Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
appendicitis
اماس ضمیمه روده اماس اپاندیس
Other Matches
enteritis
اماس روده
mesenteritis
اماس روده بند
duodenitis
اماس روده اثناعشر
ileitis
اماس روده دراز
typhlitis
اماس روده کور ورم اعور
antineuritic
برضد اماس عصب مخاف اماس عصبی
tumescence
اماس
lymphangitis
اماس
dilation
اماس
double pneumonia
اماس هر دو شش
tumefaction
اماس
tumidity
اماس
phrenitis
اماس مخ
edema
اماس
encephalitis
اماس مخ
single pneumonia
اماس یک شش
inturgescence
اماس
neuritis
پی اماس
phlegmasia
اماس
intumescence
اماس
pulmonitis
اماس شش
lymphdenomia
اماس
vulvitis
اماس کس
myelitis
اماس
swelling
اماس
turgidity
اماس
swellings
اماس
frost hoil
اماس
poke
اماس
poked
اماس
inflammation
اماس
pokes
اماس
poking
اماس
tuberosity
اماس
myositis
اماس ماهیچه
intumescent
اماس کرده
nasitis
اماس بینی
arthritis
اماس مفصل
ileitis
اماس ایلئون
nephritis
اماس گرده
conjunctivitis
اماس ملتحمه
intumescent
اماس کننده
swells
اماس کردن
iritis
اماس عنبیه
lentitis
اماس جلیدیه
metritis
اماس زهدان
intumesce
اماس کردن
swell
اماس کردن
swelled
اماس کردن
hysteritis
اماس زهدان
hydrocile
اماس خایه
gnathitis
اماس گونه
crystallitis
اماس جلیدیه
bunchout
اماس کردن
colpitis
اماس مهبل
carcinoma
اماس سرطانی
tonsillitis
اماس لوزه
bronchitis
اماس نایژه
keratitis
اماس قرنیه
brainfever
اماس مغز
palpebritis
اماس پلک
blepharitis
اماس پلک
ague cake
اماس اسپرزازنوبه
arteritis
اماس شریان
cutitis
اماس زیرپوست
dactylitis
اماس انگشت
glandular swelling
اماس غدد
gastritis
اماس معده
garget
اماس پستان
fretty
اماس کرده
inoma
اماس لیفی
fibroma
اماس لیفی
swollen
اماس کرده
faucitis
اماس گلو
cystitis
اماس مثانه
turgid
اماس دار
enchondroma
اماس غضروفی
dermatosis
اماس پوست
antiphlogistic
اماس نشان
huff
اماس کردن
salpingitis
اماس شیپور
retinitis
اماس شبکیه
colitis
اماس قولون
quinsy
اماس چرکدارلوزتین
pyelitis
اماس لگن چه
tracheitis
اماس نای
dermatitis
اماس پوست
tumefactive
اماس دار
podarthritis
اماس بندهای پا
turgescent
اماس کننده
tumid
اماس کرده
phlogosis
اماس برونی
turgescence
اماس بادکردگی
scleritis
اماس صلبیه
odontitis
اماس دندان
otitis
اماس گوش
osteitis
اماس استخوان
orchitis
اماس خایه
hepatitis
اماس کبدی
splenitis
اماس اسپرز
ophthalmitis
اماس چشم
fibro chondritis
اماس غضروف لیفی
endometritis
اماس درونی زهدان
endocarditis
اماس غشاء درونی دل
deliescence
تحلیل ناگهانی اماس
scrotitis
اماس کیسه خایه
mastoditis
اماس زائده پستانی
hyalitis
اماس رطوبت شیشهای
housemaid's knee
اماس کاسه زانو
diaphragmatitis
اماس حجاب حاجز
his eyes were inflammed
چشمهایش اماس کرد
enostosis
اماس درونی استخوان
diaphragmitis
اماس حجاب حاجز
gnathitis
اماس ارواره بالا
pleurisy
اماس شامه ریه
sylosis
اماس پلک وسفتی
endo arterities
اماس درونی شریان
phlegmasia alba dolens
اماس سیاهرگهای نفاسی
laminitis
اماس لایههای حساس
