankpin یاتاقان متحرک
sedentary غیر متحرک
crossing target هدف متحرک
escalade پله متحرک
escalator پله متحرک
moving stairway پله متحرک
dynamic economy اقتصاد متحرک
dynamic balay حمایت متحرک
draw arch طاق پل متحرک
moving staircase پله متحرک
diarthrosis مفصل متحرک
cabin scooter قفسه متحرک
movable head با نوک متحرک
moving average میانگین متحرک
moving loads بارهای متحرک
nephroptosis کلیه متحرک
on the wing سیار متحرک
locomotor جنبده متحرک
propelled mine مین متحرک
jack knife bridge پل متحرک تاشو
quadrantal davit جرثقیل متحرک
semimobile نیمه متحرک
moving head با نوک متحرک
mobile charge بار متحرک
mobile warfare جنگ متحرک
mobile turnable ladder نردبان متحرک
mobile station فرستنده متحرک
mobile reserve احتیاط متحرک
mobile plant دستگاه متحرک
mobile phase فاز متحرک
mobile defense پدافند متحرک
travelling load بار متحرک
roll kitchen اشپزخانه متحرک
slide valve دریچه متحرک
slide valve سوپاپ متحرک
hauling part قسمت متحرک
wanding kidney کلبه متحرک
working fluid سیال متحرک
zoogamete جنس متحرک
adjustable seat صندلی متحرک
adjustable shelf صفحه متحرک
adjustable support پایه متحرک
adjusting lever اهرم متحرک
adjustment wheel چرخ متحرک
walking library کتابخانه متحرک
walking dictionary فرهنگ متحرک
sliding wedge کشوی متحرک
slipknot گره متحرک
hot money پول متحرک
spermatozoid یاخته نر و متحرک
transient target هدف متحرک
travelling crane جرثقیل متحرک
undersurface متحرک درزیرسطح
vacillant متحرک اونگی
adjustment pedal پدال متحرک
mobile home خانه متحرک
turrets برج متحرک
swirl گرداب متحرک
swirled گرداب متحرک
swirling گرداب متحرک
swirls گرداب متحرک
stepladder نردبان متحرک
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com