English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
English Persian
icca انجمن مستقل مشاورین کامپیوتر
Search result with all words
independent association computerconsulatans انجمن مستقل مشاورین کامپیوتر
Other Matches
stand alone computer کامپیوتر مستقل
society for computer medicine انجمن پزشکی کامپیوتر
bcs انجمن کامپیوتر در انگلستان
society for computer simulation انجمن شبیه سازی کامپیوتر
user انجمن یا کلوپ کاربران یا کامپیوتر مشخص
associationa of computer programmers انجمن برنامه نویسان و تحلیلگران کامپیوتر
users انجمن یا کلوپ کاربران یا کامپیوتر مشخص
microcontroller ریز کامپیوتر کوچک و مستقل برای استفاده در برنامههای کاربردی خاص
portable کامپیوتر فشرده و مستقل که میتواند توسط بسته باری یا منبع تغذیه اجرا شود
Privy Council هیات مشاورین سلطنتی
order in council تصمیم هیات مشاورین سلطنتی
conventicle انجمن مخفی وغیر قانونی انجمن مذهبی
multi window editor برنامه ایجاد و ویرایش تعدادی برنامه کاربردی مستقل هر یک در یک پنجره مستقل در صفحه نمایش در یک زمان
order of council تصمیم هیات مشاورین سلطنتی در غیاب یا بیماری پادشاه یا ملکه
athenaeum انجمن ادبی انجمن دانش
atheneum انجمن ادبی انجمن دانش
minicomputer کامپیوتر کوچک با محدوده دستوران و توان پردازش بیشتر از ریز کامپیوتر ولی غیرقابل مقایسه با سرعت و فرفیت ارسال داده کامپیوتر main frame
upload 1-ارسال فایلهای داده یا برنامه از یک کامپیوتر کوچک به CPU اصلی . 2-ارسال فایل از یک کامپیوتر به BBS یا کامپیوتر میزبان .
externals که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
external که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
mini کامپیوتر کوچک با محدوده توان پردازش و دستورات بیشتر از یک ریز کامپیوتر ولی قابل رقابت با سرعت یا توان کنترل داده کامپیوتر mainframe نیست
remotest نرم افزاری که روی کامپیوتر محلی اجرا میشود و یک کامپیوتر راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد
remoter نرم افزاری که روی کامپیوتر محلی اجرا میشود و یک کامپیوتر راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد
remote نرم افزاری که روی کامپیوتر محلی اجرا میشود و یک کامپیوتر راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد
literate قادر به فهمیدن اصط لاحات مربوط به کامپیوتر و نحوه استفاده از کامپیوتر
slaved کامپیوتر ثانوی راه دور یا ترمینال که با کامپیوتر مرکزی کنترل میشود
slaves کامپیوتر ثانوی راه دور یا ترمینال که با کامپیوتر مرکزی کنترل میشود
slave کامپیوتر ثانوی راه دور یا ترمینال که با کامپیوتر مرکزی کنترل میشود
assembler اسمبلی که کد ماشین را از یک کامپیوتر در حین اجرای کامپیوتر دیگر تولید ی کند
slaving کامپیوتر ثانوی راه دور یا ترمینال که با کامپیوتر مرکزی کنترل میشود
load module یک برنامه کامپیوتر به شکلی که میتواند فورا" توسط کامپیوتر اجرا شود
downward توانایی سیستم کامپیوتر پیچیده برای کار با یک کامپیوتر ساده
downsize انتقال یک شرکت از یک سیستم کامپیوتر بر پایه کامپیوتر mainframe مرکزی به محیط شبکه .
interfacing سخت افزار یا نرم افزاری که واسط بین دو کامپیوتر یا یک کامپیوتر و وسیله است
processor استفاده از چندین کامپیوتر کوچک در ایستگاههای کاری مختلف به جای یک کامپیوتر مرکزی
host computer کامپیوتر مخصوص نوشتن و تصحیح نرم افزار از کامپیوتر دیگر اغلب با استفاده از کامیایر
host computers کامپیوتر مخصوص نوشتن و تصحیح نرم افزار از کامپیوتر دیگر اغلب با استفاده از کامیایر
identification حرف که بر کامپیوتر میزبان ارسال میشود تا ماهیت و محل کامپیوتر دور یا ترمینال مشخص شود
identification تابعی که توسط کامپیوتر میزبان استفاده میشود تا مافیت و مشخصات کامپیوتر یا کاربر را بیان کند.
