Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English
Persian
monopolies
امتیاز انحصاری کالای انحصاری
monopoly
امتیاز انحصاری کالای انحصاری
Other Matches
monopolizing
امتیاز انحصاری گرفتن
monopolised
امتیاز انحصاری گرفتن
monopolises
امتیاز انحصاری گرفتن
monopolising
امتیاز انحصاری گرفتن
monopolize
امتیاز انحصاری گرفتن
monopolized
امتیاز انحصاری گرفتن
monopolizes
امتیاز انحصاری گرفتن
monopolization
گرفتن امتیاز انحصاری چیزی
merest
انحصاری
mere
انحصاری
monopolistic
انحصاری
patenting
انحصاری
exclusive
انحصاری
patented
انحصاری
patent
انحصاری
patents
انحصاری
soles
انحصاری
sole right
حق انحصاری
sole
انحصاری
monopoly price
قیمت انحصاری
monopoly restriction
محدودیت انحصاری
patenting
دارای حق انحصاری
monopoly bank
بانک انحصاری
monopoly power
قدرت انحصاری
monopolist
سیاست انحصاری
monopolistic competition
رقابت انحصاری
monopoly position
موقعیت انحصاری
patents
دارای حق انحصاری
monopoly output
تولید انحصاری
market trust
بازار انحصاری
patent
دارای حق انحصاری
soles
تنها انحصاری
sole
تنها انحصاری
sole agent
نماینده انحصاری
monopoly management
مدیریت انحصاری
exclusive or
یای انحصاری
preemptive
قبضهای انحصاری
restricted
مقیدالتداول انحصاری
patented
دارای حق انحصاری
sole selling right
حقوق فروش انحصاری
sole distributor contract
قرارداد توزیع انحصاری
sole arbitrator
حکم یا داور انحصاری
oligapoly
فروش نیمه انحصاری
patent right
حق انحصاری ثبت شده
theory of monoplistic competition
نظریه رقابت انحصاری
oligopsony
خرید نیمه انحصاری
patents
انحصاری به ثبت رساندن
patent
انحصاری به ثبت رساندن
fixed stock
مالک انحصاری سهام
exclusive or element
عنصر یای انحصاری
patenting
انحصاری به ثبت رساندن
patented
انحصاری به ثبت رساندن
exjunction gate
دریچه یای انحصاری
exclusive or cate
دریچه یای انحصاری
exclusive economic zone
منطقه اقتصادی انحصاری
exclusive or gate
دریچه یای انحصاری
exclusive nor gate
دریچه نقیض یای انحصاری
patent law
قانون ثبت انحصاری اختراعات
sole tenant
مستاجر انحصاری مستاجری که شریک ندارد
patent
حق ثبت شده انحصاری برای استفاده از اختراعی
patents
امتیازیاحق انحصاری بکسی دادن اعطا کردن
patented
حق ثبت شده انحصاری برای استفاده از اختراعی
patenting
حق ثبت شده انحصاری برای استفاده از اختراعی
patent
امتیازیاحق انحصاری بکسی دادن اعطا کردن
patenting
امتیازیاحق انحصاری بکسی دادن اعطا کردن
patented
امتیازیاحق انحصاری بکسی دادن اعطا کردن
patents
حق ثبت شده انحصاری برای استفاده از اختراعی
severalty
مالکیت انفرادی منافع زمین اجاره داری انحصاری
free fishery
حق انحصاری ماهی گیری درابهای عمومی بموجب فرمان شاه
countervailing power
مثلااتحادیه کارگران که درواکنش به قدرت تولید کننده انحصاری ایجاد میشود
copyright
حق چاپ و انتشار انحصاری برای مولف اثر یا کسی که این حق را از او به انتقال گرفته است
copyrights
حق چاپ و انتشار انحصاری برای مولف اثر یا کسی که این حق را از او به انتقال گرفته است
joint tenants
در CLچند تن را گویند که مشترکا"از عین مستاجره استفاده کندبا این قید که هر یک پس ازمرگ دیگری یا دیگران حق استفاده انحصاری داشته باشد
magnaflux
نام انحصاری تست غیرمخربی برای مواد مغناطیسی بااستفاده از میدانهای مغناطیسی و مواد فلورسان
patented
حق ثبت اختراع حق انحصاری اختراع
patenting
حق ثبت اختراع حق انحصاری اختراع
patents
حق ثبت اختراع حق انحصاری اختراع
patent
حق ثبت اختراع حق انحصاری اختراع
sole a for iran
تنهانماینده برای ایران نماینده انحصاری برای ایران
labeled cargo
کالای برچسب دار کالای علامت داری که معمولا خطرناک است
point after touchdown
[یک امتیاز با گذراندن توپ بر فراز دروازه با ضربه پا پس از کسب شش امتیاز با رسیدن به پشت خط پایان]
overtime
وقت نامحدودپس از تساوی در امتیاز 41برای کسب دو امتیاز
bear
کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
bears
کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
handicaps
امتیاز برای ایجاد تعادل امتیاز تعادلی
