English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
for the rest اما در باره باقی مطالب
Other Matches
residue check بررسی تشخیص خطا که در آن داده دریافتی با یک مجموعه اعداد تقسیم میشود و باقی مانده بررسی میشود با باقی مانده مورد نظر
petitioning creditor مطالب
discussions تشریح مطالب
discussion تشریح مطالب
antilogy تناقض مطالب
varia مطالب گوناگون
syllabus رئوس مطالب برنامه
recapitulation تکرار رئوس مطالب
refersher course دوره یاداوری مطالب
syllabuses رئوس مطالب برنامه
outline خلاصه رئوس مطالب
miscellanies مجموعهای از مطالب گوناگون
miscellany مجموعهای از مطالب گوناگون
front-page مطالب سرصفحه یا سرمقاله
front page مطالب سرصفحه یا سرمقاله
epitome خلاصه رئوس مطالب
outlining خلاصه رئوس مطالب
outlines خلاصه رئوس مطالب
miscellanist نویسنده مطالب مختلف
outlined خلاصه رئوس مطالب
recapitulations تکرار رئوس مطالب
recapitulated رئوس مطالب را دوره کردن
recapitulates رئوس مطالب را تکرار کردن
recapitulated رئوس مطالب را تکرار کردن
recapitulate رئوس مطالب را دوره کردن
recapitulate رئوس مطالب را تکرار کردن
anagogy تفسیرروحانی و صوفیانهء مطالب مذهبی
anagoge تفسیرروحانی و صوفیانهء مطالب مذهبی
precis خلاصه رئوس مطالب تلخیص
shockers مطالب مهیج تحریک کننده
shocker مطالب مهیج تحریک کننده
recapitulates رئوس مطالب را دوره کردن
recapitulating رئوس مطالب را تکرار کردن
concordance راهنمای مطالب وموضوعات کتاب
concordances راهنمای مطالب وموضوعات کتاب
recapitulating رئوس مطالب را دوره کردن
pornographer نویسنده مطالب قبیح یا شهوت انگیز
copywriter نویسندهی آگهیهای تجارتی و مطالب تبلیغاتی
copywriters نویسندهی آگهیهای تجارتی و مطالب تبلیغاتی
glasnost سیاست بحث آزاد مطالب و مسائل
documentarian کسیکه فیلم یا مطالب مستندی را تهیه میکند
journalese بزرگ جلوه دادن مطالب درروزنامه نگاری
demodulate از مخابرات رادیویی مطالب رمزی کشف کردن
differentiation فرق گذاری تفکیک و تمیز مطالب از یکدیگر
bathos تنزل از مطالب عالی به چیزهای پیش پا افتاده
galley نمونه ستونی و صفحه بندی نشده مطالب چاپی
context sensitive help key کلید فهور مطالب کمکی درمورد مسئله معین
tragi comedy نمایشی که دران مطالب جدی ومضحک باهم امیخته باشد
galley proof نمونه ستونی مطالب چاپی که هنوز صفحه بندی نشده
Autocue دستگاهی که مطالب را برای گوینده تلویزیون در حین اجرای برنامه نمایش میدهد
His presentation was actually just a recital of names, places, and dates. مطالب ارایه شده او [مرد] در واقع فقط شمارشی از نام، مکان، و تاریخ بود.
covering letter نامه یایادداشتی که همراه اسنادفرستاده میشود و در ان دلیل ارسال اسناد و مطالب دیگر درج میگردد
covering letters نامه یایادداشتی که همراه اسنادفرستاده میشود و در ان دلیل ارسال اسناد و مطالب دیگر درج میگردد
lake rampart اب باره
in regard to در باره
one-off یک باره
one-offs یک باره
rampire باره
in relation to در باره
rampart باره
ter سه باره
over باقی
over- باقی
tartars باره دندان
tartar باره دندان
herein در این باره
on بالای در باره
Impressionism در باره ادراک
one-night stands برنامهی یک باره
regards باره نسبت
regards بابت باره
to sputter [about] تف پراندن [در باره ]
regarded باره نسبت
here در این باره
regarded بابت باره
regard باره نسبت
one-night stand برنامهی یک باره
regard بابت باره
debris باقی مانده
surplus باقی مانده
out of <idiom> باقی نمانده
otherworld عالم باقی
behind باقی کار
surpluses باقی مانده
holdovers باقی مانده
to leave behind باقی گذاردن
conservation force نیروی باقی
come through باقی ماندن
gleanings ریزه باقی
hold over باقی ماندن
left over باقی مانده
aliquant باقی اورنده
organzine ابریشم باقی
storing می باقی می ماند
behinds باقی دار
behinds باقی کار
behind باقی دار
scantling باقی مانده
to be in arrear باقی داربودن
to be on the safe side باقی نباشد
holdover باقی مانده
remnant باقی مانده
reopening باقی بودن
reopened باقی بودن
preserving باقی نگهداشتن
leaving باقی گذاردن
preserves باقی نگهداشتن
leave باقی گذاردن
preserve باقی نگهداشتن
impressing باقی گذاردن
extant باقی مانده
impresses باقی گذاردن
impressed باقی گذاردن
impress باقی گذاردن
remnants باقی مانده
remainder باقی مانده
dregs باقی مانده
remains باقی مانده
reopens باقی بودن
survive باقی بودن
store می باقی می ماند
survived باقی بودن
survives باقی بودن
surviving باقی بودن
reopen باقی بودن
tartarous دارای باره دندان
countermark انگ دوم باره
you do me injustice در باره من بی عدالتی می کنید
with relation to نسبت به راجع به در باره
It deals with ... موضوع در باره ... است.
