Dictiornary-Farsi | اموزش اجباری | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
compulsory education	اموزش اجباری


Other Matches

armory training	اموزش جنگ افزارداری اموزش اسلحه سازی
reconditioning training	اموزش تجدید مهارت اموزش توجیهی
advanced unit training	اموزش تکمیلی واحد اموزش تکمیلی یکان
basic unit training	اموزش مقدماتی یکان اموزش مقدماتی واحد
computer assisted instruction	اموزش به کمک کامپیوتر اموزش کامپیوتری دستورالعمل به کمک کامپیوتر
constrained	اجباری
strained	اجباری
forced	اجباری
of obligation	اجباری
mandatory	اجباری
de rigueur	اجباری
forcible	اجباری
obliging	اجباری
compulsory	اجباری
compulsive	اجباری
obligatory	اجباری
bindings	اجباری
binding	اجباری
juxtaposition	ارتباط اجباری
compulsory freestyle	حرکات اجباری
prescribed exercise	حرکات اجباری
coercive	اجباری قهری
compulsory levies	مالیات اجباری
levied	سربازگیری اجباری
levies	سربازگیری اجباری
levy	سربازگیری اجباری
levying	سربازگیری اجباری
compulsorily	بطور اجباری
blessing in d.	توفیق اجباری
compulsory	حرکات اجباری
conscription	خدمت اجباری
compulsory saving	پس انداز اجباری
forced saving	پس انداز اجباری
compulsory hospitalization	بستری اجباری
statute labour	کار اجباری
forced sale	فروش اجباری
forced oscillations	نوسانهای اجباری
forced movement	حرکت اجباری
forced landing	فرود اجباری
forced labour	کار اجباری
compulsury deduction	فرانشیز اجباری
forced labor	کار اجباری
forced marching	راه پیمایی اجباری
commitments	بستری کردن اجباری
concentration camps	اردوگاه کار اجباری
forced withrawal	عقب نشینی اجباری
scoolable	مشغول تحصیل اجباری
forced convection	تبادل حرارت اجباری
impressment	بکار اجباری گماری
commitment	بستری کردن اجباری
crossing site	محل عبور اجباری
compulsury deduction	کسر گذاری اجباری
servitude	خدمت اجباری رعیتی
schoolable	مشمول تحصیل اجباری
forced crossing	عبور اجباری از رودخانه
concentration camp	اردوگاه کار اجباری
forced move	حرکت اجباری شطرنج
forced landing	فرود اجباری هواپیما
forced page break	قطع اجباری صفحه
imperative planning	برنامه ریزی اجباری
retreats	عقب نشینی اجباری بازگشتن
to be compulsorily insured	اجباری [الزامی] بیمه بودن
to have compulsory insurance [cover]	اجباری [الزامی] بیمه بودن
canalize	هدایت اجباری منشعب کردن
retreat	عقب نشینی اجباری بازگشتن
retreated	عقب نشینی اجباری بازگشتن
retreating	عقب نشینی اجباری بازگشتن
work farm	اردوی کار اجباری زندانیان
closed shop	قانون عضویت اجباری دراتحادیههای کارگری
closed shops	قانون عضویت اجباری دراتحادیههای کارگری
The convicts are being sent to concentration camps .	محکومین به اردوگاههای کار اجباری اعزام می شوند
education	اموزش
tutorial	اموزش
instructions	اموزش
tutorials	اموزش
training	اموزش
instruction	اموزش
lore	اموزش
transfer of training	انتقال اموزش
education	اموزش و پرورش
technical teaching	اموزش فنی
school center	مرکز اموزش
training center	مرکز اموزش
primary education	اموزش ابتدایی
technical education	اموزش فنی
teaching machine	ماشین اموزش
elementary education	اموزش ابتدایی
education center	مرکز اموزش
educable	اموزش پذیر
educability	اموزش پذیری
computerized instruction	اموزش کامپیوتری
program of instruction	برنامه اموزش
concurrent training	اموزش همزمان
reward training	اموزش با پاداش
moral education	اموزش اخلاقی
military training	اموزش نظامی
mass education	اموزش جمعی
life long education	اموزش مداوم
professional education	اموزش تخصصی
learning curve	منحنی اموزش
job training	اموزش شغلی
programmed instruction	اموزش برنامهای
integrated training	اموزش توام
informal education	اموزش غیررسمی
individualized instruction	اموزش انفرادی
reeducation	باز اموزش
hypnopedia	اموزش با هیپنوتیسم
religious instruction	اموزش دینی
remedial instruction	اموزش ترمیمی
