Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
forging signatures
امضا سازی
Other Matches
execution
امضا
endorsements
امضا
hand
امضا
handing
امضا
endorsement
امضا
signature
امضا
signatures
امضا
cosignatory
هم امضا
rectification
یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
signatory
صاحب امضا
signatory
امضا کننده
cosignatory
شریک در امضا
signatories
صاحب امضا
signatories
امضا کننده
autograph
[a document transcribed entirely in the handwriting of its author]
امضا یادگاری
forgeries
جعل امضا
sign manual
امضا پادشاه
put one's signature to
امضا کردن
under my hand and seal
به امضا و مهر من
signed
امضا شده
forgery
جعل امضا
to have signed
به امضا رساندن
toa one's signature to
امضا کردن
pay to self
به امضا کننده بپردازید
porotocol of signature
مقاوله نامه امضا
under signed
امضا کننده زیر
we the under signed
امضا کنندگان زیر
i,the under signed
اینجانب امضا کننده زیر
endorse
درپشت سندنوشتن امضا کردن
subscribed
امضا کردن پای سند
subscribe
امضا کردن پای سند
iŠthe undersigned
اینجانب امضا کننده زیر
syngraph
سندی که به مهر و امضا کلیه
subscribing
امضا کردن پای سند
subscribes
امضا کردن پای سند
endorsed
درپشت سندنوشتن امضا کردن
Please sign here.
لطفا اینجا را امضا کنید.
endorses
درپشت سندنوشتن امضا کردن
endorsing
درپشت سندنوشتن امضا کردن
to make one's mark
مشهور شدن نشان بجای امضا گذاشتن
gentelmen's agreement
کلیه توافقهایی که مستند به اسنادرسمی و امضا شده نباشد
cheque to a person's order
چکی که گیرنده وجه باید پشت انرا امضا کند
attestation clause
عبارتی که در ذیل اسنادبلافاصله قبل از اسامی گواهی کنندگان امضا
attestation clause
ذکر میشود ومفادا حاکی از ان است که ایشان امضا وی را از هرجهت تصدیق می کنند
calculating
دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials
وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
ordnance plant
کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
jagger
الت کنگره سازی یادندانه سازی
to sign up
قراردادی را امضا کردن
[اسم نویسی کردن]
parol contract
قرارداد کتبی امضا نشده قرارداد شفاهی
pre-treatment
عملیات مقدماتی و آماده سازی
[مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address
سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
frustrations
خنثی سازی محروم سازی
formularization
کوتاه سازی ضابطه سازی
subjugation
مقهور سازی مطیع سازی
frustration
خنثی سازی محروم سازی
irritancy
پوچ سازی باطل سازی
ouster
بی بهره سازی محروم سازی
imagery
مجسمه سازی شبیه سازی
erasable
1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
brian kellogg
پیمانی که مبتکر ان بریان کلوگ وزیرخارجه امریکا در 8291 بودو امضا کنندگان ان جنگ را به عنوان وسیله حل اختلافات بین المللی محکوم و تحریم کردند
sans recours
عبارتی که فهرنویس وقتی به نمایندگی ازجانب دیگری فهر نویسی میکند قبل ار امضا می نویسد وبنابراین شخصا" مسئوولیتی در قبال نکول نخواهد داشت
save
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saved
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saves
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
symmetrical compression
سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
sort
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorts
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorted
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hitting
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hit
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
electronic
کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
dump
1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
Indeo
فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
externals
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
external
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
individualized
تک سازی
idolization
بت سازی
individualize
تک سازی
retortion
خم سازی
retortion
کج سازی
individualising
تک سازی
individualises
تک سازی
padding
له سازی
compaction
تو پر سازی
bridgework
پل سازی
truncation
بی سر سازی
individualised
تک سازی
flection
خم سازی
individualizes
تک سازی
repk lection
پر سازی
local anasthesia
سر سازی
individualizing
تک سازی
individuation
تک سازی
pavements
کف سازی
individualization
تک سازی
bridge building
پل سازی
flooring
کف سازی
stylization
مد سازی
pavement
کف سازی
deflexion
خم سازی
industrialization
صنعتی سازی
infuriation
خشمگین سازی
bedding
ثابت سازی
bedding
محکم سازی
inurement
معتاد سازی
invalidation
باطل سازی
intensification
پر قوت سازی
reclamation
اباد سازی
bedding
کف سازی بسترسازی
brewing
ابجو سازی
equating
هم ارز سازی
bookbinding
کتاب سازی
inspissation
غلیظ سازی
inflexion
خم سازی خمیدگی
beautification
زیبا سازی
substructure
زیر سازی
gelatination
دلمه سازی
fitting
جفت سازی
nationalization
ملی سازی
strangling
خفه سازی
grillwork
سبد سازی
refreshment
تازه سازی
refreshments
تازه سازی
incavation
پوک سازی
inceration
موم سازی
inculcation
جایگیر سازی
image formation
تصویر سازی
grillwork
شبکه سازی
immortalization
جاوید سازی
planning
زمینه سازی
heterodyne reception
زنه سازی
histogenesis
بافت سازی
harmonization
هم اهنگ سازی
horology
ساعت سازی
hymnography
سرود سازی
haematogenesis
خون سازی
gunsmithery
تفنگ سازی
ichnography
زمینه سازی
individualization
منفرد سازی
seduction
گمراه سازی
individualization
فرد سازی
pacification
ارام سازی
exclusion
محروم سازی
glycogenesis
گلیکوژن سازی
fading
محو سازی
enrichment
غنی سازی
glasswork
شیشه سازی
formulation
قاعده سازی
humanization
مردمی سازی
gnomonics
فن شاخص سازی
gold beating
زرورق سازی
individuation
جدا سازی
neutralization
بی اثر سازی
impregnation
ابستن سازی
neutralization
خنثی سازی
insulating
عایق سازی
insulates
عایق سازی
insulate
عایق سازی
gemination
جفت سازی
reductions
ساده سازی
reduction
ساده سازی
roofing
سقف سازی
implementation
پیاده سازی
mystification
گیج سازی
mythopoetic
اساطیر سازی
forgery
صورت سازی
forgery
سند سازی
mutualization
دو طرفه سازی
municipalize
شهر سازی
simulation
فاهر سازی
simulation
شبیه سازی
miseenscene
صحنه سازی
modeller
قالب سازی
notification
اگاه سازی
relocation
جابجا سازی
inebriation
مست سازی
mortar mixing
ملات سازی
forgeries
صورت سازی
mutilation
معیوب سازی
separating
جدا سازی
abbreviations
کوته سازی
abbreviation
کوته سازی
replacements
جانشین سازی
optimality
بهینه سازی
optimization
بهینه سازی
extinction
خاموش سازی
obscuration
تیره سازی
curtailment
کوتاه سازی
forgeries
سند سازی
nest building
لانه سازی
networking
شبکه سازی
solutions
چاره سازی
solution
چاره سازی
stripping
برهنه سازی
nidification
اشیانه سازی
nonlinear optimization
بهینه سازی
oblieration
پاک سازی
obliteration
پاک سازی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com