Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 73 (6 milliseconds)
English
Persian
refuse
امتناع نپذیرفتن
refused
امتناع نپذیرفتن
refuses
امتناع نپذیرفتن
refusing
امتناع نپذیرفتن
Other Matches
refusals
امتناع
baulk
امتناع
declinature
امتناع
refusal
امتناع
declining
نپذیرفتن
disallow
نپذیرفتن
disallowed
نپذیرفتن
disallowing
نپذیرفتن
disallows
نپذیرفتن
rejecting
نپذیرفتن
reject
نپذیرفتن
declined
نپذیرفتن
declines
نپذیرفتن
rejected
نپذیرفتن
rejcet
نپذیرفتن
rejects
نپذیرفتن
to say no
نپذیرفتن
decline
نپذیرفتن
abstaining
امتناع کردن
rejcet
امتناع کردن از
reest
امتناع کردن
contumacy
امتناع از حضوردردادگاه
abstains
امتناع کردن
abstained
امتناع کردن
abstain
امتناع کردن
refusal
ابا امتناع
balking
امتناع ورزیدن
baulked
امتناع ورزیدن
baulking
امتناع ورزیدن
baulks
امتناع ورزیدن
balked
امتناع ورزیدن
balk
امتناع ورزیدن
balks
امتناع ورزیدن
refusals
ابا امتناع
refuse
رد کردن نپذیرفتن
turn down
<idiom>
رد کردن،نپذیرفتن
rejection
نپذیرفتن چیزی
refusing
رد کردن نپذیرفتن
refuses
رد کردن نپذیرفتن
refused
رد کردن نپذیرفتن
unalterable
<adj.>
غیر قابل امتناع
inevitable
<adj.>
غیر قابل امتناع
unalienable
<adj.>
غیر قابل امتناع
indispensable
<adj.>
غیر قابل امتناع
absolute
<adj.>
غیر قابل امتناع
inalienable
<adj.>
غیر قابل امتناع
inevitable
غیر قابل امتناع
celibacy
بی شوهری امتناع از ازدواج
to refuse to follow somebody
وفاداری به کسی را نپذیرفتن
to refuse to give somebody one's allegiance
وفاداری به کسی را نپذیرفتن
repelled
نپذیرفتن جلوگیری کردن از
repels
نپذیرفتن جلوگیری کردن از
repel
نپذیرفتن جلوگیری کردن از
to deny somebody something
چیزی را از کسی نپذیرفتن
to refuse somebody something
چیزی را از کسی نپذیرفتن
turn thumbs down
<idiom>
رد کردن،نپذیرفتن ،نه گفتن
repelling
نپذیرفتن جلوگیری کردن از
forbore
دست برداشت امتناع کرد
break
خای نپذیرفتن وفایف یک توافق
breaks
خای نپذیرفتن وفایف یک توافق
recusance
سرپیچی امتناع از حضور در مجالس عبادت
recusancy
سرپیچی امتناع از حضور در مجالس عبادت
right of stoppage in transitu
حق امتناع از تسلیم مال التجاره در حال حمل برای فروشنده
stoppage in transitu
حق استرداد جنس فروخته شده برای بایع حق امتناع ازتسلیم مال التجاره در حال حمل
resists
مقابله با چیزی یا نپذیرفتن چیزی
resisting
مقابله با چیزی یا نپذیرفتن چیزی
resist
مقابله با چیزی یا نپذیرفتن چیزی
resisted
مقابله با چیزی یا نپذیرفتن چیزی
reserve price
قیمت پنهانی
[در حراجی های فرش و در بازارهای خارج استفاده می شود یعنی صاحب فرش، یک قیمت حداقل در نظر می گیرد و اگر در مزایده قیمت پیشنهادی از آن پایین تر باشد، از فروش امتناع می کند.]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com