general education	اموزش عمومی
formal education	اموزش رسمی
personnel training	اموزش کارکنان
mass education	اموزش همگانی
higher education	اموزش عالی
tutoring	اموزش تک شاگردی
voluntary training	اموزش داوطلبانه
curriculums	اموزش برنامه
curriculum	اموزش برنامه
trains	اموزش دادن
bowel training	اموزش دفع
sex education	اموزش جنسی
basic training	اموزش مقدماتی
training	اموزش دادن
train	اموزش دادن
coeducation	اموزش مختلط
vocational education	اموزش حرفهای
training circular	نشریه اموزش
training cycle	مرحله اموزش
training program	برنامه اموزش
secondary education	اموزش متوسطه
trained	اموزش دادن
annual training	اموزش سالیانه
unit training	اموزش یکانی
unit training	اموزش یکان
power approach	تقرب به روش فرود اجباری در فرودگاههای نامناسب با سیستم برقی
pamphlets	نشریه اموزش و فنی
active duty for training	اموزش زیر پرچم
pedagogical teaching	اموزش مطابق فن تعلیم
in serving training	اموزش ضمن خدمت
nonformal education	اموزش غیر رسمی
pedagogically	مطابق علم اموزش
advanced individual training	اموزش تکمیلی انفرادی
project method	روش اموزش طرحی
schools	مرکز اموزش نظامی
school	مرکز اموزش نظامی
educationist	کارشناس اموزش و پرورش
on the job training	اموزش ضمن کار
pedagogical	وابسته بعلم اموزش
refresher courses	دوره اموزش یک ماهه
educational	مربوط به اموزش و پرورش
refresher course	دوره اموزش یک ماهه
audio-visual	اموزش سمعی وبصری
audio visual	اموزش سمعی وبصری
pamphlet	نشریه اموزش و فنی
formal discipline	اموزش صورت گرا
educationist	متخصص اموزش و پرورش
educationists	کارشناس اموزش و پرورش
educationists	متخصص اموزش و پرورش
coeducation	اموزش وپرورش مختلط
discovery teaching method	روش اموزش اکتشافی
combat development	پیشرفت اموزش رزمی
special education	اموزش و پرورش استثنایی
pedagogic	وابسته به اموزش وپرورش
code training set	دستگاه اموزش مرس
cbt	اموزش بر پایه کامپیوتر
basic combat training	اموزش رزم مقدماتی
army training program	برنامه اموزش نظامی
reserve center	مرکز اموزش احتیاط
comparative education	اموزش و پرورش تطبیقی
graduate education	اموزش بعد از لیسانس
educationalist	کارشناس اموزش و پرورش
educationalists	کارشناس اموزش و پرورش
courses	مسیر مسابقه دوره اموزش
toilet training	اموزش اداب توالت رفتن
coursed	مسیر مسابقه دوره اموزش
course	مسیر مسابقه دوره اموزش
upbringing	روش اموزش و پرورش بچه
manual training	دوره اموزش هنرهای دستی
disciplinary training center	مرکز اموزش زندانیان نظامی
beatification	اموزش عمل تبرک کردن
army training program	برنامه اموزش نیروی زمینی
pedagogy	فن اموزش وپرورش کودک للگی
assault courses	میدان اموزش عملیات هجومی
branch material curriculum	برنامه اموزش مراکزاموزش رستهای
computer augmented learning	بسط اموزش به کمک کامپیوتر
assault course	میدان اموزش عملیات هجومی
world conference of computer in educatio	کنفرانس بین المللی اموزش کامپیوتر
cai	Instruction ComputerAssisted اموزش به کمک کامپیوتر
educable mentally retarded	عقب مانده ذهنی اموزش پذیر
international council	شورای بین المللی کامپیوتر در اموزش
planit	زبان برنامه نویسی برای اموزش محاورهای
instruction	راهنمایی دستورالعمل دادن تعلیم اموزش نظامی
army training and evaluation program	برنامه اموزش و ارزیابی یکانهای نیروی زمینی
rehabilitation training center	مرکز اموزش بازاموزی زندانیان جنگی دشمن
instructions	راهنمایی دستورالعمل دادن تعلیم اموزش نظامی
catechetics	فن اموزش اصول دین بوسیله پرسش مسئله گویی
in house training	برنامهای برای اموزش افراددر سازمانی که در ان کارمی کنند
national educational computing conferenc	جلسه سالیانه فارغ التحصیلان علاقمند به استفاده کامپیوتر در اموزش
authors	CI یا اموزش توسط کامپیوتر میباشدافرادی که تهیه کننده دستورالعمل ها برای سیستمهای
commandeered	وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن