Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (21 milliseconds)
English
Persian
preselect
انتخاب کردن مقدماتی
Other Matches
preselection
انتخاب مقدماتی
radio button
شانه دایرهای کنر یک انتخاب که در هنگام انتخاب یک مزکز سیاه دارد.دگمههای رادیویی یک روش انتخاب از بین چند موضوع است و در هر زمان فقط یک دکمه رادیویی انتخاب میشود.
tree
روش سریع انتخاب که اطلاع اولین مرتب کردن در مرحله دوم استفاده میشود تا سرعت انتخاب بالا رود
pre load
بار کردن مقدماتی
supercharge
متراکم کردن مقدماتی
prolegomenon
مقدماتی کلمات مقدماتی
target selector
دوربین انتخاب هدف دوربینی که مخصوص انتخاب هدفها به وسیله توپ است
investigate
استفسار کردن اطلاعات مقدماتی بدست اوردن
investigating
استفسار کردن اطلاعات مقدماتی بدست اوردن
investigated
استفسار کردن اطلاعات مقدماتی بدست اوردن
investigates
استفسار کردن اطلاعات مقدماتی بدست اوردن
basic unit training
اموزش مقدماتی یکان اموزش مقدماتی واحد
sophistication
نوع انتخاب سریع که اطلاعات مرحله اول مرتب سازی در مرحله دوم به کار می رود تا سرعت انتخاب را افزایش دهد
ineligibility
عدم قابلیت برای انتخاب شدن محرومیت از انتخاب شدن غیرقابل قبول
chooses
انتخاب کردن
choose
انتخاب کردن
dial
انتخاب کردن
screens
انتخاب کردن
to have one's pick
انتخاب کردن
sifts
انتخاب کردن
electing
انتخاب کردن
sift
انتخاب کردن
to make a choice of
انتخاب کردن
opts
انتخاب کردن
elects
انتخاب کردن
elect
انتخاب کردن
screening, screenings
انتخاب کردن
pick out
<idiom>
انتخاب کردن
single
انتخاب کردن
opting
انتخاب کردن
opted
انتخاب کردن
choosing
انتخاب کردن
sifted
انتخاب کردن
dialed
انتخاب کردن
dials
انتخاب کردن
selected
انتخاب کردن
selects
انتخاب کردن
pitch upon
انتخاب کردن
mischoose
بد انتخاب کردن
screen
انتخاب کردن
dialled
انتخاب کردن
select
انتخاب کردن
opt
انتخاب کردن
screened
انتخاب کردن
designate
انتخاب کردن تعیین کردن تخصیص دادن
designating
انتخاب کردن تعیین کردن تخصیص دادن
designates
انتخاب کردن تعیین کردن تخصیص دادن
pick out
انتخاب کردن دریافتن
preselect
قبلا انتخاب کردن
reelect
تجدید انتخاب کردن
destine
قبلا انتخاب کردن
electing
انتخاب کردن برگزیده منتخب
elect
انتخاب کردن برگزیده منتخب
to pitch upon something
چیزی را برگزیدن یا انتخاب کردن
elects
انتخاب کردن برگزیده منتخب
to ballot for
بارای پنهان انتخاب کردن
disfranchise
از حق رای یا انتخاب محروم کردن
chap
انتخاب کردن شکاف دادن
wale
تیر افقی انتخاب کردن
coopt
انتخاب کردن ودر میان خوداوردن
checked
جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
checks
جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
check
جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
dispatches
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
dispatched
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
despatched
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
despatches
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
despatching
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
dispatch
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
indexing
استفاده از کامپیوتر برای کامپایل کردن اندیس برای کتاب با انتخاب کردن کلمات و موضوعات مربوطه در متن
selects
جدا کردن انتخاب کردن
to run in
گرفتار کردن انتخاب کردن
selected
جدا کردن انتخاب کردن
select
جدا کردن انتخاب کردن
menu item
یک انتخاب در فهرست انتخاب
audio
ال می پرسد. شخص تماس گرفته با انتخاب کردن شمارهای در تلفن به او جواب میدهد
clicked
دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب
clicks
دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب
click
دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب
rudimental
مقدماتی
prodromal
مقدماتی
precursive
مقدماتی
preludial
مقدماتی
elementary
مقدماتی
prolegomenous
مقدماتی
prolegomenary
مقدماتی
tentative
مقدماتی
elemental
مقدماتی
elementarily
مقدماتی
prolusory
مقدماتی
prelusive
مقدماتی
preliminary
مقدماتی
preliminaries
مقدماتی
first
مقدماتی
preparatory
مقدماتی
introductory
مقدماتی
preparative
مقدماتی
proforma
مقدماتی
introductive
مقدماتی
basic research
تحقیقات مقدماتی
elementary item
قلم مقدماتی
elimination heat
دوره مقدماتی
first cut
برش مقدماتی
prolusion
مقاله مقدماتی
introduction to physics
فیزیک مقدماتی
perlim
دوره مقدماتی
proforma invoice
سیاهه مقدماتی
junior high school
دبیرستان مقدماتی
heat
مسابقه مقدماتی
heats
مسابقه مقدماتی
basic course
دوره مقدماتی
preparations
اقدام مقدماتی
preparation
اقدام مقدماتی
propaedeutic
تعلیمات مقدماتی
propaedeutic
تحصیلات مقدماتی
responsions
ازمون مقدماتی
pilot injection
تزریق مقدماتی
pilot study
بررسی مقدماتی
prime color
رنگ مقدماتی
economizer
کرمکن مقدماتی
first aid
کمکهای مقدماتی
basic hole
سوراخ مقدماتی
basic
اساسی مقدماتی
basic
مقدماتی اساسی
basics
مقدماتی اساسی
elementary gate
دریچه مقدماتی
pretest
امتحان مقدماتی
elementary
مقدماتی پایهای
preselector
سلکتور مقدماتی
Travaux preparatoires
کارهای مقدماتی
preparatory response
پاسخ مقدماتی
interlude
نگهداری مقدماتی
primary
مقدماتی اصلی
preheater
گرمکن مقدماتی
preliminary
مقدمات مقدماتی
interludes
نگهداری مقدماتی
preliminary budget
بودجه مقدماتی
subassembly
مونتاژ مقدماتی
rudiment
علوم مقدماتی
preliminary design
طرح مقدماتی
preliminary expenses
هزینههای مقدماتی
primary
ابتدایی مقدماتی
primary
مقدماتی نخستین
bottom blown converter
مبدل دم مقدماتی
preliminary
دور مقدماتی
preceding pass
کالیبر مقدماتی
precompression
تراکم مقدماتی
forehearth
کوره مقدماتی
preludes
قسمت مقدماتی
fore exercise
تمرین مقدماتی
preliminary
امتحان مقدماتی
prelude
قسمت مقدماتی
preliminary investigation
بررسی مقدماتی
preliminaries
دور مقدماتی
preliminary test
ازمایش مقدماتی
basic training
اموزش مقدماتی
prep
مدرسه مقدماتی
preliminaries
مقدمات مقدماتی
preliminary treatment
عملیات مقدماتی
preliminary works
کارهای مقدماتی
preparative
کار مقدماتی
preliminaries
امتحان مقدماتی
proem
رساله مقدماتی
preliminary negotiations
مذاکرات مقدماتی
basics
اساسی مقدماتی
basic machine unit
واحد دستگاه مقدماتی
rudimentary knowledge
دانش مقدماتی یا نخستین
basic bessemer converter
مبدل مقدماتی بسمر
reconnaissance
بازدید مقدماتی اکتشاف
magnetic biasing
مغناطیس گردانی مقدماتی
black pickling
اسید شویی مقدماتی
basic combat training
اموزش رزم مقدماتی
basic bessemer steel
فولاد مقدماتی بسمر
pre design estimate
براورد مقدماتی طرح
incipience
وضع مقدماتی ابتدایی
prolusion
اثر هنری مقدماتی
fundamental
اصولی مقدماتی اساسی
eliminator
برنه در دور مقدماتی
basic bessemer process
فرایند مقدماتی بسمر
pre heat
حرارت دادن مقدماتی
incipincy
وضع مقدماتی ابتدایی
elementary algebra
جبر مقدماتی
[ریاضی]
preparatory students
شاگردان تهیه یا مقدماتی
auto
توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
autos
توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
strategic reconnaissance
بررسی مقدماتی وضع دشمن
basic bessemer pig iron
اهن خام مقدماتی توماس
protocols
مقاوله نامه موافقت مقدماتی
literacy
فهمیدن اصول مقدماتی کامپیوتر
white primary
اخذ اراء مقدماتی حزبی
preliminary budget forecast
پیش بینی مقدماتی بودجه
flight
بهترین نتیجه دور مقدماتی
junior college
دانشکده مقدماتی تا دو ساله اموزشکده
pretest
امتحان مقدماتی بعمل اوردن
protocol
مقاوله نامه موافقت مقدماتی
house of delegates
مجلس مقننه مقدماتی ویرجینیا ومریلند
basic relay post
پایگاه مقدماتی تحویل و تحول بیماران
preparatory
تیراندازی مقدماتی تیر تهیه برای تک
rollover
صفحه کلید با بافرکوچک موقت به طوری که میتواند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوندارسال کند
microcontroller
RAM و زبان برنامه نویسی مقدماتی است
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com