English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (40 milliseconds)
English Persian
radix sorting algorithm الگوریتم مرتب کردن مبنایی
Other Matches
insertion sorting algorithm الگوریتم مرتب کردن
pair exchange sorting algorithm نوعی الگوریتم مرتب کردن مستلزم مقایسه دادههای زوج بندی شده
sort الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorts الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorted الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
shell sort الگوریتم ذخیره داده که داده ها در هر عمل مرتب سازی بیشتر از یک جابجایی می توانند داشته باشند
sorts روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند تا مرتب شوند
sorted روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند تا مرتب شوند
sort روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند تا مرتب شوند
encryption algorithm الگوریتم پنهانی کردن
discrete الگوریتم کد گذاری و فشرده کردن تصاویر
ternary سه مبنایی در مبنای سه
radix complement متمم مبنایی
true complement متمم مبنایی
radix notation نشان گذاری مبنایی
filing 1-مرتب کردن متن ها. 2-متن هایی که باید مرتب شوند
format روش خاص مرتب کردن متن یا داده . روش مرتب کردن داده روی دیسک
formats روش خاص مرتب کردن متن یا داده . روش مرتب کردن داده روی دیسک
setl زبان سطح بالا که برای اسان کردن برنامه نویسی الگوریتم طراحی شده است
bubble sort روش مرتب کردن که در آن مرتب جفت جفت داده ها عوض می شوند تامرتب شوند
z 0 یک تراشه پردازنده 8 بیتی که به عنوان مبنایی برای ریزکامپیوترها بکار می رود
sort روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند
sorted روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند
sorts روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند
exchange روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند
exchanging روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند
exchanges روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند
exchanged روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند
merge sorting algorithm الگوریتمی که در ان محتویات دو ارایه مرتب برای ایجادارایه مرتب سوم ترکیب می شوند
cryptographic تعداد کدهایی که در الگوریتم رمز برای مشخص کردن داده رمز دار و خارج از رمز به کارمی روند
algorithms الگوریتم
algorithm الگوریتم
sorts برنامهای که امکان مرتب سازی فایلهای جدید وسپس ترکیب آنها به صورت مرتب در فایلهای موجود را فراهم میکند
sort برنامهای که امکان مرتب سازی فایلهای جدید وسپس ترکیب آنها به صورت مرتب در فایلهای موجود را فراهم میکند
sorted برنامهای که امکان مرتب سازی فایلهای جدید وسپس ترکیب آنها به صورت مرتب در فایلهای موجود را فراهم میکند
sequential algorithm الگوریتم ترتیبی
interative algorithm الگوریتم تکراری
recursive algorithm الگوریتم بازگشتی
algorithm translation ترجمه الگوریتم
justification مرتب کردن خط وط با یک پهنای مشخص و قط ع کردن کلمات بزرگ در انتهای خط
gathered و مرتب کردن و وارد کردن آن به روش درست در پایگاه داده
gather و مرتب کردن و وارد کردن آن به روش درست در پایگاه داده
justifications مرتب کردن خط وط با یک پهنای مشخص و قط ع کردن کلمات بزرگ در انتهای خط
semi processed data داده خام که پردازش شده است مثل مرتب کردن , ضبط کردن , تشخیص خطا..
algorithm الگوریتم [ریاضی] [کامپیوتر]
scheduling algorithm الگوریتم زمان بندی
tidying مرتب کردن
marshaling مرتب کردن
regularising مرتب کردن
collocate مرتب کردن
to cleanvp مرتب کردن
draw up مرتب کردن
graduates مرتب کردن
regularised مرتب کردن
collocating مرتب کردن
tidier مرتب کردن
collocates مرتب کردن
collocated مرتب کردن
marshaled مرتب کردن
put straight مرتب کردن
marshalled مرتب کردن
collate مرتب کردن
collated مرتب کردن
fix up مرتب کردن
set in order مرتب کردن
collating مرتب کردن
to put to rights مرتب کردن
tidied مرتب کردن
tidies مرتب کردن
lineup مرتب کردن
tidy مرتب کردن
marshal مرتب کردن
tidiest مرتب کردن
graduate مرتب کردن
marshals مرتب کردن
collates مرتب کردن
regularize مرتب کردن
arranging مرتب کردن
straighten up <idiom> مرتب کردن
arranged مرتب کردن
arranges مرتب کردن
arrange مرتب کردن
clean مرتب کردن
cleaned مرتب کردن
cleanest مرتب کردن
cleans مرتب کردن
clear up مرتب کردن
order مرتب کردن
concerts مرتب کردن
to map out مرتب کردن
regularizing مرتب کردن
graduating مرتب کردن
regularizes مرتب کردن
regularized مرتب کردن
regularises مرتب کردن
concert مرتب کردن
serviced برنامه مفید برای فعایتخای روزمره مثل جستجو فایل , کپی کردن , مرتب کردن , رفع خطا و..
service برنامه مفید برای فعایتخای روزمره مثل جستجو فایل , کپی کردن , مرتب کردن , رفع خطا و..
