Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
interband transition
انتقال باند- باند
Other Matches
approach schedule
برنامه تقرب هواپیما به باند ترتیب فرود هواپیماها روی باند
course light
روشنایی باند فرودگاه چراغهای مخصوص روشن کردن باند فرود
control surface
کف پوش متحرک باند فرود کف پوش قابل جمع اوری باند فرود
bands
باند
band
باند
band width
باند
Citizens' Band
باند خصوصی
k band
باند فرکانس
j band
باند فرکانس
hachi maki
باند دور سر
runways
باند پرواز
intermediate band
باند میانی
Citizens' Band
باند شهروندان
bandwidth
پهنای باند
guard band
باند نگهبان
p band
باند فرکانس
approach route
مسیرفرود به باند
waveband
باند موج
wavebands
باند موج
strip
باند فرود
broadband
پهن باند
broad band
باند پهن
broad band
پهن باند
interband
باند میانی
landing strips
باند فرود
landing strip
باند فرود
bands
باند بانداژ
band
باند بانداژ
baseband
باند پایه
band width
پهنای باند
Gate
ورودی به باند
approach line
خط تقرب به باند
airstrip
باند فرودگاه
side band
ساید باند
energy band
باند انرژی
side band
باند کناری
error band
باند خطا
wave band
باند موج
run way
باند فرود
runway
باند فرودگاه
runway
باند پرواز
wideband
پهنای باند
frequency band
باند فرکانس
runways
باند فرودگاه
airstrips
باند فرودگاه
photographic strip
باند عکاسی
x band
باند فرکانس
x band
باند- ایکس
strapping
باند پیچی
frequency band
باند بسامد
air strip
باند فرودگاه
ground speed
سرعت دویدن هواپیما در روی باند سرعت دویدن روی باند سرعت گرفتن هواپیما روی زمین
broadband channel
مجرای پهنای باند
broadband amplifier
فزونساز باند گسترده
broadband exchange
تعویض پهن باند
broadband channel
کانال پهن باند
nominal bandwidth
پهنای باند نامی
launching pads
باند پرتاب موشک
launching pad
باند پرتاب موشک
image band
باند فرکانس تصویر
frequency band compression
تراکم باند فرکانس
narrowband
پهنای باند باریک
broadband antenna
انتن با باند گسترده
aperiodic antenna
انتن با باند گسترده
air strip
باند فرود یاپرواز
landing mat
باند فرود اضطراری
approach route
مسیر تقرب به باند
bleeding
باند تداخل امواج
frequency band width
پهنای باند فرکانس
long wave band
باند موج بلند
wideband channel
مجرای پهن باند
wideband channel
کانال پهن باند
modulation handwidth
پهنای باند مدولاسیون
mine strip
باند مین گذاری
interband telegraphy
تلگراف باند میانی
memory bandwidth
پهنای باند حافظه
band switch
کلید تغییر باند
approach end
ابتدای باند فرود
roll out
دویدن هواپیما روی باند
impluse bandwith
پهنای باند ضربه جریان
input output bandwidth
پهنای باند ورودی- خروجی
overshoot
فرودسایشی هواپیما روی باند
full beam spread
باند کامل روشن کننده
approach time
زمان نزدیک شدن به باند
asymmetrical sideband transmission
پخش باند جانبی مانده
vestigial sideband transmission
پخش باند جانبی مانده
band change switch
کلید تغییر باند فرکانس
band pass filter circuit
مدار صافی باند پاس
overshooting
فرودسایشی هواپیما روی باند
intermediate frequency band filter
صافی باند فرکانس میانی
interband recombination
ترکیب مجدد باند میانی
overshoots
فرودسایشی هواپیما روی باند
taxiing
حرکت هواپیماها روی باند فرود
taxies
حرکت هواپیماها روی باند فرود
taxied
حرکت هواپیماها روی باند فرود
taxi
حرکت هواپیماها روی باند فرود
strip alert
اماده باش روی باند فرود
gantelope
باند برای دست دعوت به مبارزه
gantlope
باند برای دست دعوت به مارزه
angle of departure
زاویه صعود هواپیما از روی باند
turn off guidance
هدایت هواپیماروی باند تاکسی کردن
landing strip
باند فروداضطراری هواپیما یا هلی کوپتر
landing strips
باند فروداضطراری هواپیما یا هلی کوپتر
heliport
باند فرود و پرواز هلی کوپتر
heliports
باند فرود و پرواز هلی کوپتر
strap
باند پیچی یا تسمه کشی کردن بارها
arresting barrier
چتر کم کننده سرعت هواپیمادر روی باند
strip
نوار مین گذاری باند فرود موقتی
traffic control
کنترل امد و رفت درجاده یا باند پرواز
straps
باند پیچی یا تسمه کشی کردن بارها
contact lights
چراغهای سفید در دو طرف باند موازی با خط مرکز ان
aggregate
کل پهنای باند کانال برای حمل یک رشته داده
aggregates
کل پهنای باند کانال برای حمل یک رشته داده
baseband
مدار ارتباطی که سیگنالهای محدود را در باند پایه ارسال کند
base band
مدار ارتباطی که سیگنالهای محدود را در باند پایه ارسال کند
aldis lmap
چراغ چشمک زن مخصوص اعلام خطرناک بودن باند فرود
in band signalling
ارسال داده که سیگنال حمل آن در پهنای باند کابل یا رسانه ارسالی است
baseband
روش ارسال که در آن کل پهنای باند کابل استفاده میشود و سیگنال داده تقسیم نمیشود. مثل اینترنت
base band
روش ارسال که در آن کل پهنای باند کابل استفاده میشود و سیگنال داده تقسیم نمیشود. مثل اینترنت
band project filter
فیلتر الکترونیکی که تنها یک باند معین از فرکانسها ونوسانات را عبور میدهد وحدود بالا و پایین انرا حذف میکند
fractional
اختصاص بخشهای مختلف پهنای باند به سیگنالها یا مشتریان مختلف
attitude director indicator
دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
stream takeoff
حالت موجی هواپیماها درحال برخاستن پشت سر هم پرواز از روی باند به صورت موج پشت سر هم
G.
