Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English
Persian
privilege
امتیاز مخصوصی اعطاکردن
Other Matches
point after touchdown
[یک امتیاز با گذراندن توپ بر فراز دروازه با ضربه پا پس از کسب شش امتیاز با رسیدن به پشت خط پایان]
overtime
وقت نامحدودپس از تساوی در امتیاز 41برای کسب دو امتیاز
handicap
امتیاز برای ایجاد تعادل امتیاز تعادلی
handicaps
امتیاز برای ایجاد تعادل امتیاز تعادلی
vouchsafed
اعطاکردن
endow
اعطاکردن
endowing
اعطاکردن
endows
اعطاکردن
vests
اعطاکردن
vouchsafing
اعطاکردن
vest
اعطاکردن
vouchsafes
اعطاکردن
vouchsafe
اعطاکردن
awarding
اعطاکردن
awards
اعطاکردن
awarded
اعطاکردن
award
اعطاکردن
dubbed
باتماس شمشیر بشانه شخصی لقب شوالیه باو اعطاکردن
dub
باتماس شمشیر بشانه شخصی لقب شوالیه باو اعطاکردن
dubs
باتماس شمشیر بشانه شخصی لقب شوالیه باو اعطاکردن
handicap
مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
handicaps
مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
rugby point
امتیاز 3 یا 4 برای رساندن توپ به پشت خط پایان امتیاز 2 برای ضربه با پاوفرستان توپ از روی دروازه
smack
مزه مخصوصی داشتن
smacked
مزه مخصوصی داشتن
smacks
مزه مخصوصی داشتن
to smack
[of]
مزه مخصوصی داشتن
adhoc
ویژه امر مخصوصی
significantly
آنچه معنای مخصوصی دارد
significant
آنچه معنای مخصوصی دارد
function
مشخصه مخصوصی در کامپیوتر یا پردازنده لغت
functioned
مشخصه مخصوصی در کامپیوتر یا پردازنده لغت
special troops
یکانهای مخصوصی که به لشگرمامور شده باشند
hairdos
ارایش موی زنان بفرم مخصوصی
functions
مشخصه مخصوصی در کامپیوتر یا پردازنده لغت
hairdo
ارایش موی زنان بفرم مخصوصی
adm 0
موشک مخصوصی که روی هواپیمای ب- 25 سوار شده است
built-in
تابع مخصوصی که در برنامه پیاده سازی شده است
oilite bushing
بوش مخصوصی از جنس برنز اشباع شده با روغن
cant
باناله سخن گفتن بالهجه مخصوصی صحبت کردن
cleaned
دیسک مخصوصی که کثیفی را ازنوک خوندن / نوشتن پاک میکند
clean
دیسک مخصوصی که کثیفی را ازنوک خوندن / نوشتن پاک میکند
cleans
دیسک مخصوصی که کثیفی را ازنوک خوندن / نوشتن پاک میکند
cleanest
دیسک مخصوصی که کثیفی را ازنوک خوندن / نوشتن پاک میکند
talent scout
کسیکه اشخاص لایق وذیفن رابرای کار مخصوصی کشف واستخدام کند
talent scouts
کسیکه اشخاص لایق وذیفن رابرای کار مخصوصی کشف واستخدام کند
adding
فایل مخصوصی که در آن رکوردها پیش از بهنگام سازی پایگاه داده اصلی ذخیره می شوند
add
فایل مخصوصی که در آن رکوردها پیش از بهنگام سازی پایگاه داده اصلی ذخیره می شوند
adds
فایل مخصوصی که در آن رکوردها پیش از بهنگام سازی پایگاه داده اصلی ذخیره می شوند
bookmark
کد یک متن در بخش مخصوصی از آن که به کاربر اجازه میدهد بعداگ به همان نقط ه مراجعه کند
bookmarks
کد یک متن در بخش مخصوصی از آن که به کاربر اجازه میدهد بعداگ به همان نقط ه مراجعه کند
Briefcase utility
در ویندوز امکان مخصوصی برای به روز نگه داشتن فایلهای کامپیوتر قابل حمل یا PC
point designation
شبکه بندی مخصوصی که برای تعیین نقاط نسبت به هم روی عکس هوایی کشیده میشود
badminton
بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
full
کامپیوتر همراه با کارت مخصوصی که به قدری سریع است که تصاویر ویدیویی متحرک را می گیرد و نمایش میدهد.
mat
زیرپایی یا تشک مخصوصی که بازیگر باگذاشتن پای خودروی ان بازی بولینگ روی چمن را اغاز میکند
fullest
کامپیوتر همراه با کارت مخصوصی که به قدری سریع است که تصاویر ویدیویی متحرک را می گیرد و نمایش میدهد.
