Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
defensibility
امکان مدافعه
Other Matches
advocacy
مدافعه
pleas
مدافعه
apology
مدافعه
plea
مدافعه
apologies
مدافعه
plea agreement
توافق مدافعه
plea
مشاجره مدافعه
pleas
مشاجره مدافعه
plea bargain
توافق مدافعه
[حقوق]
plea deal
[between Prosecution and Defense]
توافق مدافعه
[بین دادستان و وکیل دفاع]
edlin
در DOS-MS امکان سیستمی که به کاربر امکان می ددهد تغییرات را خط به خط در هر لحظه بر فایل اعمال کند
scheduler
امکان نرم افزاری که به کاربر امکان مدیریت جلسات , قرار ملاقاتها یا استفاده از منابع میدهد.
Winsock
امکان نرم افزاری برای کنترل مودم هنگام اتصال به اینترنت تحت DOS-MS یا ویندوز که به کامپیوتر امکان ارتباط تحت پروتکل TCP/IP میدهد
Windows Explorer
امکان نرم افزاری در ویندوز که به کاربر امکان مشاهده پرونده ها و فایل ها روی دیسک سخت فلاپی دیسک , ROM-CD , و هر درایو اشتراکی شبکه را میدهد
window
تنظیم بخشی از صفحه نمایش با مشخص کردن مختصات گوشههای آن که امکان نمایش موقت اطلاعات را میدهد و نیز امکان نوشتن مجدد روی اطلاعات قبلی ولی بدون تغییر اطلاعات محیط کاری
tenable
قابل مدافعه قابل تصرف
fire capabilities
چارت امکان تیر توپخانه نمودار امکان تیر یکانهای توپخانه
posses
امکان
posse
امکان
eventualities
امکان
eventuality
امکان
feasibility
امکان
possible
امکان
possibilities
امکان
possibility
امکان
asap
به محض امکان
conceivability
امکان پذیری
financial feasibility
امکان مالی
credit line
حد امکان خریدنسیه
damping power
امکان استهلاک
conceivable
امکان پذیر
optimum
بهترین امکان
impossibility
امکان ناپذیری
visibility
امکان دید
may
امکان داشتن
feasibility
امکان اجرا
viability
امکان عملی
can
امکان داشتن
canning
امکان داشتن
facility
امکان وسیله
cans
امکان داشتن
feasible
امکان عملی
feasibility study
امکان سنجی
workable
<adj.>
امکان پذیر
executable
<adj.>
امکان پذیر
practicable
<adj.>
امکان پذیر
achievable
<adj.>
امکان پذیر
contrivable
<adj.>
امکان پذیر
doable
<adj.>
امکان پذیر
feasible
<adj.>
امکان پذیر
makable
[spv. makeable]
<adj.>
امکان پذیر
makeable
<adj.>
امکان پذیر
manageable
<adj.>
امکان پذیر
makable
<adj.>
امکان پذیر
feasibilty
امکان پذیری
if possible
در صورت امکان
possible
[doable, feasible]
<adj.>
امکان پذیر
possible
امکان پذیر میسر
conceivably
<adv.>
بطور امکان پذیر
as may be the case
<adv.>
بطور امکان پذیر
to be able to solve
امکان به حل شدن داشتن
conceivably
بطور امکان پذیر
hazard signs
علایم امکان تولیدخطر
free maneuver
امکان حرکت ازاد
at the earliest p moment
در نخستین وهله امکان
impossibility of performance
عدم امکان در اجرا
impossible
امکان نا پذیر نشدنی
incombustibility
عدم امکان احتراق
possibly
<adv.>
بطور امکان پذیر
practicableness
امکان قابلیت اجرا
feasible
امکان پذیر میسر
visibility chart
طرح امکان دید
contingently
<adv.>
بطور امکان پذیر
acquirability
امکان بدست اوردن
feasibility study
مطالعه امکان سنجی
to throw open the door to
امکان پذیر کردن
viability
امکان ادامه حیات
capability study
مطالعه امکان انجام کار
readout
وسیلهای که امکان نمایش اطلاعات
bad dept
طلبی که امکان وصول ان کم باشد
output
امکان نمایش اطلاعات میدهد
full
پر کردن درون چیزی تا حد امکان
outputs
امکان نمایش اطلاعات میدهد
fullest
پر کردن درون چیزی تا حد امکان
impossibility
عدم امکان کار نشدنی
QuickTime
گرافیکی امکان نمایش میدهد.
