| Total search result: 201 (19 milliseconds) |
|
|
|
| English |
Persian |
| hydrostat |
الت الکتریکی برای یافتن یادیدن اب |
|
|
|
|
| Other Matches |
|
| trial and error <idiom> |
یافتن راه حلهای مناسب برای یافتن راهی مناسب |
cat |
استفاده از کامپیوتر برای بررسی یک ابزار یا برنامه برای یافتن خطاهای موجود |
| cats |
استفاده از کامپیوتر برای بررسی یک ابزار یا برنامه برای یافتن خطاهای موجود |
| keystroke |
برسی هر کلید انتخاب شده برای اطمینان یافتن از اینکه برای عملی مناسب است |
| busiest |
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست |
| busies |
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست |
| busier |
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست |
| busy |
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست |
| busying |
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست |
| busied |
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست |
| rosette |
اشکال و الگوهای استانداردی برای بکارگیر مکانیزم تبدیل تغییر حاصل از تنش به سیگنالهای الکتریکی برای تنشها درهمه جهات |
| rosettes |
اشکال و الگوهای استانداردی برای بکارگیر مکانیزم تبدیل تغییر حاصل از تنش به سیگنالهای الکتریکی برای تنشها درهمه جهات |
| anti- |
ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند |
| to reach for knowledge |
برای یافتن |
| aircraft battery |
منبع الکتریکی برای هواپیما |
| seeking |
جستجو برای یافتن |
| seek |
جستجو برای یافتن |
| seeks |
جستجو برای یافتن |
| generators |
دستگاهی برای تولید انرژی الکتریکی |
| generator |
دستگاهی برای تولید انرژی الکتریکی |
| problem |
یافتن پاسخ برای مشکلی |
| problems |
یافتن پاسخ برای مشکلی |
| henpeck |
سعی کردن برای تفوق یافتن |
| panatrope |
اسباب الکتریکی برای دراوردن صدای گرامافون از بلندگو |
| capacitance |
توانایی یک عنصر برای ذخیره سازی بار الکتریکی |
| measure |
عملیات برای اطمینان یافتن از صحت چیزی |
| head-hunting <idiom> |
جستجو کردن برای یافتن شخصی شایسته ولایق |
| landline |
خط وط ارتباطی که از کابل برای اتصال فیزیکی و الکتریکی دو وسیله استفاده می کنند |
| waiting games |
صبور و گوش به زنگ بودن برای یافتن فرصت خوب |
| diagnostic |
تابعی در برنامه برای کمک به یافتن خطاها در سیستم کامپیوتری |
| waiting game |
صبور و گوش به زنگ بودن برای یافتن فرصت خوب |
| inductor |
قطعه الکتریکی شامل هستهای از سیم برای بیان تاثیرات روی مدار. |
| three pin plug |
ورودی استاندارد با سه شاخه برای اتصال وسیلله الکتریکی به منبع اصل الکتریسیته |
| get a word in <idiom> |
یافتن فرصتی برای گفتن چیزی بقیه دارند صحبت میکنند |
electrographic architecture |
[واژه ای که توسط تام ولف برای توصیف ساختار تبلیغات الکتریکی به آمریکا آمد.] |
| terminator |
مقاومتی که در انتهای کابل coaxial باس شبکه قرار دارد برای تولید جریان الکتریکی . 2- |
| head load control |
روش الکتریکی که برای سوارکردن نوک ها روی وسیله پیش از خواندن یا نوشتن بکار می رود |
| malfunctions |
تابع نرم افزاری برای یافتن کمک کردن به تشخیص دلایل خطا یا اشتباه |
| queried |
پیام ارسالی به یک شی برای یافتن مقدار یکی از خصوصیات شی مثل نام , وضعیت یا محل |
| queries |
پیام ارسالی به یک شی برای یافتن مقدار یکی از خصوصیات شی مثل نام , وضعیت یا محل |
| malfunction |
تابع نرم افزاری برای یافتن کمک کردن به تشخیص دلایل خطا یا اشتباه |
| malfunctioned |
تابع نرم افزاری برای یافتن کمک کردن به تشخیص دلایل خطا یا اشتباه |
| query |
پیام ارسالی به یک شی برای یافتن مقدار یکی از خصوصیات شی مثل نام , وضعیت یا محل |
| querying |
پیام ارسالی به یک شی برای یافتن مقدار یکی از خصوصیات شی مثل نام , وضعیت یا محل |
| electrostatic |
ذخیره سازی داده به صورت ناحیههای بار الکتریکی کوچک روی وسیله الکتریکی |
| recorders |
وسیلهای همراه موتور, نوک خواندن / نوشتن ومدار برای ضبط سیگنالهای الکتریکی روی نوار مغناطیسی |
| recorder |
وسیلهای همراه موتور, نوک خواندن / نوشتن ومدار برای ضبط سیگنالهای الکتریکی روی نوار مغناطیسی |
| continuity light |
وسیله سادهای برای ازمایش پیوستگی یک مدار که پیوسته بودن مغئر الکتریکی را باروشن شدن یک لامپ نشان میدهد |
| fdm |
