Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 179 (9 milliseconds)
English
Persian
preparatory school
اموزشگاه امادگی
preparatory schools
اموزشگاه امادگی
Other Matches
readiness condition
وضعیت امادگی رزمی وضعیت امادگی یکان شرایط اماده باش یکان
defense readiness condition
وضعیت امادگی رزمی ارتش وضعیت امادگی رزمی دفاعی
almamater
اموزشگاه
school
اموزشگاه
education center
اموزشگاه
schools
اموزشگاه
truant
از اموزشگاه گریززدن
truants
از اموزشگاه گریززدن
schoolmistress
مدیره اموزشگاه
schoolmistresses
مدیره اموزشگاه
night school
اموزشگاه شبانه
dogo
اموزشگاه جودو
comprehensive school
اموزشگاه جامع
comprehensive schools
اموزشگاه جامع
academies
دانشگاه اموزشگاه
night schools
اموزشگاه شبانه
private schools
اموزشگاه خصوصی
private school
اموزشگاه خصوصی
dominie
رئیس اموزشگاه
principal of a school
مدیر اموزشگاه
special school
اموزشگاه استثنایی
technical school
اموزشگاه فنی
training school
اموزشگاه حرفهای
parochial school
اموزشگاه کلیسایی
vocational school
اموزشگاه حرفهای
nongraded school
اموزشگاه بی دانشپایه
interscholastic competition
مسابقه اموزشگاه ها
hedge school
اموزشگاه پست
head master
مدیر اموزشگاه
foundation school
اموزشگاه موقوف
school report
گزارش اموزشگاه
boarding schools
اموزشگاه شبانه روزی
boarding school
اموزشگاه شبانه روزی
school slang
اصطلاح ویژه اموزشگاه
school fee
ماهیانه یا شهریه اموزشگاه
schoolhouse
ساختمان یاعمارت اموزشگاه
schoolhouses
ساختمان یاعمارت اموزشگاه
manege
اموزشگاه اسب سواری
conservatoire
اموزشگاه هنرهای زیبا
lockups
تعطیل کردن اموزشگاه
lockup
تعطیل کردن اموزشگاه
school
پیروان یک مکتب اموزشگاه
schools
پیروان یک مکتب اموزشگاه
school pence
پول هفتگی اموزشگاه
air defense readiness
وضعیت امادگی پدافند هوایی امادگی پدافند هوایی
interscholastic
واقع شونده درمیان اموزشگاه ها
industrial school
اموزشگاه حرفهای مدرسه صنعتی
to play the truant
از رفتن به اموزشگاه طفره زدن
ragged school
اموزشگاه مجانی برای بچههای بینوا
full timer
بچهای که درهمه ساعات اموزشگاه دراموزشگاه میما
school doctor
استاد دانشگاه یا اموزشگاه الهیات در قرنهای میانه
mixed school
اموزشگاه مختلط اموزشگاهی که پسران ودختران با هم درس می خوانند
brown major
براون مقدم یاانکه زودتر به اموزشگاه امده است
prefectoral
مبنی براداره اموزشگاه بدست مشتی ازشاگردان یامبصران
predispostion
امادگی
qualification
امادگی
coverings
امادگی
disposition
امادگی
cover
امادگی
tautness
امادگی
covers
امادگی
preparations
امادگی
readiness
امادگی
preparation
امادگی
proneness
امادگی
kelter or kilter
امادگی
kelter
امادگی
susceptibility
امادگی
penchant
امادگی
forms
امادگی
formed
امادگی
conditioning
امادگی
form
امادگی
preparedness
امادگی
law of readiness
قانون امادگی
half way houses
خانههای امادگی
hottest
امادگی کامل
hotter
امادگی کامل
second degree of readiness
امادگی درجه دو
vigilance
امادگی چالاکی
indisposedness
عدم امادگی
hot
امادگی کامل
erg
2- امادگی ذاتی
reading readiness
امادگی خواندن
medical fitness
امادگی پزشکی
insusceptibility
عدم امادگی
readiness
امادگی رزمی
liability to disease
تعهد امادگی
operational readiness
امادگی عملیاتی
work out
تمرین امادگی
reconditioning
تجدید امادگی
preparatory interval
دوره امادگی
condition of readiness
شرایط امادگی
training camp
اردوی امادگی
peripheral
دوره امادگی
peak up
در اوج امادگی
unreadiness
عدم امادگی
combat readiness
امادگی رزمی
indisposition
عدم امادگی
third degree of readiness
امادگی درجه سه
indispositions
عدم امادگی
physical fitness
امادگی جسمانی
state of alert
وضعیت امادگی
availability
زمان امادگی
readiness category
نوع امادگی رزمی
preparation
امادگی اماده سازی
materiel readiness
امادگی رزمی وسایل
