English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
opisometer الت پیمایش خطهای خمیده که دارای چرخی است و ان چرخ روی پیچی می غلتد
Other Matches
rectilineal دارای خطهای راست
mixtilineal دارای خطهای راست و کج مختلط الخطوط
curviform دارای شکل خمیده
pigeon toed دارای پنجه خمیده بداخل
free form نوعی پیمایش نوری که در ان عمل پیمایش توسط علائمی که به وسیله دستگاه ورودی در هنگام ورود اطلاعات داخل می شوند کنترل می گردد
bunting روش ضربه زدنی که توپ اهسته می غلتد
cyclical چرخی
rotiform چرخی
orbicular چرخی
trochal چرخی
orbiculate چرخی
retrace lines خطهای بازگشتی
active lines خطهای فعال
return lines خطهای بازگشتی
handlines خطهای کف دست
adjacent lines خطهای مجاور
cathedrian wheel پنجره چرخی
gyratory چرخی گردنده
freewheeling آزاد چرخی
papillary lines خطهای برجسته انگشتها
to draw parallels خطهای موازی کشیدن
to spin a wheel چرخی را تند چرخاندن
reversible wheel چرخی که در دو جهت بگردد
overshot wheel چرخی که اب از بالا ریخته انرا می گرداند
undershot درباب چرخی گفته میشود) که اب اززیرانرابگرداند
crown wheel چرخی که دندانههای ان نسبت به سطح ان عمودباشد
spool چرخی که روی آن نوار یا ریبون چاپگر می چرخند
pin wheel درساعت سازی چرخی که دندانههای استوانهای دارد
spools چرخی که روی آن نوار یا ریبون چاپگر می چرخند
polygram طرح یانقشه که خطهای زیاد دران بکاربرده شده است
hatched moulding گچ بری که عبارت است ازدورشته خطهای متوازی که همدیگر راقطع کر
bar graphics دادهای که به صورت مجموعهای از خطهای چاپی با پهنای مختلف نمایش داده شده است
to walk the chalk بوسیله درست راه رفتن ازمیان خطهای گچ کشیده هوشیاری خود را ثابت کردن
bar code دادهای که به صورت مجموعهای از خطهای چاپی با پهنای مختلف نمایش داده شده است
bar codes دادهای که به صورت مجموعهای از خطهای چاپی با پهنای مختلف نمایش داده شده است
point set curve منحنی ایکه توسط یک سری ازپاره خطهای ترسیم شده میان نقاط تعریف میشود
scan پیمایش
scanned پیمایش
traversal پیمایش
scans پیمایش
scale factor پیمایش
scan line خط پیمایش
survey پیمایش
scaling پیمایش
mensuration پیمایش
surveyed پیمایش
surveys پیمایش
immeusurableness پیمایش ناپذیری
traverse leg ساق پیمایش
traversed پیمایش کردن
immeasurability پیمایش ناپذیری
traverse پیمایش کردن
scan area ناحیه پیمایش
scan path مسیر پیمایش
traverse leg شاخه پیمایش
mensurability پیمایش پذیری
directional traverse پیمایش سمتی
closed traverse پیمایش بسته
optical scanning پیمایش نوری
traversing پیمایش کردن
closing بستن پیمایش
open travers پیمایش باز
fathomable پیمایش پذیر
spanless پیمایش ناپذیر
traverses پیمایش کردن
gaugeable پیمایش پذیر
traverse station ایستگاه پیمایش
fathomable قابل پیمایش
traingulation پیمایش بوسیله مثلثات
geodetically موافق قاعده پیمایش
traverseal عمل طی کردن پیمایش
surveyor's level تراز مساحی یا پیمایش
traverse حرکت سمتی پیمایش
traverses حرکت سمتی پیمایش
cursive scanning پیمایش با یک ترمینال ویدئویی
traversed حرکت سمتی پیمایش
traversing حرکت سمتی پیمایش
immeasurable پیمایش ناپذیر بیکران
padding پیمایش لایه گذاری
geniculate خمیده
pronate خمیده
limber خمیده
curvilinear خمیده
superincumbent خمیده
reclinate خمیده
embowed خمیده
tortile خمیده
curves خط خمیده
in a stooping position خمیده
inflexed خمیده
curving خط خمیده
lank خمیده
riffler خمیده
circumflex خمیده
curved خمیده
curvate خمیده
crooked خمیده
retorted خمیده