Division Frequencyاستفاده از یک مسیر الکتریکی برای حمل دو یا چند سیگنال با فرکانسهای مختلف تسهیم براساس تقسیم فرکانس ultiplexing |
| PSU |
مدار الکتریکی که حاوی ولتاژ مستقیم است و نیز سطح دلتادی از منبع جریان به سایر مدارهای الکتریکی |
| epos |
سیستمی که از یک ترمینال کامپیوتر به عنوان سایت فروش برای محصولهای الکتریکی یا کنترل انبار و نیز مشخصات محصول به کارمی رود |
| patches |
کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو |
| patch |
کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو |
| corona |
تخلیه بار الکتریکی که برای بار کردن تونر چاپگر لیزری به کار می رود |
| coronas |
تخلیه بار الکتریکی که برای بار کردن تونر چاپگر لیزری به کار می رود |
| access time |
زمان لازم برای یافتن فایل یا برنامه در حافظه اصلی یا حافظه جانبی |
| post |
بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی |
| posted |
بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی |
| post- |
بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی |
| posts |
بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی |
| tug of war |
مسابقه طناب کشی مسابقه برای برتری یافتن |
| Energy Star |
استانداردی در صفحه نمایش کامپیوتر یا سایر وسایل الکتریکی برای اینکه بگوید محصول به خوبی طراحی شده است و الکتریسیته را هدر نمیدهد |
| derivation graph |
ساختار پایگاه داده سراسری که حاوی اطلاعات قوانین و مسیر هایی برای یافتن داده است |
| TDR |
آزمایش برای یافتن محل خطای کابل , ارسال یک سیگنال روی کابل و بررسی مدت زمان برگشت آن |
| searching storage |
روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند |
| search |
روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند |
| searched |
روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند |
| searches |
روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند |
| searchingly |
روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند |
| tests |
عمل اجرا شده روی وسیله یا برنامه برای بررسی صحت کار آن , و غیر این صورت , یافتن قط عات یا دستوراتی که کار نمیکنند |
| distance vector protocols |
اطلاعات در مورد مسیرهای مختلف شبکه گسترده که توسط rowter برای یافتن کوتاهترین و سریع ترین مسیر ارسال اطلاعات به کارمی رود |
| test |
عمل اجرا شده روی وسیله یا برنامه برای بررسی صحت کار آن , و غیر این صورت , یافتن قط عات یا دستوراتی که کار نمیکنند |
| tested |
عمل اجرا شده روی وسیله یا برنامه برای بررسی صحت کار آن , و غیر این صورت , یافتن قط عات یا دستوراتی که کار نمیکنند |
| propagated |
گشترش یافتن یا نشر یافتن |
| propagate |
گشترش یافتن یا نشر یافتن |
| propagates |
گشترش یافتن یا نشر یافتن |
| propagating |
گشترش یافتن یا نشر یافتن |
| watts |
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود |
| watt |
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود |
| electrical and otherwise |
الکتریکی و غیر الکتریکی |
| scans |
وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند |
| scanned |
وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند |
| scan |
وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند |
| formulas |
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول |
| formula |
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول |
| formulae |
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول |
| gas electric generating set |
مولد برق بنزینی- الکتریکی مولد برق گاز الکتریکی |
| extend |
فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند |
| extending |
فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند |
| extends |
فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند |
| kiosks |
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم |
| kiosk |
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم |
| badminton |
بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان |
| Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code |
زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری |
| plug compatible |
دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال |
| microsoft |
