Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
barn
انبار کاه و جو وکنف وغیره
barns
انبار کاه و جو وکنف وغیره
Other Matches
bay
یک بخش برای کار ویژه
[مانند سرویس یا انبار یا هواپیما وغیره]
dizen
دسته یا بسته کتان وکنف کتان را اماده کردن
caged storage
قسمتی از انبار که برای نگهداری اقلام مخصوص وخطرناک در نظر گرفته شده انبار محصور
stockpiles
ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpiled
ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpile
ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpiling
ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
dump
انبار موقتی زاغه مهمات انبار
stockpiles
پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
stockpiling
پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
stockpiled
پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
stockpile
پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
field storage
انبار کردن کالا در صحرا انبار مهمات در فضای باز کوپه مهمات روباز
bin storage
انبار کردن قطعات بسته بندی نشده در قفسه انبار قطعات روباز
bin storage space
فضای انبار قطعات بسته بندی نشده فضای انبار قطعات روباز
stock number
شماره فنی انبار شماره انبار
custodial record
پروندههای سوابق انبار سوابق انبار
et cetera
وغیره
And so on and so forth. Etcetera et cetera .
وغیره وغیره
etcaetera
وغیره
dale
خلیج وغیره
pile
پرزقالی وغیره
sheeting
ملافه وغیره
snapping
قفلکیف وغیره
piled
پرزقالی وغیره
snap
قفلکیف وغیره
snaps
قفلکیف وغیره
dales
خلیج وغیره
snapped
قفلکیف وغیره
clop
لنگی اسب وغیره
coequal
درشان ومقام وغیره
coronal
هاله خورشید وغیره
coronel
هاله خورشید وغیره
curlicue
تزئینات خطاطی وغیره
trap
زانویی مستراح وغیره
sashes
حمایل نظامی وغیره
dossal
پشتی صندلی وغیره
dossel
پشتی صندلی وغیره
dower
لانه خرگوش وغیره
sash
حمایل نظامی وغیره
tubes
لوله خمیرریش وغیره
tube
لوله خمیرریش وغیره
tamp
سوراخی را با شن وغیره پرکردن
service charge
سرویس مهمانخانه وغیره
pillboxes
قوطی حب دارو وغیره
pillbox
قوطی حب دارو وغیره
subsidence
تخفیف درد وغیره
snouts
لوله کتری وغیره
snout
لوله کتری وغیره
dollops
دسته علف وغیره
furnace
تون حمام وغیره
frontlet
پیشانی اسب وغیره
furnaces
تون حمام وغیره
propeller
پروانه هواپیماوکشتی وغیره
dollop
دسته علف وغیره
shells
پوست فندق وغیره
shelling
پوست فندق وغیره
shell
پوست فندق وغیره
vase
گلدان نقره وغیره
propellor
پروانه هواپیماوکشتی وغیره
ratoon
نهال موز وغیره
To score a goal .
گل زدن ( درفوتبال وغیره )
stations
ایستگاه اتوبوس وغیره
Dont move . Hold it. Keep stI'll.
بی حرکت ( در عکاسی وغیره )
station
ایستگاه اتوبوس وغیره
stationed
ایستگاه اتوبوس وغیره
vases
گلدان نقره وغیره
seance
جلسه احضارارواح وغیره
tank farm
محوطه مخازن نفت وغیره
To hit a wining streak.
شانس آوردن ( درقمار وغیره )
choreography
رقص مخصوصا درتئاتر وغیره
tailpiece
ارایش ته فصل کتاب وغیره
cess
سرازیری کنار رودخانه وغیره
hides
پوست خام گاووگوسفند وغیره
hide
پوست خام گاووگوسفند وغیره
bisk
ماهی وغیره درست میکنند
blear
تاری حاصل از اشک وغیره
floated
بستنی مخلوط با شربت وغیره
My hair stood on end .
مو بر بدنم راست شد ( از وحشت وغیره )
skyrockets
ازدیاد سریع قیمت وغیره
nephews
پسربرادر زن و خواهر شوهر وغیره
nephew
پسربرادر زن و خواهر شوهر وغیره
The kI'lled and the wounded.