استاندارد در چند رسانهای و مستقیم مخابرات برای موضوع سیگنال صوتی با پهنای باند a کیلوهرتز که روی کانال ای با فرفیت a کیلوبایت در ثانیه ارسال میشود
teleran system
نوعی سیستم ناوبری که بااستفاده از رادارهای زمینی و سیستم تلویزیونی هواپیماهای سرگردان دراطراف محوطه فرودگاه را به باند هدایت میکند
runway
راه پرواز باند پرواز
taxiway
راه تاکسی یا باند تاکسی
runways
راه پرواز باند پرواز
taximan
متصدی تاکسی کردن هواپیماها متصدی عبور ومرور هواپیماها روی باند
arresting gear
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
ground readiness
اماده باش در روی زمین اماده بودن هواپیماها درروی باند اماده باش زمینی
cell relay
روش ارسال بستههای اطلاعاتی روی یک شبکه باند وسیع مثل roadband ISDN مثلاگ سیسیتم ATM داده را با حرکت خانههای داده بین گره ها در یک شبکه گسترده منتقل میکند
approached
نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
approach
نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
approaches
نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
fibre distributed data interface II
استاندارد ANSI پیشرفته برای شبکههای سریع که از کابل فیبر نوری استفاده میکند و نرخ ارسال داده مگابایت در ثانیه است . ولی میتواند بخشی از پهنای باند را به کانال آنالوگ کیلو بیت در ثانیه برای داده صوتی یا تصویری اختصاص دهد
fibre
که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود
fibres
که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود
fiber
که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود
approach formation
صورت بندی تقرب به باند صورت بندی تقرب به دشمن
indeterminate change of station
انتقال اجباری و موقتی انتقال پیش بینی شده
electronic funds transfer
انتقال الکترونیکی داده ها انتقال الکتریکی سرمایه ها
transfer
انتقال دادن نقل کردن انتقال
transferring
انتقال دادن نقل کردن انتقال
transfers
انتقال دادن نقل کردن انتقال
baseband transmission
روشی که برای بکارگیری انتقال سیگنالهای فرکانس پایین از میان کابل کواکسیال جهت انتقال داده در شبکه بامحلی با فاصله کوتاه
upload
انتقال یک کپی از یک برنامه انتقال داده از یک سیستم استفاده کننده به یک سیستم کامپیوتری راه دور
transfer processing
امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
xmodem
یک پروتکل انتقال فایل غیرهمزمان برای کامپیوترهای شخصی که انتقال سالم فایل ها را از طریق سیستم تلفن اسان تر می سازد
signal
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signalled
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signaled
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
transfer ladle
کفچه انتقال چمچمه انتقال
transfer rate
نسبت انتقال سرعت انتقال
negative acknowledgement
کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
trans shipment
انتقال بکشتی دیگر انتقال بنقلیه دیگر
IrDA
روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
shift
انتقال
abaloenation
انتقال
negotiations
انتقال
negotiation
انتقال
displacement
انتقال
transfer check
انتقال
transmission
انتقال
transmissions
انتقال
conduction
انتقال
translation
انتقال
downloading
انتقال
line shaft
انتقال
transfer line
خط انتقال
conveyances
انتقال
transfers
انتقال
shift
انتقال
move
انتقال
conveyance
انتقال
marque
انتقال
mittimus
انتقال
assignments
انتقال
transferring
انتقال
assignment
انتقال
metabasis
انتقال
transfer
انتقال
translations
انتقال
transportation
انتقال
devolution
انتقال
conveys
انتقال
transition
انتقال
transmission line
خط انتقال
bail arm
انتقال
convey
انتقال
transitions
انتقال
conveyed
انتقال
conveying
انتقال
transter
انتقال
shifted
انتقال
intuitions
انتقال
intuition
انتقال
transformation
انتقال
turn over
انتقال
transference
انتقال
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com