بزرگترین طراحی و ناشر نرم افزار برای PC و Macintosh. ماکروسافت سیستم عامل را برای IBM PC سافت و پس برای ماکروسافت با مجموعهای از نرم افزارهای کاربردی |
| electrical |
الکتریکی |
| electrotechnical |
الکتریکی |
| electric |
الکتریکی |
| gold contacts |
اتصالات الکتریکی |
| electric shock |
شوک الکتریکی |
| electric arc |
قوس الکتریکی |
| electrode |
قطب الکتریکی |
| electric balance |
تعادل الکتریکی |
| electric attraction |
جاذبه الکتریکی |
| electric brake |
ترمز الکتریکی |
| electric control |
کنترل الکتریکی |
| electric contact |
کنتاکت الکتریکی |
| electric constant |
ثابت الکتریکی |
| electric connection |
اتصال الکتریکی |
| electric component |
قطعه الکتریکی |
| electric clock |
ساعت الکتریکی |
| electric circuit |
مدار الکتریکی |
| electric charge |
بار الکتریکی |
| electric bulb |
لامپ الکتریکی |
| electric break down |
شکست الکتریکی |
| conductivity |
رسانندگی الکتریکی |
| all electric |
تماما" الکتریکی |
| discharges |
تخلیه الکتریکی |
| electric apparatus |
دستگاه الکتریکی |
| resistor |
مقاومت الکتریکی |
| resistors |
مقاومت الکتریکی |
| hot seat |
صندلی الکتریکی |
| transcription |
ضبط الکتریکی |
| capacitance |
فرفیت الکتریکی |
| electroplating |
ابکاری الکتریکی |
| air dielectric |
دی الکتریکی هوا |
| electrolysis |
تجزیه الکتریکی |
| electrical |
سیستم الکتریکی |
| voltage |
فشار الکتریکی |
| voltages |
فشار الکتریکی |
| electric shocks |
شوک الکتریکی |
| dielectric viscosity |
لختی دی الکتریکی |
| dielectric strength |
پایدار دی الکتریکی |
| dielectric stress |
بار دی الکتریکی |
| dielectric strain |
بار دی الکتریکی |
| dielectric power |
قدرت دی الکتریکی |
| dielectric polarization |
قطبش دی الکتریکی |
image |
تصویر الکتریکی |
| electrodes |
قطب الکتریکی |
images |
تصویر الکتریکی |
| corona discharge |
تخلیه الکتریکی |
discharge |
تخلیه الکتریکی |
| transcriptions |
ضبط الکتریکی |
| electric coupling |
تزویج الکتریکی |
| electrical conduction |
رسانش الکتریکی |
| electrise |
الکتریکی کردن |
| electro erosion |
فرسایش الکتریکی |
| spark erossion |
فرسایش الکتریکی |
| electrolytic capacitor |
خازن الکتریکی |
| electrolytic iron |
اهن الکتریکی |
| flux |
فلوی الکتریکی |
| electromagnet |
اهنربای الکتریکی |
| voltaism |
ولتاژ الکتریکی |
| electromigration |
مهاجرت الکتریکی |
| electromotor |
محرک الکتریکی |
| electrical transcription |
ضبط الکتریکی |
| electrical schematic |
نمودار الکتریکی |
| electrical conductivity |
هدایت الکتریکی |
| electrical conductivity |
رسانندگی الکتریکی |
| electrical degree |
درجه الکتریکی |
| electrical insulator |
عایق الکتریکی |
| electrical interface |
تداخل الکتریکی |
| electrical model |
مدل الکتریکی |
| electrical prospecting |
کاوش الکتریکی |
| electrical resistivity |
مقاومت الکتریکی |
| electromotor |
موتور الکتریکی |
| electron bombbardment |
بمباران الکتریکی |
| electropathy |
مداوای الکتریکی |
| charges |
بار الکتریکی |
| gasoline electric |
بنزین الکتریکی |
| gyro compass |
قطبنمای الکتریکی |
| conduction |
رسانایی الکتریکی |
| isolating |
به صورت الکتریکی |
| isolates |
به صورت الکتریکی |
| isolate |
به صورت الکتریکی |
| electrical connections |
اتصالات الکتریکی |
| tachogenerator |
دورسنج الکتریکی |
| electrovalence |
فرفیت الکتریکی |
| electrovalency |
فرفیت الکتریکی |
| flash fuze |
چاشنی الکتریکی |
| circuits |
اتصال الکتریکی |
| circuits |
جریان الکتریکی |
| charge |
بار الکتریکی |
| circuit |
اتصال الکتریکی |
| circuit |
جریان الکتریکی |
| galvano cautery |
داغ الکتریکی |
| electric coupling |
پیوست الکتریکی |
| electrify |
الکتریکی کردن |
| electrifies |
الکتریکی کردن |
| electrified |
الکتریکی کردن |
| electric energy |
انرژی الکتریکی |
| electric equipment |
تجهیزات الکتریکی |
| electric eye |
چشم الکتریکی |
| magic eye |
چشم الکتریکی |
| electric field |
میدان الکتریکی |
| electrifying |
الکتریکی کردن |
| electric discharge |
تخلیه الکتریکی |
| electric machine |
ماشین الکتریکی |
| electric potential |
پتانسیل الکتریکی |