paranephritis
اماس بافتهای گرداگردگرده
vaginitis
اماس یا ورم مهبل
parotiditis
اماس غده بناگوشی
myocarditis
اماس ماهیچه قلب
bursitis
اماس کیسههای مفصلی
gastro enteritis
اماس معده وروده
oophoritis
اماس تخم دان
mastitis
اماس غدههای پستان
moon blind
دچار اماس نوبتی
lymphadenitis
اماس غدد لفناوی
pericarditis
اماس ابشامه قلب
tumescent
اماس کرده اماسیده
acromastitis
اماس نوک پستان
ophthalmia
اماس چشم رمد
myomatous
وابسته به اماس ماهیچه
iritic
دچار اماس عنبیه
antiphlogistic
داروی اماس نشان
iritic
وابسته به اماس عنبیه
arthritic
مبتلا به اماس مفصل
parotitic
وابسته به اماس غده بناگوشی
moon blindness
اماس نوبتی در چشم اسب
excrescency
اماس گیاهی یا حیوانی برامدگی
external ophthalmia
اماس برونی تخم چشم
encephalomyelitis
اماس مغز ونخاع شوکی
arthritic
مربوط به ورم و اماس مفصل
meningitis
اماس پاشام مغز مننژیت
rhachitis
اماس یا ورم مهره پشت
internal ophthalmia
اماس درونی تخم چشم
tumify
اماس کردن متورم ساختن
periostitis
اماس پوشش یا ضریع استخوان
phlebitic
وابسته به اماس دیواره ورید
pericarditis
اماس برون شامه قلب
uteritis
اماس زهدان التهاب رحم
parosteitis
اماس بافتهای پیرامون استخوان
gingivitis
اماس و التهاب لثه دندان
malanders
اماس پشت زانوی اسب
mallenders
اماس پشت زانوی اسب
rachitis
اماس یا ورم مهره پشت
paranephritis
اماس غده روی گرده
phlebitic
دچار اماس جدار ورید
acanthoma
اماس سلولهای خارداربافت پوششی مالپیقی
adhesion
اتصال و پیوستگی غیرطبیعی سطوح در اماس
parotitic
دچار اماس در غده بنا گوشی
laryngitis
اماس خشک نای التهاب حنجره
urethritis
اماس مجرای پیشاب ورم مجاری بول
phlegmon
اماس بافت اگینی که یکجوران دنبل است
phlogistic
وابسته به اصل اتش مربوط به اماس وتب
pleurohepatitis
اماس شامه شش وجگر التهاب غشاریه وکبد
lampas
کام اماس کام دهان اسب یکجور پارچه ابریشمی گلدار
pink eye
اماس واگیره دارملتحمه یکجور تب واگیره داردر اسب
neuritis
التهاب یا اماس وزخم عصبی که دردناک است وسبب ناراحتی عصبی وگاهی فلج میگردد
tympanitis
اماس طبل گوش ورم گوش میانی
myocarditis
اماس ماهیچه قلب ورم عضله قلب
inflame
دارای اماس کردن ملتهب کردن
inflames
دارای اماس کردن ملتهب کردن
inflaming
دارای اماس کردن ملتهب کردن
I´m as hungry as a horse.
آنقدر گشنه هستم که روده بزرگ روده کوچک را بخورد.
hungry as a hunter
<idiom>
آنقدر گشنه که روده بزرگ روده کوچک را بخورد
vermiform appendix
اپاندیس
appendicular
مربوط بزائده اپاندیس
appendixes
قولون زائدهء اپاندیس
appendix
قولون زائدهء اپاندیس
appendectomy
برداشتن زائده اپاندیس یا اویزه
excursus
مقالهء ضمیمه ضمیمه تشریحی
annexing
ضمیمه کردن ضمیمه
annex
ضمیمه کردن ضمیمه
annexes
ضمیمه کردن ضمیمه
enteron
روده
in a tangle
روده
ileum
چم روده
guts
روده
garbage
روده
gut
روده
gut
دل و روده
guts
دل و روده
gutting
روده
gutting
دل و روده
gill
روده
bowels
روده
bowel
روده
enclosures
ضمیمه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com