Dictiornary-Farsi | الکترون هسته | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
nuclear electron	الکترون هسته


Other Matches

nucleole	جسمی که در درون هسته یاخته ها یافت میشود هسته هسته
karyology	هسته شناسی مبحثی ازعلم سلول شناسی ک ه درباره تشریح هسته سلولی وساحتمان کروموسوم بحث میکند
shields	هسته ساخته شده از هسته هادی با یک پوشش عایق و سپس یک لایه هادی برای اینکه سیگنال ارسالی از واسط ها درامان نگهدارد
shield	هسته ساخته شده از هسته هادی با یک پوشش عایق و سپس یک لایه هادی برای اینکه سیگنال ارسالی از واسط ها درامان نگهدارد
nuclide	کلیه مواد داخل هسته اتم اجزای شیمیایی داخل هسته
closed cycle reactor system	در هسته شناسی راکتوری که در ان گرمای اولیه حاصل ازشکافت برای انجام کار مفیدتوسط دوران یا گردش ماده سرد کننده در یک مدار بسته دارای مکانیزم تبادل حرارتی به خارج از هسته منتقل میشود
nucleon	اجزای داخل هسته اتمی هستک هسته اتمی
nuclear magnetic resonance	تشدید مغناطیس هسته رزونانس مغناطیس هسته
magnetic nuclear resonance	تشدید مغناطیسی هسته رزونانس مغناطیسی هسته
negatron	الکترون
coelectron	هم الکترون
electron donor	الکترون ده
isoelectronic	هم الکترون
electrons	الکترون
traces	رد الکترون
electron	الکترون
traced	رد الکترون
trace	رد الکترون
conduction electron	الکترون رسانش
electron affinity	الکترون خواهی
electron acceptor	پذیرنده الکترون
electron acceleration	شتاب الکترون
lone electron	الکترون تنها
electron spin	تنیدگی الکترون
conduction electron	الکترون رسانایی
electron acceptor	الکترون پذیر
concentration of electron	چگالی الکترون
mass of the electron	جرم الکترون
nonbonding electron	الکترون ناپیوندی
density of electron	چگالی الکترون
electron transition	عبور الکترون
secondary electron	الکترون ثانوی
primary electron	الکترون اولیه
photo electron	فوتو الکترون
antibonding electron	الکترون ضد پیوندی
photo electron	الکترون نوری
outer shell electron	الکترون رسانایی
outer shell electron	الکترون بیرونی
odd electron	الکترون منفرد
electron tube	لوله الکترون
charge of the electron	بار الکترون
bound electron	الکترون بسته
electron avalanche	بهمن الکترون
high energy electron	الکترون پر انرژی
electron trajectory	مسیر الکترون
electron spin	اسپین الکترون
electron shell	پوسته الکترون
electron recoil	بازگشت الکترون
electron pair	زوج الکترون
electron orbit	مسیرگردش الکترون
electron multiplier	افزاینده الکترون
electron mass	جرم الکترون
electron jump	پرش الکترون
electron injector	الکترون افکن
electron transition	انتقال الکترون
initiating electron	الکترون اغازگر
inner shell electron	الکترون درونی
free electron	الکترون غیرپیوندی
free electron	الکترون ازاد
isoelectronic ions	یونهای هم الکترون
electrophile	الکترون دوست
electroneutrality	الکترون خنثایی
electron volt	الکترون ولت
electron focusing	تمرکز الکترون
electron flow	سیلان الکترون ها
electron decay	اضمحلال الکترون
electron decay	تجزیه الکترون
electron conduction	هدایت الکترون
electronic concentration	غلظت الکترون
electron concentration	غلظت الکترون
electron charge	بار الکترون
electron capture	الکترون گیراندازی
electron beam	باریکه الکترون
electron beam	اشعه الکترون
electron beam	پرتو الکترون
electron deceleration	دیرکرد الکترون
electron diffraction	خمیدگی الکترون
electron flow	فلوی الکترون
electron exchange	تبادل الکترون
electron energy	انرژی الکترون
electron energy	کارمایه ی الکترون
electron emmission	انتشار الکترون
electron emitter	منبع الکترون
electron emission	صدور الکترون
electron drift	رانش الکترون
electron donor	دهنده الکترون
electron distribution	پخش الکترون
electron beam	شعاع الکترون
valence electron	الکترون والانس
emission	صدور الکترون
emissions	صدور الکترون
valence electron	الکترون فرفیت
valence electron	الکترون رسانایی
linear accelerator	شتابده خطی الکترون
electron paramagnetic resonance	رزونانس پارامغناطیسی الکترون
electron spin resonance	رزونانس اسپین الکترون
electron pair bond	پیوند زوج الکترون
electron pair	زوج الکترون حفره
electron transfer mechanism	مکانیسم انتقال الکترون
electron orbit	مدار گردش الکترون
electron pairing	زوج شدن الکترون
electron multiplier	فزون ساز الکترون
electron gun	لوله پرتاب الکترون
electron charge mass ratio	چگالی بار الکترون
electron attachment	پیوستگی یا وابستگی الکترون
electron accelerator	شتاب دهنده الکترون
electron deceleration	کندی حرکت الکترون
lone pair electron	زوج الکترون تنها
electron deficient molecules	مولکولهای با کمبود الکترون
delocalized electron	الکترون غیر مستقر
lone pair electron	زوج الکترون ناپیوندی
elementary charge	بار الکترون [فیزیک]
electron capture detector	اشکارساز الکترون گیراندازی
bonding electron pair	زوج الکترون پیوندی
electron transit time	زمان عبور الکترون
electroosmotic effect	اثر الکترون اسمزی
free electron model	الگوی الکترون ازاد
transmission electron micrograph	ریزنگار انتقال الکترون
electrophilic addition	افزایش الکترون دوستی
free electron gas	گاز الکترون ازاد
electrophilic attack	حمله الکترون دوستی
rest mass of the electron	جرم ساکن الکترون
electrophilic reagent	واکنشگر الکترون دوست
outer shell electron	الکترون لایه بیرونی
supressor grid	شبکه الکترون بند
secondary electron emission	پیل ثانویه الکترون
unpaired electron	الکترون جفت نشده
electron releasing substituent	گروه استخلافی الکترون دهنده
Electron paramagnetic resonance [EPR]	تشدید پارامغناطیس الکترون [فیزیک]
electrosensitive	چاپ با کاغذ حساس به الکترون
photon	تنها یک الکترون تابش شود
quasi free electron theory	نظریه الکترون شبه ازاد
picture	حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
electrophilic aromatic substitution	استخلاف الکترون دوستی اروماتیکی
pictures	حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
electron withdrawing substituent	گروه استخلافی الکترون کشنده
picturing	حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
electron spin resonance [ESR]	تشدید پارامغناطیس الکترون [فیزیک]
pictured	حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
beams	مجموعه باریکی از نور یا اشعه الکترون
left hand rule for electron flow	قاعده چپگرد برای جریان الکترون
beam	مجموعه باریکی از نور یا اشعه الکترون
core	هسته
atoms	هسته
membrane	هسته
nuclei	هسته
membranes	هسته
stoning	هسته
nucleus	هسته
nuclel	هسته ها
center web	هسته
magnet core	هسته
stone	هسته
stones	هسته
kernel	هسته
kernels	هسته
cores	هسته
necleus	هسته
seedless	بی هسته
atom	هسته
air core	بی هسته
right hand rule for electron flow	قاعده راست گرد برای جریان الکترون
franklin [Fr]	استت کولن [یکای الکترون] [فیزیک] [شیمی]
statcoulomb [statC]	استت کولن [یکای الکترون] [فیزیک] [شیمی]
electrostatic unit of charge [esu]	استت کولن [یکای الکترون] [فیزیک] [شیمی]
electron beam	رشته باریک الکترون با سرعت بالا در یک جهت
beams	حرکت اشعههای الکترون توسط CRT در صفحه نمایش
charges	1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
klystron	لوله الکترون نوسان ساز باسرعت مدوله شده
beam	حرکت اشعههای الکترون توسط CRT در صفحه نمایش
line flyback	اشعه الکترون که از انتهای سکن به ابتدای بعدی می رود
charge	1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
hall effect	شرح تاثیر میدان مغناطیسی روی جریان الکترون ها
photoemission	خروج الکترون از فلز در اثرنیروی تابشی نور وغیره
transformer core	هسته ترانسفورماتور
atomic power station [plant]	نیروگاه هسته ای
nuclear power plant	نیروگاه هسته ای
red nucleus	هسته قرمز
pulvinar	هسته بالشتک
iron core	هسته اهن
laminated core	هسته متورق
homonuclear	جور هسته
impervious core	هسته ناتراوا
impervious core	هسته نفوذناپذیر
induction cup	هسته القائی
syncytium	سلول چند هسته ایی
secure kernel	هسته امن
inside diameter	قطر هسته
solenoid core	هسته سولنئید
stable nucleus	هسته پایدار
nuclear power station	نیروگاه هسته ای
uncleation	هسته زایی
unstable nucleus	هسته ناپایدار
luminescent center	هسته لومینسانس
magnetic core	هسته مغناطیسی
nuclear charge	بار هسته
watertight core	هسته اب بندی
headword	واژههای هسته
headwords	واژههای هسته
micronucleus	خرد هسته