Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 203 (9 milliseconds)
English	Persian
dense	انبوه احمق
denser	انبوه احمق
densest	انبوه احمق
Other Matches
ranked	انبوه
mass	انبوه
clumps	انبوه
riffraff	انبوه
floccose	انبوه
clumpy	انبوه
agminated	انبوه
thickset	انبوه
agminate	انبوه
aggregation	انبوه
densest	انبوه
denser	انبوه
masses	انبوه
rank	انبوه
tufty	انبوه
tump	انبوه
vasty	انبوه
multitudinous	انبوه
overgrown	انبوه
ranks	انبوه
clump	انبوه
clumped	انبوه
collective	انبوه
massing	انبوه
clumping	انبوه
thickest	انبوه
heaps	انبوه
multitudes	انبوه
multitude	انبوه
luxuriant	انبوه
bushy	انبوه
bushiest	انبوه
bushier	انبوه
lot	انبوه
cluster	انبوه
heap	انبوه
heaping	انبوه
grossing	انبوه
thick	انبوه
dense	انبوه
grossest	انبوه
grosses	انبوه
grosser	انبوه
grossed	انبوه
gross	انبوه
thicker	انبوه
massed fire	اتش انبوه
mass unemployment	بیکاری انبوه
mass storage	انبار انبوه
tussocks	دسته انبوه
flocculate	انبوه شدن
tussock	دسته انبوه
heaping	انبوه گروه
heaps	انبوه گروه
overcrowd	انبوه شدن
shock head	انبوه گیسو
agglomerate	توده انبوه
thickets	درختزار انبوه
congest	انبوه شدن
congeries	انبوه کومه
clumping	انبوه کردن
clumped	انبوه کردن
acervate	انبوه شده
thicket	درختزار انبوه
clump	انبوه کردن
mass-production	تولید انبوه
mass consumption	مصرف انبوه
mass data	دادههای انبوه
heap	انبوه گروه
mass memory	حافظه انبوه
mass production	تولید انبوه
high mass consumption	مصرف انبوه
overrunning	انبوه شدن
mobbed	انبوه مردم
mobbing	انبوه مردم
mobs	انبوه مردم
clumps	انبوه کردن
luxuriant vegetation	گیاهان انبوه
rampant vegetation	گیاهان انبوه
massing	انبوه توده
masses	انبوه توده
mass	انبوه توده
voluminous	متراکم انبوه
mob	انبوه مردم
flags	دم انبوه وپشمالوی سگ
flag	دم انبوه وپشمالوی سگ
overruns	انبوه شدن
aggregate	انبوه توده
aggregate	انبوه سنگدانه
overrun	انبوه شدن
aggregates	انبوه توده
aggregates	انبوه سنگدانه
lot	توده انبوه
bikes	انبوه جمعیت
bike	انبوه جمعیت
overeun error	خطای انبوه شده
mass storage device	دستگاه انبوه ذخیره
age of mass consumption	عصر مصرف انبوه
mass production of goods	تولید انبوه کالا
central mass storage	انباره انبوه مرکزی
mass formation	ارایش هجومی انبوه
aggregate particles	خردههای انبوه شده
crowd	بازور وفشارپرکردن انبوه مردم
crowds	بازور وفشارپرکردن انبوه مردم
clouds	توده انبوه تیره وگرفته
clouding	توده انبوه تیره وگرفته
economies of scale	صرفه جوئیهای تولید انبوه
cloud	توده انبوه تیره وگرفته
flocculate	بصورت رشتههای انبوه و کرکداردراوردن
removable mass storage	انباره انبوه قابل انتقال
goofy	احمق
goofiest	احمق
muppets [colloquial]	احمق ها
goofier	احمق
fatheads	احمق
moon calf	احمق
mooncalf	احمق
fathead	احمق
cockeyed	احمق
schnook	احمق
wiseacre	احمق
nidget	احمق
thickheaded	احمق
spooney	احمق
gormless	احمق
harebrained	احمق
infatuated	احمق
dulte	احمق
dult	احمق
daffy	احمق
cox	احمق
cock eyed	احمق
gid	احمق
bughouse	احمق
booby	احمق
insipient	احمق
loggerhead	احمق
half-baked <idiom>	احمق
tomfool	احمق
sot	احمق
fool	احمق
nincompoop	احمق
nincompoops	احمق
inane	احمق
barmier	احمق
barmiest	احمق
barmy	احمق
gosling	احمق
goslings	احمق
daft	احمق
dafter	احمق
daftest	احمق
dopey	احمق
naturals	احمق
simpleton	احمق
fooled	احمق
fooling	احمق
fools	احمق
loonies	احمق
looney	احمق
simpletons	احمق
natural	احمق
asinine	احمق
cockscomb	احمق
fatuous	احمق
cockscombs	احمق
loony	احمق
suckers	احمق
sucker	احمق
luny	احمق
fat headed	احمق
ninnies	احمق
ninny	احمق
gawkish	احمق
gawky	احمق
dotty	خل احمق
shock headed	انبوه گیسو دارای موی فراوان
profiling	سیستم پرسنلی ذخیره انبوه کامپیوتر
covert	بوته زار انبوه مخفیگاه شکار
profiles	سیستم پرسنلی ذخیره انبوه کامپیوتر
profiled	سیستم پرسنلی ذخیره انبوه کامپیوتر
wooded	پوشیده شده از درخت خیلی انبوه
profile	سیستم پرسنلی ذخیره انبوه کامپیوتر
rain forest	جنگل انبوه مناطق گرم و پرباران
sot	احمق کردن
softhead	ادم احمق
mutt	آدم احمق
senseless	احمق احمقانه
unmeaning	احمق کم عمق
mutts	آدم احمق
stupider	احمق خنگ
plumbeous	گیج احمق
foolish	ابله احمق
stupid	احمق خنگ
stupidest	احمق خنگ
have a screw loose <idiom>	احمق بودن
noodle	ماکارونی احمق
have rocks in one's head <idiom>	احمق بودن
tawpie	زن احمق وشلخته
frivolous	سبکسر احمق

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com