handicap
امتیاز برای ایجاد تعادل امتیاز تعادلی
giffen good
نوعی کالای پست که اثر درامدی ان بزرگتر ازاثر جانشینی بوده و تقاضا بابالا رفتن قیمت افزایش مییابدمنحنی تقاضا در مورد کالای گیفن صعودی است
rugby point
امتیاز 3 یا 4 برای رساندن توپ به پشت خط پایان امتیاز 2 برای ضربه با پاوفرستان توپ از روی دروازه
handicap
مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
handicaps
مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
badminton
بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
import
کالای وارده
frustrated cargo
کالای سرگردان
frustrated cargo
کالای متروکه
commodity
کالای مصرفی
general cargo
کالای معمولی
import
کالای رسیده
imported
کالای رسیده
merchandise
کالای تجارتی
giffen good
کالای گیفن
luxury good
کالای لوکس
inferior good
کالای پست
goods in pledge
کالای گروی
labeled cargo
کالای ویژه
in wards
کالای رسیده
knit goods
کالای کش بافت
goods afloat
کالای در راه
free good
کالای رایگان
shoddy
کالای تقلبی
class ii property
کالای طبقه 2
class i property
کالای طبقه 1
business goods
کالای تولیدی
bonded good
کالای گمرکی
consigned inventory
کالای امانی
final goods
کالای نهائی
fakement
کالای قلب
staple
کالای عمده
stapled
کالای عمده
stapling
کالای عمده
end item
کالای ضروری
economic good
کالای اقتصادی
easy commodity
کالای نا مرغوب
dead stock
کالای بنجل
consumer's goods
کالای مصرفی
flotsam
کالای اب اورده
rip-offs
کالای قلابی
stolen goods
کالای مسروقه
consumer goods
کالای مصرفی
consignment
کالای امانی
Contraband goods.
کالای قا چاق
wage good
کالای مزدی
consumer brand
کالای پر مصرف
contraband
کالای قاچاق
jetsam
کالای اب اورد
limited edition
کالای محدود
purpose made
کالای سفارشی
limited editions
کالای محدود
contraband
کالای غیرمجاز
scaron
کالای کمیاب
smuggled merchandise
کالای قاچاق
smuggled goods
کالای قاچاق
the goods in question
کالای موردبحث
commodities
کالای مصرفی
consignments
کالای امانی
naval stores
کالای دریایی
imported
کالای وارده
normal good
کالای معمولی
shipment
[American]
کالای ارسالی
consignment
کالای ارسالی
normal good
کالای عادی
importing
کالای وارده
rip-off
کالای قلابی
delivery
کالای ارسالی
importing
کالای رسیده
consignee
گیرنده کالای ارسالی
perishable
کالای سریع الفساد
dead stock
کالای بدون خریدان
commercial loading
بارگیری کالای تجارتی
perishable
کالای فاسد شونده
perishable
کالای فاسد شدنی
wreckage
کالای بازیافتی از کشتی و.....
the free list
صورت کالای بی گمرک
swag
کالای دزدیده شده
scrap-heap
انبار کالای قراضه
ban item
کالای ممنوع الورود
stock in trade
موجودی کالای مغازه
staple goods
کالای بسیار ضروری
scrap heap
انبار کالای قراضه
we d. in silks
ما کالای ابریشمی میفروشیم
velveting
کالای مخملی مخمل
commodity market
بازار کالای مصرفی
we ran out of these goods
این کالای ما تمام شد
to make a market of
با کالای دیگرمعاوضه کردن
shipments
کالای در حال حمل
secondary item
کالای تدارکاتی فرعی
consignment
کالای امانت فروش
standard
کالای جانشین رزمی
consignments
محموله کالای ارسالی
pilefered shipment
کالای حراج شده
permit goods coveredby
کالای موضوع پروانه
consignments
کالای امانت فروش
importable
کالای قابل واردکردن
shipment
[American]
کالای ارسال شده
opportunity cost
هزینههای کالای تولیدی
delivery
کالای ارسال شده
inbound cargo
کالای تخلیه نشده
inwards
واردات کالای رسیده
consignment
کالای ارسال شده
standards
کالای جانشین رزمی
consignment
محموله کالای ارسالی
shipment
کالای در حال حمل
r. ofanyone's chattles
پس دادن کالای کسی
finished product
کالای اماده فروش
common goods
کالای مورد نیاز عموم
jettison
بدریا ریزی کالای کشتی
shipments
کالای حمل شده باکشتی
exported
بیرون بردن کالای صادره
jettisoned
بدریا ریزی کالای کشتی
exporting
بیرون بردن کالای صادره
shipment
کالای حمل شده باکشتی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com