to turn upside down
هر تلاش امکان پذیری را کرن
accessibility
امکان نزدیکی وسیله وصول
there is no p of his going
رفتن وی هیچ امکان ندارد
estoppel
عدم امکان انکار پس از اقرار
availability
سهولت و امکان تحصیل اعتبار
freeze
محدودیت عدم امکان تغییر
freezes
محدودیت عدم امکان تغییر
as little as possible
اینقدر کم که امکان پذیر باشد
plug
امکان نصب در سوکت یکسان میدهد
plugs
امکان نصب در سوکت یکسان میدهد
compromises
امکان کشف داشتن به خطر افتادن
MIDI sequencer
1-نرم افزاری که به کاربر امکان ضبط
plugging
امکان نصب در سوکت یکسان میدهد
compromise
امکان کشف داشتن به خطر افتادن
compromising
امکان کشف داشتن به خطر افتادن
lighted
نانومتر nm که به شخص امکان دیدن میدهد
lightest
نانومتر nm که به شخص امکان دیدن میدهد
astronautics
مطالعهء امکان مسافرت بکرات دیگر
incomputability
عدم امکان شمرده شدن بیشماری
impassablility
امکان ناپذیری عدم قابلیت عبور
light
نانومتر nm که به شخص امکان دیدن میدهد
biological half time
زمان امکان فعالیت عامل میکربی
margin
فضا یا زمان که به چیزی امکان امنیت میدهد
margins
فضا یا زمان که به چیزی امکان امنیت میدهد
script
که به کاربر امکان انجام خودکار برنامه میدهد
paralleled
که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
paralleling
که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
to be at full stretch
تا اندازه امکان پذیر کشیده شده بودن
software
که امکان اجرای کار مشخص را فراهم میکند
parallelling
که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
port
یچ ای که به کاربر امکان میدهد که وسیله جانبی که کامپیوتر
to be a dead duck
امکان موفق شدن را نداشتن
[چیزی یا کسی]
parallels
که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
parallelled
که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
remote
یسیتمی که به کاربر راه دور امکان کنترل
remoter
یسیتمی که به کاربر راه دور امکان کنترل
remotest
یسیتمی که به کاربر راه دور امکان کنترل
lock up
وضعیتی که در ان امکان انجام عمل دیگری نمیباشد
datacom
امکان ارتباط دادهای مخابره ارزان قیمت
parallel
که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
twx
Service TeletypewriterExchange امکان تبادل تله تایپ
application study
بررسی امکان کاربرد اقلام جدید اماد
circuits
مداری که امکان ارتباط داده دو جهته برقرار میکند
circuit
مداری که امکان ارتباط داده دو جهته برقرار میکند
ES IS
امکان مکان یابی router سیستم میانی بدهند
deque
یک صف دو سر که امکان درج و حذف را در هر دو انتهای لیست به وجود می اوردردیف
port
اتصال به کامپیوتر که امکان ارسال داده آسنکرون میدهد
texts
انتخابی دربرنامه که امکان ویرایش متن را فراهم میکند
enhancement
امکان جانبی که خروجی یا کارایی یک وسیله را افزایش میدهد
user
کدشناسایی یکتا که به کامپیوتر امکان تشخیص کاربر را میدهد
text
انتخابی دربرنامه که امکان ویرایش متن را فراهم میکند
to look round
اطراف کار را دیدن یا پاییدن امکان چیزیی راسنجیدن
users
کدشناسایی یکتا که به کامپیوتر امکان تشخیص کاربر را میدهد
panel
یچ ها که به اپراتور امکان کنترل عملیات کامپیوتر یا وسیله جانبی را میدهد
structuring
ساختار داده که به هر گره امکان اتصال به گرههای دیگر میدهد
panels
یچ ها که به اپراتور امکان کنترل عملیات کامپیوتر یا وسیله جانبی را میدهد
language
سیستم کلمات و نشانه ها که امکان ارتباط با کامپیوترها را فراهم میکند.
remote
اتصالی که به کاربر امکان دستیابی به کامپیوتر راه دور میدهد.
serial
فضای ذخیره سازی که فقط امکان دستیابی ترتیبی میدهد
wizards
امکان نرم افزاری که در ساختن چیزی به شما کمک میکند
wizard
امکان نرم افزاری که در ساختن چیزی به شما کمک میکند
VRML
سیستمی که به سازندگان امکان ایجاد کلمات سه بعدی در صفحه وب میدهد
there is no p of doing it
کردن انکارهیچ امکان ندارد هیچ نمیتوان انکار راکرد
remoter
اتصالی که به کاربر امکان دستیابی به کامپیوتر راه دور میدهد.
