Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 71 (5 milliseconds)
English	Persian
multiple integral	انتگرال چندگانه [ریاضی]
Other Matches
integrating	انتگرال گرفتن انتگرال گیری
integrates	انتگرال گرفتن انتگرال گیری
integrate	انتگرال گرفتن انتگرال گیری
multiple	چندگانه
multiple address	با نشانی چندگانه
multiple access	دستیابی چندگانه
multiple bond	پیوند چندگانه
multiple telegraphy	تلگراف چندگانه
multiplex system	سیستم چندگانه
multiple capacitor	خازن چندگانه
multiple circuit	مدار چندگانه
multiple correlation	همبستگی چندگانه
multiple images	تصاویر چندگانه
multiple moment	گشتاور چندگانه
multiple personality	شخصیت چندگانه
multiple punch	منگنه چندگانه
multiple reinforcement	تقویت چندگانه
multiple length	با درازی چندگانه
multiple sclerosis	فلج چندگانه
multiple star	ستاره چندگانه
index of multiple correlation	شاخص همبستگی چندگانه
multiple	چند فاز چندگانه
multiple landuse	استفاده چندگانه زمین
coefficient of multiple correlation	ضریب همبستگی چندگانه
combination toolholder	ابزار نگهدار چندگانه
multiple access network	شبکه با دسترسی چندگانه
multifold	چند برابر چندگانه
multisync monitor	مونیتور همزمانی چندگانه
double sampling	نمونه گیری چندگانه
parallel series	مدارهای زنجیری با اتصال چندگانه
multiple series	مدارهای زنجیری با اتصال چندگانه
multiprogramming system	سیستم برنامه سازی چندگانه
multiaddress	چند نشانی ادرس چندگانه
multiple drum winding	سیم پیچ استوانهای چندگانه
integral	انتگرال
phase integal	انتگرال فاز
integral	انتگرال [ریاضی]
integrates	انتگرال گرفتن
integrate	انتگرال گرفتن
integrating	انتگرال گرفتن
double integral	انتگرال دوبل
finite integral	انتگرال محدود
integration	انتگرال گیری
integral action factor	ضریب انتگرال
integrator	انتگرال گیر
limited integrator	انتگرال محدود
line integral	انتگرال خطی
surface integral	انتگرال سطحی [ریاضی]
integral calculus	محاسبه انتگرال [ریاضی]
integration by parts	انتگرال گیری جز به جز [فیزیک]
digital integrator	انتگرال گیر رقمی
integrable	قابل گرفتن انتگرال
double integration method	روش انتگرال دوبل
variable of integration	متغیر انتگرال [ریاضی]
Stieltjes integral	انتگرال استیلتیس [ریاضی]
line integral	انتگرال خطی [ریاضی]
curvilinear integral	انتگرال خطی [ریاضی]
integration by parts	انتگرال گیری جز به جز [ریاضی]
calculus	حساب دیفرانسیل و انتگرال [ریاضی]
the integral from a to b of f-of-x with respect to x	انتگرال اف ایکس بین آ و ب [ریاضی]
lower limit [of the integral]	کرانه پائین [انتگرال] [ریاضی]
Constant of integration	ثابت انتگرال گیری [ریاضی]
integrated intensity	شدت انتگرال گرفته شده
infinitesimal calculus	حساب دیفرانسیل و انتگرال [ریاضی]
upper limit [of the integral]	کرانه بالا [انتگرال] [ریاضی]
calculus [infinitesimal calculus]	حساب دیفرانسیل و انتگرال [ریاضی]
calculus	حساب دیفرانسیل و انتگرال جبر
differential	نماد متغیر انتگرال گیری [ریاضی]
wet wing	بالی که ساختمان تشکیل انتگرال تانک برای سوخت میدهد
mask design	اخرین مرحله از طراحی مدارمجتمع که به وسیله ان طرح مدار از طریق پوششهای چندگانه مربوط به لایههای گوناگون مدار مجتمع تحقق می یابد

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com