lurching
امادگی شکست فاحش
peripheral course
دوره امادگی نظامی
lurches
امادگی شکست فاحش
operational performance category
امادگی عملیاتی از طبقه
operational performance category
طبقه امادگی عملیاتی
physical fitness
امادگی عمومی جسمانی
lurch
امادگی شکست فاحش
lurched
امادگی شکست فاحش
level of readiness
سطح امادگی رزمی
ingenuity
امادگی برای اختراع
accessibility
امادگی برای پذیرایی
distensibility
امادگی برای بادکردن
data terminal ready
امادگی ترمینال داده
flyable dud
بدون امادگی رزمی
fourth degree of readiness
امادگی درجه چهار
habilitation
لباس پوشاندن امادگی
data set ready
امادگی مجموعه داده ها
school readiness
امادگی ورود به مدرسه
readiness category
درجه امادگی رزمی
preparations
امادگی اماده سازی
condition of readiness
وضعیت امادگی رزمی
condition code
کد وضعیت امادگی اقلام
readiness
اماده باش امادگی
combat ready
دارای امادگی رزمی
sight-read
بدون امادگی قبلی اجراکردن
sight-reads
بدون امادگی قبلی اجراکردن
haemophillia
امادگی بخون رفتن زیاد
teachability
امادگی جهت یاد گرفتن
reagency
امادگی برای واکنش یا معرفی
sight-reading
بدون امادگی قبلی اجراکردن
readiness to report
امادگی برای پاسخ دادن
opposability
امادگی برای روبرو گذاشتن
fluctuability
امادگی برای بالاوپایین رفتن
sight read
بدون امادگی قبلی اجراکردن
removability
ناپایداری امادگی برای برداشته شدن
ready solubility in water
امادگی برای زودحل شدن دراب
snug down
امادگی قبل از ورود به دریای طوفانی
communicativeness
امادگی برای رساندن خبر پرگویی
impressionability
امادگی برای تحت تاثیر قرارگرفتن
army ready material program
برنامه بهبود امادگی رزمی اماد
inerrability
معصومیت عدم امادگی برای خطاکردن
inseparability
عدم امادگی برای جدا شدن
insuperability
عدم امادگی برای از میان برداشتن
irresponsiveness
عدم امادگی برای پاسخ دادن
materiel readiness
میزان امادگی جنگ افزارها وتجهیزات
mission ready
اعلام امادگی هواپیما برای پرواز
flight readiness firing
ازمایش سریع امادگی پرتاب موشک
vitrescence
امادگی برای تبدیل به شیشه خاصیت شیشهای
dtr
Ready Terminal Data امادگی ترمینال داده
road test
ازمایش امادگی وسائط نقلیه برات مسافرت
war footing
حالت اماده باش در ارتش امادگی رزمی
impulsiveness
امادگی برای کار کردن یا نیروی انی
inductility
عدم امادگی برای لوله شدن اقامه
condensability
قابلیت انقباض یاتکثیف-امادگی برای منقبض شدن
put and take fishing
انداختن ذخیره ماهی به اب برای امادگی ماهیگیری درفصل
civilian preparedness for war
اماده کردن مردم برای جنگ امادگی غیرنظامیان
plea of tender
اعلام امادگی خوانده به ادای دین خواهان در دادگاه
brown minor
براون کهتر یا ان براون که زودتر به اموزشگاه امده است
ground
تماس دادن چوب به زمین پشت گوی برای امادگی
availability factor
ضریب امادگی عملیاتی هواپیماها یا ناوها ضریب قابلیت استفاده
contractibility
قابلیت انقباض- امادگی برای جمع شدن یاکوچک شدن
record
کلیدی در دستگاه ضبط کننده برای بیان امادگی ضبط سیگنال ها روی رسانه
availability
میزان در دسترس بودن میزان امادگی زمان تعمیرناو
serviceability criteria
وضعیت امادگی تجهیزات وضعیت قابلیت استفاده ازوسایل
flight test
ازمایش پرواز یا ازمایش امادگی پرتاب موشک
unit categories
انواع مختلف یکانها یا انواع طبقات یکانها از نظر استعدادو سازمان و امادگی رزمی
flying status
وضعیت پرواز از نظر جسمی و روحی وضعیت امادگی خدمه برای پرواز
service test
ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل
operating level
سطح امادگی برای فعالیت سطح قابلیت برای کار
asynchronous computer
نوعی از کامپیوتر که در ان هر عمل در نتیجه سیگنالی که از تکمیل عمل قبلی حاصل میشود و یا در اثر اعلام امادگی وسیله لازم برای عمل بعدی اغاز میشود کامپیوترناهمگام
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com