magnetic
و امکان ذخیره سازی آنها را در رسانه مغناطیسی فراهم میکند
structures
ساختار داده که به هر گره امکان اتصال به گرههای دیگر میدهد
autos
امکان بار کردن خودکار برنامه پس از روشن شدن کامپیوتر
structure
ساختار داده که به هر گره امکان اتصال به گرههای دیگر میدهد
manager
امکان نوشتن متن به ذخیره سازی و بازیابی ویرایش و چاپ
remotest
اتصالی که به کاربر امکان دستیابی به کامپیوتر راه دور میدهد.
joystick
وسیلهای که به کار امکان میدهد نمایشگر را اطراف صفحه بچرخاند
joysticks
وسیلهای که به کار امکان میدهد نمایشگر را اطراف صفحه بچرخاند
auto
امکان بار کردن خودکار برنامه پس از روشن شدن کامپیوتر
telephony
سیستم ساخت ماکروسافت ,intel که به PC امکان کنترل تلفن را میدهد
managers
امکان نوشتن متن به ذخیره سازی و بازیابی ویرایش و چاپ
user
سوکت که امکان نصب وسایل جانبی به کامپیوتر را فراهم میکند
languages
سیستم کلمات و نشانه ها که امکان ارتباط با کامپیوترها را فراهم میکند.
parallelled
مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد
parallelling
مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد
users
سوکت که امکان نصب وسایل جانبی به کامپیوتر را فراهم میکند
paralleling
مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد
paralleled
مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد
parallels
مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد
parallel
مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد
bayonetting
سیستم الکترونیکی که به هواپیما امکان رسیدن به اهداف زمینی را میدهد
selector
وسیله مکانیکی که به کاربر امکان انتخاب تابع یا موضوعی را میدهد
selectors
وسیله مکانیکی که به کاربر امکان انتخاب تابع یا موضوعی را میدهد
bayonet
سیستم الکترونیکی که به هواپیما امکان رسیدن به اهداف زمینی را میدهد
adapter
کارت واسط جانبی که به وسایل ناهماهنگ امکان ارتباط میدهد
recoverable error
نوع خطا که امکان ادامه اجرای برنامه پس ازرویدادن ان میدهد
serials
فضای ذخیره سازی که فقط امکان دستیابی ترتیبی میدهد
port
مدار و اتصالی که امکان ارسال و دریافت داده موازی میدهد
bayonetted
سیستم الکترونیکی که به هواپیما امکان رسیدن به اهداف زمینی را میدهد
bayonets
سیستم الکترونیکی که به هواپیما امکان رسیدن به اهداف زمینی را میدهد
interface
مدار کامپیوتری را اتصالی که به داده موازی امکان ارسال و دریافت میدهد.
interfaces
نرم افزاری که به برنامه ها و داده یک سیستم امکان اجرا در دیگری را میدهد
random access
حافظهای که امکان دستیابی به هر محلی با هر ترتیبی , معمولاگ به صورت IC , فراهم میکند
interface
نرم افزاری که به برنامه ها و داده یک سیستم امکان اجرا در دیگری را میدهد
routines
مجموعه توابعی که امکان مدیریت وپردازش اعداد اعشاری را فراهم میکند
null
مدار یا کابلی که به دو کامپیوتر امکان ارتباط از طریق پورت سریال میدهد
management information system
نرم افزاری که به مدیران شرکت امکان دستیابی و بررسی داده را میدهد
report generator
نرم افزاری که امکان ادغام فایل ازپایگاه داده ها به متن را میدهد
interfaces
مدار کامپیوتری را اتصالی که به داده موازی امکان ارسال و دریافت میدهد.
routine
مجموعه توابعی که امکان مدیریت وپردازش اعداد اعشاری را فراهم میکند
spatial measurement
روش ای که به کامپیوتر امکان میدهد تا محل نشانه گر را در سه بعدی پیدا کند
random access
رسانه ذخیره سازی که امکان دستیابی به هر مرحله با هر ترتیبی را فراهم میکند
previewer
خصوصیاتی که به کاربر امکان می دهند تا فاهر کاغذ را پیش از چاپ ببیند
input
مدار یا اتصالی که به کامپیوتر امکان دریافت داده از وسیله خارجی میدهد
inputted
مدار یا اتصالی که به کامپیوتر امکان دریافت داده از وسیله خارجی میدهد
PCL
مجموعه استاندارد دستورات Packard که به کامپیوتر امکان کنترل چاپگر میدهد
transmissions
ارتباط فیزیکی بین در نقط ه که امکان ارسال داده را فراهم میکند.
routinely
مجموعه توابعی که امکان مدیریت وپردازش اعداد اعشاری را فراهم میکند
OCE
مجموعه استانداردها که به کاربران شبکهای Macintosh امکان اشتراک شی و فایل میدهد
transmission
ارتباط فیزیکی بین در نقط ه که امکان ارسال داده را فراهم میکند.
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com