circumflexes خمیده
curve خط خمیده
closing azimuth error اشتباه گرای بستن پیمایش
immeasurably بطور غیر قابل پیمایش
heliometer الت پیمایش قطر خورشید
backtracking عمل پیمایش معکوس یک لیست
tachymeter دوربین پیمایش بلندی یا فاصله
curved beam تیر خمیده
incurvate خمیده کردن
bent طاق خمیده
circumflex accent صدای خمیده
joggle shackle بخوی خمیده
limber خمیده کردن
c.q.r. anchor لنگر خمیده
camber خمیده کردن
cambers خمیده کردن
bent adaptor رابط خمیده
bended kness زانوهای خمیده
hell bent زیاد خمیده
hell-bent زیاد خمیده
imbrex کاشی خمیده
slumps خمیده شدن
slumped خمیده شدن
slouchy خمیده تنبل
decurved خمیده بپایین
slumping خمیده شدن
slump خمیده شدن
bent bond پیوند خمیده
coherence فرضیه تکنولوژی پیمایش صفحهای تلویزیون
chain survey پیمایش بدون اندازه گیری زاویه
mensurable قابل پیمایش واندازه گیری پیمودنی
swan neck انتهای خمیده لوله
curvilinear coordinates مختصات خمیده خط [ریاضی]
incurved خمیده سوی درون
bent gun ion trap یونربایی لوله خمیده
syphoned لوله خمیده یا شترگلو
curvilinear ornament زینتکاری با خطوط خمیده
siphon لوله خمیده یا شترگلو
sicklebill مرغان منقار خمیده
syphons لوله خمیده یا شترگلو
camber تیریا الوار خمیده و کج
siphons لوله خمیده یا شترگلو
siphoned لوله خمیده یا شترگلو
cambers تیریا الوار خمیده و کج
thunderscan یک پیمایش کننده گران و باوضوح و دقت بالا
old-style حروف باریک و خمیده به جلو
antrorse خمیده بجلو یا متمایل ببالا
heliometry پیمایش قوسهای اسمانی یافاصلههای ستارگان قطرپیمایی خورشید
refresh display cycle زمان میان پیمایش پرتوالکترونی روی یک صفحه نمایش
traingulation تقسیم بقطعات سه گوش برای پیمایش یا نقشه برداری
hypsometry پیمایش ارتفاعهای روی زمین نسبت به تراز دریا
insubordination سر پیچی
screw jack جک پیچی
swirly پیچی
helical پیچی
winding نخ پیچی
jackscrew جک پیچی
retroflex خمیده بعقب قفا رفتن زبان
hagbut نوعی تفنگ شمخال که ته قنداق ان خمیده است
hackbut نوعی تفنگ شمخال که ته قنداق ان خمیده است
filature ابریشم پیچی
screw clamp گیره پیچی
winding سیم پیچی
screw slip خفت پیچی
cox combing طناب پیچی
seizing stuff نخ طناب پیچی
screw pile شمع پیچی
served نخ پیچی کردن
helical پیچی شکل
reed & prince screw پیچی با سر شکافدار
end winding سرسیم پیچی
reeling machine ماشین نخ پیچی
rewinde باز پیچی
strapping باند پیچی
torsion انقباض پیچی
serves نخ پیچی کردن
serve نخ پیچی کردن
hook bolt قلاب پیچی
helical stairs پلکان پیچی
printwheel چرخی که از چندین بازو ساخته شده باشد به هر شکل حروف در انتهای بازو قرار دارد که در چاپگر claing wheel به کار می رود
main winding سیم پیچی اصلی
relay winding سیم پیچی رله
magnet winding سیم پیچی اهنربا
leaders فشنگ راهنمای پیچی
honeysuckle آذین پیچی شکل
single phase winding سیم پیچی یک فازه
philodendron گل شیپوری پیچی امریکا
field winding سیم پیچی میدان
induction coils سیم پیچی القائی
column screw press پرس پیچی ستونی
induction coil سیم پیچی القائی
coil winding سیم پیچی بوبین
parallel clamp گیره پیچی موازی
low resistance winding سیم پیچی کم اهم
copper winding سیم پیچی مسی
pitch گام سیم پیچی
screw spanner اچار بکس پیچی
duplex wound armature ارمیچر دو سیم پیچی
winding machine دستگاه سیم پیچی
three phase winding سیم پیچی سه فازه
input winding سیم پیچی اولیه
winding inductance اندوکتیویته ی سیم پیچی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com