mats
زیرپایی یا تشک مخصوصی که بازیگر باگذاشتن پای خودروی ان بازی بولینگ روی چمن را اغاز میکند
zone bits
بیتهای مخصوصی که درکنار بیتهای عددی برای نمایش کاراکترهای الفبایی بکار میروند
clevis bolt
پیچ مخصوصی با سر گردشکافدار برای نشستن پیچ گوشتی
international standards organization
طرح شبکه استاندارد ISO که به صورت لایهای است و هر لایه کار مخصوصی دارد و به سیستمهای مختلف امکان ارتباط میدهد البته در صورتی که مط ابق با استاندارد باشند
runs
یک امتیاز
run
یک امتیاز
charters
امتیاز
chartering
امتیاز
rectum
امتیاز
rectums
امتیاز
chartered
امتیاز
charter
امتیاز
upper hand
امتیاز
scoreless
بی امتیاز
credit
امتیاز
credits
امتیاز
ad
امتیاز
ads
امتیاز
prominence
امتیاز
distinction
امتیاز
distinctions
امتیاز
prerogatives
امتیاز
prerogative
امتیاز
crediting
امتیاز
credited
امتیاز
licence
امتیاز
leases
امتیاز
royalties
حق امتیاز
royalty
حق امتیاز
lease
امتیاز
score
امتیاز
scored
امتیاز
licences
امتیاز
licenses
امتیاز
plus
امتیاز
pas
امتیاز
scores
امتیاز
privilege
امتیاز
point
امتیاز
prominency
امتیاز
game bird
یک امتیاز
exclusiveness
امتیاز
pre eminence
امتیاز
franchises
امتیاز
advantage
امتیاز
concession
امتیاز
priviege
امتیاز
franc
امتیاز
concessions
امتیاز
francs
امتیاز
franchise
امتیاز
act of grace
امتیاز
scorelines
خط امتیاز
pre-eminence
امتیاز
scoreline
خط امتیاز
concessionary
صاحب امتیاز
concessionaire
صاحب امتیاز
concessionary agreement
امتیاز نامه
concession deed
امتیاز نامه
concessioner
صاحب امتیاز
double figures
امتیاز دو رقمی
headstart
امتیاز در شروع
licence owner
صاحب امتیاز
loss on points
باخت با امتیاز
decision
برنده با امتیاز
decisions
برنده با امتیاز
magna cum laude
با امتیاز زیاد
game point
امتیاز پایانی
field privilege
امتیاز فیلد
differentia
وجه امتیاز
law of advantage
قانون امتیاز
privileged
امتیاز دار
foot score line
خط امتیاز انتهایی
win on points
پیروزی با امتیاز
precedency
امتیاز سابقه
set point
اخرین امتیاز
scoreless
بدون امتیاز
score sheet
برگ امتیاز
prerogative
حق یا امتیاز ویژه
prerogatives
حق یا امتیاز ویژه
chalk up
کسب امتیاز
grantee
صاحب امتیاز
maritime lien
امتیاز دریایی
outpoint
برنده با امتیاز
awarding of points
امتیاز دادن
perfect score
امتیاز کامل
worst
امتیاز اوردن
worst-
امتیاز اوردن
privileged
دارای امتیاز
insurance
امتیاز مطمئن
precedence
امتیاز سابقه
converting
امتیاز گرفتن
patents
امتیاز نامه
match point
اخرین امتیاز
aces
امتیاز سرویس
odd
امتیاز دادن
odder
امتیاز دادن
oddest
امتیاز دادن
loves
امتیاز صفر
loved
امتیاز صفر
love
امتیاز صفر
patented
امتیاز نامه
preferential
امتیاز دهنده
match points
اخرین امتیاز
converts
امتیاز گرفتن
ace
امتیاز سرویس
patenting
امتیاز نامه
go-ahead
امتیاز برتر
patent
امتیاز نامه
convert
امتیاز گرفتن
converted
امتیاز گرفتن
duckings
اخراج توپزن بی امتیاز
set point
اخرین امتیاز بازی
down
عقب افتادن در امتیاز
duck
اخراج توپزن بی امتیاز
deciding
امتیاز سرنوشت ساز
franchises
ازادی حق انتخاب امتیاز
service ace
امتیاز سرویس تنیس
licensees
صاحب جواز یا امتیاز
ducked
اخراج توپزن بی امتیاز
ducks
اخراج توپزن بی امتیاز
software license
امتیاز نرم افزار
franchise
ازادی حق انتخاب امتیاز
licensee
صاحب جواز یا امتیاز
royal prerogative
حق امتیاز ویژه پادشاه
read write privilege
امتیاز خواندن- نوشتن
handicap
امتیاز دادن اشکال
thirty
دومین امتیاز گیم
circuit clout
یک امتیاز با دویدن به پایگاه
home whistle
امتیاز واقعی یا فرضی
home court advantage
امتیاز بازی در خانه
high run
حداکثر امتیاز در یک دوربیلیارد
handicaps
امتیاز دادن اشکال
equaliser
امتیاز مساوی کننده
draw first blood
کسب نخستین امتیاز
break one's duck
کسب نخستین امتیاز
brassage
حق امتیاز سکه زدن
point spread
امتیاز قابل انتظار
perfect game
باحداکثر 003 امتیاز
ice
امتیاز سرنوشت ساز
indult
اجازه نامه امتیاز
privileged
دارای امتیاز یا حق ویژه
oddsmaker
تعیین کننده امتیاز
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com