re order سفارش دوم باره
to speak [about] صحبت کردن [در باره]
reapparition فهور دوم باره
rearrngement ترتیب دوم باره
aftercrop حاصل دوم باره
trail اثرپا باقی گذاردن
memorised باقی مانده در حافظه
to stay behind باقی ماندن جاماندن
shorter کوچک باقی دار
residue قسمت باقی مانده
residues قسمت باقی مانده
the rest lies with you باقی ان با خودتان است
short کوچک باقی دار
shortest کوچک باقی دار
residual value مقدار باقی مانده
residuary موصی له باقی مانده
residve باقی مانده زیادتی
trailing اثرپا باقی گذاردن
odd come short زیادی باقی مانده
nothing was left over چیزی باقی نماند
trailed اثرپا باقی گذاردن
trails اثرپا باقی گذاردن
hang over اثر باقی مانده
memorize باقی مانده در حافظه
memorized باقی مانده در حافظه
memorizes باقی مانده در حافظه
extant نسخهء موجود و باقی
hold up <idiom> باجرات باقی ماندن
memorising باقی مانده در حافظه
hold up <idiom> خوب باقی ماندن
memorizing باقی مانده در حافظه
bide درجایی باقی ماندن
memorises باقی مانده در حافظه
She did not ask about this. او [زن] دراین باره پرسش نکرد.
information [on] about somebody] [something] داده ها [در باره کسی یا چیزی]
information [on] about somebody] [something] خبر [در باره کسی یا چیزی]
information [on] about somebody] [something] آگاهی [در باره کسی یا چیزی]
what say you to a cinema? در باره سینما چه عقیده دارید
what do you think of him? عقیده شما در باره او چیست
to sputter [about] با خشم سخن گفتن [در باره ]
information [on] about somebody] [something] معلومات [در باره کسی یا چیزی]
to contemplate about/on/over something اندیشه کردن [در باره چیزی]
to meditate on/over something اندیشه کردن [در باره چیزی]
to mack i. about a person در باره کسی از دیگران جویاشدن
to ruminate on something اندیشه کردن [در باره چیزی]
to talk shop در باره کار صحبت کردن
with regard to نسبت به در باره راجع به در خصوص
to theorise [about something] [British E] نگرشگری کردن [در باره چیزی]
disclosure عمل بیان در باره چیزی
disclosures عمل بیان در باره چیزی
conventions باره مسائل حزبی ناحیهای
to proffer [somebody something ] [something to somebody] [formal] سخن گفتن در باره چیزی
he is an a. on that سخن او دراین باره است
convention باره مسائل حزبی ناحیهای
i assured him of that به او در این باره اطمینان دادم
multipoint اتصال چندین باره به یک خط یا یک کامپیوتر
to theorize [about something] نگرشگری کردن [در باره چیزی]
prejudicate بی رسیدگی رای دادن در باره
deuterogamy عروسی دوم باره تجدیدفراش
screamer اگهی درشت وجالب توجه در روزنامه مطالب جالب توجه
scrape the bottom of the barrel <idiom> گرفتن چیزی که باقی مانده
hang over اثر باقی ازهر چیزی
cicatrize جای زخم باقی گذاردن
remain in force به قوت خود باقی بودن
continue to be valid به قوت خود باقی بودن
The would left a mark. جای زخم باقی ماند
jarred اثر نامطلوب باقی گذاردن
to exclude doubt جای تردید باقی نگذاشتن
denominator [bottom of a fraction] باقی مانده کسر [ریاضی]
much sugar was left قند زیادی باقی ماند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com