کشته وزخمی ( در جنگ وغیره )
hob
با دندانه ماشین وغیره بریدن
float
بستنی مخلوط با شربت وغیره
hobs
با دندانه ماشین وغیره بریدن
To be decorated .
نشان گرفتن ( مدال وغیره )
Please pay the bearer .
دروجه حامل بپردازید ( چک وغیره )
To turn over the pages .
ورق زدن ( کتاب وغیره )
skyrocket
ازدیاد سریع قیمت وغیره
Known and unknown .
معلوم ومجهول ( درریاضیا ؟ وغیره )
skyrocketing
ازدیاد سریع قیمت وغیره
closures
دریچه درب بطری وغیره
closure
دریچه درب بطری وغیره
wreckage
لاشه هواپیما یا ماشین وغیره
sick berth
بهداری کشتی ودانشکده وغیره
lysis
زوال وفساد سلول وغیره
downswing
تنزل کارهای تجارتی وغیره
sick bays
بهداری کشتی ودانشکده وغیره
loge
جای ویژه در تاتر وغیره
sick bay
بهداری کشتی ودانشکده وغیره
eversion
برگرداندن پلک چشم وغیره
skyrocketed
ازدیاد سریع قیمت وغیره
horologe
ساعت مچی ودیواری وغیره
speedup
ازدیاد تولید یا سرعت وغیره
spinule
خارهای ریز چرخ وغیره
stancher
بند اور خون وغیره
copartner
سهیم وشریک در تجارت وغیره
floats
بستنی مخلوط با شربت وغیره
taxidermy
پرکردن پوست حیوانات با کاه وغیره
lictor
پیشرو حاکم وغیره متصدی مجازات
In a state of despair(anxiety,etc).
درحالت یأس ونومیدی (تشویش وغیره )
To dismount from a horse(bicycle).
از اسب ( دوچرخه وغیره ) پایین آمدن
tick
انواع ساس وکنه وغریب گز وغیره
pailette
زینت الات بدلی مانندمنجوق وغیره
Black and white.
سیاه وسفید ( عکس ؟ فیلم وغیره )
shortening
روغن ترد کننده شیرینی وغیره
I have a toothache (headache).
دندانم ( سرم وغیره ) درد می کند
mannitol
ماده قندی شیر خشت وغیره
workbench
میز کار مکانیکی و نجاری وغیره
workbenches
میز کار مکانیکی و نجاری وغیره
mannite
ماده قندی شیر خشت وغیره
To decay . To go bad .
فاسد شدن ( مواد خوراکی وغیره )
ticks
انواع ساس وکنه وغریب گز وغیره
To behead ( decapitate ) someone .
کسی را گردن زدن (با شمشیر وغیره )
A strong (weak)coffee (tea,etc. )
قهوه ( چای وغیره ) پررنگ (کم رنگ )
ticked
انواع ساس وکنه وغریب گز وغیره
No vacancies.
جاموجود نیست ( درهتل ؟رستوران وغیره )
To climb down.
پایین آمدن ( از کوه ،نردبان وغیره )
tele communication
مخابرات تلفنی وغیره ازمسافات دور
wreckage piece
تکه ای از لاشه هواپیما یا ماشین وغیره
stenotype
دستگاه ضبط مکالمات سخنرانی وغیره
suspended animation
وقفه موقت فعالیتهای حیاتی وغیره
backboard
تختهء پشت قاب عکس وغیره
stow away
مسافرت قاچاقی کردن باکشتی وغیره
To knock someone down.
کسی رازمین زدن ( درکشتی وغیره )
brakeman
متصدی ترمز ماشین وترن وغیره
To air the clothes (bed-sheets etc).
آفتابب دادن لباس ،( ملحفه وغیره )
A concession
امتیاز بهره برداری ( از معادن وغیره )
citriculture
کاشتن مرکبات مانند لیمووپرتقال وغیره
speed limit
حداکثر سرعت مجز در جاده ها وغیره
speed limits
حداکثر سرعت مجز در جاده ها وغیره
giblet
احشاء خوراکی مرغ خانگی وغیره
fuller's earth
خاکی که درصافی اب وغیره بکار میرود
twiddling
باساعت مچی وغیره بازی کردن وررفتن
tubes
لامپ لاستیک تویی اتومبیل ودوچرخه وغیره
To operate something .
