English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 121 (7 milliseconds)
English Persian
ampere minute امپر- دقیقه
Other Matches
round هرروند 3 دقیقه و هرمسابقه 3روند دارد با یک دقیقه استراحت بین روندها
roundest هرروند 3 دقیقه و هرمسابقه 3روند دارد با یک دقیقه استراحت بین روندها
ampere امپر
amps امپر
amp امپر
ampere foot امپر- پا
deka ampere ده امپر
ampere law قانون امپر
deci ampere دهم امپر
current meter امپر متر
ampere hour امپر ساعت
ampere hour امپر- ساعت
centiampere سانتی امپر
ampere second امپر- ثانیه
laplace law قانون امپر
v.a. ولت امپر
milliampere میلی امپر
ampere turn امپر- دور
milliampere یک هزارم امپر
kiloampere کیلو امپر
starting current امپر استارت
twenty four hour charge rate امپر مجاز باتری
hot wire meter امپر سنج حرارتی
constant amperage regulation تنظیم با امپر ثابت
constant current regulator تنظیم با امپر ثابت
constant current generator مولد با امپر ثابت
constant current motor موتور با امپر ثابت
ampere hour meter امپر- ساعت سنج
ampere hour meter regulation تنظیم امپر- ساعت سنج
reactive volt ampere hour meter کنتور ولت- امپر- ساعت- راکتیو
volt ampere اندازه گیری نیروی برق برحسب ولتاژ و امپر
wait a second یک دقیقه
half hour 03 دقیقه
From moment to moment . Every minute. آن به آن ( هر دقیقه )
whipstitch یک دقیقه
min دقیقه
line per minute خط در دقیقه
hour 06 دقیقه
minute : دقیقه
minute دقیقه
hours 06 دقیقه
rpm گردش بر دقیقه
watt minute وات- دقیقه
rate of fire تعدادتیر در دقیقه
rotational speed چرخش بر دقیقه
rotational speed گردش بر دقیقه
number of revolutions گردش بر دقیقه
rev گردش بر دقیقه
speed of rotation چرخش بر دقیقه
revolution per minute دور در دقیقه
revolutions per minute گردش بر دقیقه
revs per minute گردش بر دقیقه
number of revolutions چرخش بر دقیقه
rev چرخش بر دقیقه
speed of rotation گردش بر دقیقه
revolutions per minute دور بر دقیقه
revs per minute دور بر دقیقه
rpm دور بر دقیقه
rev دور بر دقیقه
number of revolutions دور بر دقیقه
speed of rotation دور بر دقیقه
revolutions per minute چرخش بر دقیقه
rpm گردش در دقیقه
revs per minute چرخش بر دقیقه
rpm چرخش بر دقیقه
quarter hour پانزده دقیقه
exact sciences علوم دقیقه
mathematics علوم دقیقه
beat تعدادپاروزنها در هر دقیقه
rotational speed دور بر دقیقه
beats تعدادپاروزنها در هر دقیقه
full-time 09 دقیقه بازی
rpm مخفف دور در دقیقه
cyclic rate تعداد تیردر دقیقه
cyclic rate نواخت تیر در دقیقه
Wait a minute . یک دقیقه مهلت بده
I will be back in 10 minutes. 10 دقیقه دیگر برمیگردم.
game misconduct penalty 01 دقیقه اخراج بازیگرخطاکار
180 strokes a minute ۱۸۰ ضربه در دقیقه
misconduct penalty جریمه 01 دقیقه اخراج
megacycle یک میلیون دوردر دقیقه
subtility نکته باریک دقیقه
at ten minutes notice با ده دقیقه اخطار قبلی
it is 0 minutes past four ده دقیقه از چهار می گذرد
wait a minute یک دقیقه صبر کنید
amperage شدت جریان برق میزان نیروی برق برحسب امپر
major penalty اخراج بازیگر برای 5 دقیقه
There will be a delay of 8 minutes. 8 دقیقه تاخیر خواهد داشت.
minor penalty خطای کوچک و 2 دقیقه اخراج
minute hand عقربه دقیقه شمار ساعت
The train was 10 minutes late. قطار 10 دقیقه دیر رسید
at the elventh hour دقیقه نود کاری انجام دادن
slow fire یک دقیقه فرصت برای تیراندازی به هر نفر
Tell him, he needs to wait for a moment. به او [مرد] بگوئید یک دقیقه صبر کند.
Let me think a moment . بگذارید یک دقیقه ( لحظه ) فکر کنم
page تعداد صفحات که چاپگر در یک دقیقه چاپ میکند
paged تعداد صفحات که چاپگر در یک دقیقه چاپ میکند
pages تعداد صفحات که چاپگر در یک دقیقه چاپ میکند
tempos سرعت اجرای نتها به صورت ضربه در دقیقه .2-
tempo سرعت اجرای نتها به صورت ضربه در دقیقه .2-
times زمانی که به صورت ساعت , دقیقه , ثانیه و... بیان شود
roundest روند بوکس برابر 3 دقیقه زمان مسابقه تکواندو
time زمانی که به صورت ساعت , دقیقه , ثانیه و... بیان شود
round روند بوکس برابر 3 دقیقه زمان مسابقه تکواندو
timed زمانی که به صورت ساعت , دقیقه , ثانیه و... بیان شود
connects هزینه در واحد دقیقه برای ارتباط داشتن با کامپیوتر راه دور
lost ball گوی گم شده در مسیر بازی گلف که به فاصله 5 دقیقه پیدا نشود
connect هزینه در واحد دقیقه برای ارتباط داشتن با کامپیوتر راه دور
line printer وسیله چاپ اطلاعات با سرعت بالا خروجی به صورت خط در دقیقه است
line printers وسیله چاپ اطلاعات با سرعت بالا خروجی به صورت خط در دقیقه است
intermediate contingency قدرت موتور توربوشفت پایین تر از سطح اضطراری که معمولا برای مدت 03 دقیقه مجاز میباشد
pages اندازه سرعت چاپگر نشان دهنده تعداد صفحات متن است که در هر دقیقه چاپ میشود
page اندازه سرعت چاپگر نشان دهنده تعداد صفحات متن است که در هر دقیقه چاپ میشود
paged اندازه سرعت چاپگر نشان دهنده تعداد صفحات متن است که در هر دقیقه چاپ میشود
moto cross مسابقه موتورسیکلت رانی درمسیر خاکی محدود تپه و پیچ جاده و پرش در دو بخش 03یا 54 دقیقه
it is minutes past ساعت سه وپنج دقیقه است 5دقیقه از3 گذشته است
By my watch it's five to nine. طبق ساعت [مچی] من ساعت پنج دقیقه به نه است.
auto توانایی برخی از برنامههای کاربردی مثل کلمه پرداز و نرم افزار پایگاه داده ها که خود کار فایل مصرفی را ضبط کرده هر چند دقیقه
autos توانایی برخی از برنامههای کاربردی مثل کلمه پرداز و نرم افزار پایگاه داده ها که خود کار فایل مصرفی را ضبط کرده هر چند دقیقه
maximal oxygen consumption per minute حداکثر اکسیژن مصرفی دردقیقه بیشینه اکسیژن مصرفی در دقیقه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com