algorithmic بیان شده با استفاده از الگوریتم ها
pick up <idiom> تمیز ،مرتب کردن
internal sort مرتب کردن درونی
squared مرتب کردن کلاه
squares مرتب کردن کلاه
data processing مرتب کردن داده ها
collating sort مرتب کردن داده
setting up نهادن مرتب کردن
sets نهادن مرتب کردن
set نهادن مرتب کردن
oscillating sort مرتب کردن نوسانی
bubble sort مرتب کردن حبابی
shipshape مرتب کردن منظم
selection sort مرتب کردن گزینشی
ripple sort مرتب کردن موجی
to fix up مرتب کردن جادادن
square مرتب کردن کلاه
distributive sort مرتب کردن توزیعی
reorder دوباره مرتب کردن
tree sort مرتب کردن درختی
quicksort مرتب کردن سریع
block sort مرتب کردن بلاکی
redd مرتب کردن رهاساختن
squaring مرتب کردن کلاه
sequences به ترتیب مرتب کردن دنباله
collections و مرتب کردن در پایگاه داده
multifile sorting مرتب کردن چند فایلی
collection و مرتب کردن در پایگاه داده
clear the decks <idiom> همه جارا مرتب کردن
multireel sorting مرتب کردن چند حلقهای
sorting network شبکه مرتب کردن داده ها
polyphase sort مرتب کردن چند فازی
juxtaposition مرتب کردن موضوعات در کنار هم
sequence به ترتیب مرتب کردن دنباله
multipass sort مرتب کردن چند گذری
exchange sorting algorithm مرتب کردن به روش حبابی
To do up the room. اتاق را درست کردن ( مرتب کردن )
scheduling مرتب کردن ترتیب پردازش کارها
organizes مرتب کردن ارایش دادن موضع
organizing مرتب کردن ارایش دادن موضع
make room for someone or something <idiom> برای چیزی اوضاع را مرتب کردن
organize مرتب کردن ارایش دادن موضع
organising مرتب کردن ارایش دادن موضع
organises مرتب کردن ارایش دادن موضع
selectively مرتب کردن بخشی از داده ها به ترتیب
selective مرتب کردن بخشی از داده ها به ترتیب
adjust مرتب کردن مهره شطرنج ژادوب
adjusting مرتب کردن مهره شطرنج ژادوب
adjusts مرتب کردن مهره شطرنج ژادوب
quicksort روش مرتب کردن سریع فایل
alphameric مرتب کردن حروف و اعدادبترتیب تقدم
true complement متمم واقعی متمم مبنایی
algorithmic language یک زبان که برای بیان الگوریتم ها طراحی شده است
drum sorting مرتب کردن با حافظه کمکی استوانهای مغناطیسی
filing system روش مرتب کردن متن ها برای مراجعه
jobs مرتب کردن کارهایی که باید پردازش شوند
job مرتب کردن کارهایی که باید پردازش شوند
alphasort مرتب کردن داده به ترتیب حروف الفبا
clock باسهای مرتب برای زمان بیندی یا همگام کردن
clocks باسهای مرتب برای زمان بیندی یا همگام کردن
justify دستور جلوگیری از مرتب کردن متن در کلمه پرداز
formats تعویض روشن مرتب کردن داده یا متن در یک محل
format تعویض روشن مرتب کردن داده یا متن در یک محل
justifying دستور جلوگیری از مرتب کردن متن در کلمه پرداز
organisations روش مرتب کردن چیزی تا به خوبی کار کند
organization روش مرتب کردن چیزی تا به خوبی کار کند
organizations روش مرتب کردن چیزی تا به خوبی کار کند
justifies دستور جلوگیری از مرتب کردن متن در کلمه پرداز
passed یک اجرا از لیست موضوعات برا ی مرتب کردن آنها
permutation تعداد روشهای مختلف برای مرتب کردن چیزی
pass یک اجرا از لیست موضوعات برا ی مرتب کردن آنها
digital sorting روش مرتب کردن شبیه ماشینهای جدول بندی
chronologize بترتیب زمان قراردادن موافق تاریخ مرتب کردن
permutations تعداد روشهای مختلف برای مرتب کردن چیزی
passes یک اجرا از لیست موضوعات برا ی مرتب کردن آنها
dispose مرتب کردن مستعد کردن
straightens درست کردن مرتب کردن
range مرتب کردن میزان کردن
serializing مرتب کردن سریال کردن
ranged مرتب کردن میزان کردن
straighten درست کردن مرتب کردن
straightened درست کردن مرتب کردن
serialized مرتب کردن سریال کردن
serialize مرتب کردن سریال کردن
serialising مرتب کردن سریال کردن
straightening درست کردن مرتب کردن
ranges مرتب کردن میزان کردن
serializes مرتب کردن سریال کردن
serialises مرتب کردن سریال کردن
serialised مرتب کردن سریال کردن
pattern الگوریتم ها یا توابع برنامه که می توانند یک شکل را از دوربین ویدیو و.. تشخیص دهند
pic الگوریتم فشرده سازی تصویر در سیستم ویدیو DVI شرکت Intel
picturing الگوریتم فشرده سازی تصویر در سیستم ویدیوی DVI شرکت Intel
pictured الگوریتم فشرده سازی تصویر در سیستم ویدیوی DVI شرکت Intel
patterns الگوریتم ها یا توابع برنامه که می توانند یک شکل را از دوربین ویدیو و.. تشخیص دهند
picture الگوریتم فشرده سازی تصویر در سیستم ویدیوی DVI شرکت Intel
pictures الگوریتم فشرده سازی تصویر در سیستم ویدیوی DVI شرکت Intel
sort مرتب کردن داده طبق سیستم روی دستورات کاربر
mercury delay line روش مرتب کردن داده ها به صورت پاس ها در طول جیوه
internal sort مرتب کردن برنامه فقط با استفاده از حافظه اصلی سیستم
sorted مرتب کردن داده طبق سیستم روی دستورات کاربر
sorts مرتب کردن داده طبق سیستم روی دستورات کاربر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com