چیزی را بکار انداختن (موتور، دستگاه وغیره )
She has emotional entanglements (involvement ) .
گرفتاریهای احساسی دارد ( عشق ؟ احساسات وغیره )
tube
لامپ لاستیک تویی اتومبیل ودوچرخه وغیره
twiddle
باساعت مچی وغیره بازی کردن وررفتن
twiddles
باساعت مچی وغیره بازی کردن وررفتن
shook
روکش چوب مخصوص جعبه یا مبل وغیره
A bare hourse .
اسب لخت ( بدون زین ودهنه وغیره )
twiddled
باساعت مچی وغیره بازی کردن وررفتن
Proof – reading.
غلط گیری (تصحیح مطا لب چاپی وغیره )
taxidermist
ویژه گر پر کردن پوست حیوانات باکاه وغیره
talking book
صفحه گرامافون مخصوص تدریش زبان وغیره
talking books
صفحه گرامافون مخصوص تدریش زبان وغیره
tag line
جمله نهایی نمایش وغیره نقطه حساس
pyrene
تخم سیب وگلابی وغیره هسته میوه
state aid
کمک دولت به موسسات عام المنفعه وغیره
sgraffito
تزئینات هنری روی فروف سفالین وغیره
drylot
محوطه محصور ومحدودی برای زراعت وغیره
sea fire
شب تابی دریا دراثر جانوران شب تاب وغیره
halm
ساقه وپوشال حبوبات وغیره که باانهاسقف رامیپوشانند
haulm
ساقه وپوشال حبوبات وغیره که باانهاسقف رامیپوشانند
lycanthropy
تبدیل به هیبت گرگ در اثر جادو وغیره
lumpen
محروم شده از حقوق اجتماعی وسیاسی وغیره
hutch
نوعی پیمانه قدیمی زغال سنگ وغیره
ants
: پیشوندیست بمعنی >ضد< و >مخالف < و>درعوض < و >بجای < وغیره
He is a corrupt official .
مأمور فاسدی است ( رشوه می گیرد وغیره )
stave
بشکل چوب دستی یاچماق وغیره دراوردن
To turn on the light(radio, T. V).
چراغ ( رادیو ؟تلویزیون وغیره ) راروشن کردن
To turn off the lights. (T. V. ,radio).
چراغ ( تلویزیون ؟ رادیو وغیره ) راخاموش کردن
hutches
نوعی پیمانه قدیمی زغال سنگ وغیره
cadre
واحدی ازقبیل قضایی واداری ونظامی وغیره
cadres
واحدی ازقبیل قضایی واداری ونظامی وغیره
taster
کارشناس چشیدن مزه شراب وچای وغیره
tasters
کارشناس چشیدن مزه شراب وچای وغیره
It is a perfect fit.
کاملا" اندازه است ( لباس ،کفش وغیره )
gauger
کسیکه گنجایش چلیک وغیره رامعین میکند
ant
: پیشوندیست بمعنی >ضد< و >مخالف < و>درعوض < و >بجای < وغیره
pailett
زینت الات بدلی مانند منجوق وغیره
craters
دهانه یا حفره حاصله در اثر بمب وغیره
crater
دهانه یا حفره حاصله در اثر بمب وغیره
life preserver
وسیله نجارت غریق وغیره اسباب نجات
life preservers
وسیله نجارت غریق وغیره اسباب نجات
post
تیر تلفن وغیره تیردگل کشتی وامثال ان
woodprint
کلیشه یا قالب چوبی مخصوص قلمکار وغیره
fielder
بازیکن میدان فوتبال وغیره صحرا نورد
pit
سیاه چال هسته البالو و گیلاس وغیره
post-
تیر تلفن وغیره تیردگل کشتی وامثال ان
posted
تیر تلفن وغیره تیردگل کشتی وامثال ان
pits
سیاه چال هسته البالو و گیلاس وغیره
posts
تیر تلفن وغیره تیردگل کشتی وامثال ان
agglomeration
انبار
depository
انبار
pantechnicons
انبار
reservoir
انبار
reservoir
اب انبار
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com