CTR کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترلی به کامپیوتر می فرستد
naive user شخصی که می خواهد کاری را با کامپیوتر انجام دهد امافاقد تجربه لازم برای برنامه نویسی با کامپیوتر میباشد
preprocessor کامپیوتر کوچک که برخی پردازشهای ابتدایی روی داده خام انجام میدهد پیش از ارسال آن به کامپیوتر اصلی
outputs 1-ارسال یا دریافت داده بین کامپیوتر و وسیله جانبی و سایر نقاط سیستم . 2-دادههای ارسالی و دریافتی توسط کامپیوتر
output 1-ارسال یا دریافت داده بین کامپیوتر و وسیله جانبی و سایر نقاط سیستم . 2-دادههای ارسالی و دریافتی توسط کامپیوتر
infra red link سیستمی که به دو کامپیوتر یا یک کامپیوتر و یک چاپگر امکان رد و بدل کردن اطلاعات با استفاده از اشعه مادون قرمز میدهد تا داده را حمل کند
reset key کلیدی روی یک صفحه کامپیوتر که معمولا برای برگرداندن قسمتهای یک کامپیوتر به حالت قبل از اجرا شدن برنامه بکار می رود
layers استاندارد ISO/OSI که مراحل عبور پیام از لحظه ارسال از یک کامپیوتر به کامپیوتر دیگر روی شبکه محلی را بیان میکند
layer استاندارد ISO/OSI که مراحل عبور پیام از لحظه ارسال از یک کامپیوتر به کامپیوتر دیگر روی شبکه محلی را بیان میکند
special purpose computer کامپیوتر تک منظوره کامپیوتر با منظور خاص
computing مربوط به کامپیوتر یا اجرا روی کامپیوتر ها
number cruncher کامپیوتر کاملا" عددی کامپیوتر محاسباتی
independent مستقل
landed a مستقل
stand alone مستقل
autocratic مستقل
freelance مستقل
free مستقل
autonomic مستقل
freed مستقل
freeing مستقل
frees مستقل
free-standing مستقل
solos مستقل
realty مستقل
sovereign مستقل
separated مستقل
separate مستقل
separates مستقل
maverick مستقل
mavericks مستقل
absolutes مستقل
sovereigns مستقل
exogenous مستقل
absolute مستقل
solo مستقل
applebus امکان میدهد که به سایرکامپیوترها وصل شده و یک شبکه ایجاد کند تا اطلاعات یک کامپیوتر به کامپیوتر دیگرانتقال یابدیک دستگاه بیرونی که به ریزکامپیوتر ACINTOSH
separated یکان مستقل
arguments متغیر مستقل
separates یکان مستقل
entities موجودیت مستقل
entities موسسه مستقل
separate یکان مستقل
autonomous variable متغیر مستقل
stand on one's own two feet <idiom> مستقل بودن
device independence مستقل از دستگاه
machine independent مستقل از ماشین
to stand by oneself مستقل بودن
absolutes مستقل استبدادی
autonomous operation عملیات مستقل
argument متغیر مستقل
individual units یکانهای مستقل
independent variable متغیر مستقل
independent state دولت مستقل
independent equations معادلات مستقل
independent consultant مشاور مستقل
independency کشور مستقل
autonomous consumption مصرف مستقل
explanatory variable متغیر مستقل
single unit یکان مستقل
separate battalion گردان مستقل
self goverment حکومت مستقل
semi independent نیمه مستقل
separate battery اتشبار مستقل
detached ستون مستقل
a stand-alone computer یک رایانه مستقل
a stand-alone company یک شرکت مستقل
entity موجودیت مستقل
entity موسسه مستقل
autocracy حکومت مستقل
garrison house ساخلو مستقل
context free مستقل از متن
separate company گروهان مستقل
separate brigade تیپ مستقل
dependent state دولت غیر مستقل
dependencies کشور غیر مستقل
dependency کشور غیر مستقل
monarchism اصول سلطنت مستقل
independent variable متغیر مستقل [ریاضی]
temperature independent paranagnetism پارامغناطیس گرما مستقل
autonomous investment سرمایه گذاری مستقل
monocracy حکومت مستقل یا انفرادی
separation مستقل شدن یکانها
argument [of a function] متغیر مستقل [ریاضی]
computer independent language زبان مستقل کامپیوتری
separations مستقل شدن یکانها
number of componentes تعداد سازندههای مستقل
autonomous دارای زندگی مستقل
free standing columns ستونهای مستقل یا مجزا
ctrl کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترل به کامپیوتر می فرستد
voice grade channel ارتباطات کامپیوتر به کامپیوتر بااستفاده از خطوط عادی بکاربرده شده در ارتباطات تلفنی مجرای از دریچه صدایی
pica سیستم عامل مستقل از ماشین
monarchic مربوط به سلطان یا سلطنت مستقل
territoriality ایجاد حکومت مستقل ناحیهای
autonomous دارای حکومت مستقل خودمختار
standalone سیستمی که مستقل کار میکند
autonomous دارای حکومت مستقل داخلی
multicollinearity هم خطی بین متغیرهای مستقل
post town شهری که پستخانه مستقل دارد
territorialism ایجاد حکومت مستقل ناحیهای
autonomous investment سرمایه مستقل از درامد ملی
on an arm's length basis بر اساس مستقل و برابر بودن [در]
stand-alone <adj.> خود کفا [به تنهایی] [مستقل ]
argument [of a function] متغیر مستقل تابعی [ریاضی]
automonitor ثبت کننده عملیات کامپیوتر برنامه کامپیوتری که وفایف عملیاتی کامپیوتر را ثبت میکند
primary memory حافظه کامپیوتر [علوم کامپیوتر]
main store حافظه کامپیوتر [علوم کامپیوتر]
main memory حافظه کامپیوتر [علوم کامپیوتر]
computer memory حافظه کامپیوتر [علوم کامپیوتر]
three address computer کامپیوتر با سه نشانی کامپیوتر سه ادرسه
clubs انجمن
societies انجمن
association انجمن
coteries انجمن
companies انجمن
associations انجمن
convocations انجمن
convocation انجمن
community انجمن
communities انجمن
group انجمن
coterie انجمن
groups انجمن
fellowsh انجمن
confranternity انجمن
society انجمن
club انجمن
clubbed انجمن
clubbing انجمن
gatherings انجمن
gathering انجمن
guild انجمن
guilds انجمن
meeting انجمن
borough council انجمن ده
institute انجمن
instituted انجمن
company انجمن
institutes انجمن
instituting انجمن
reunions انجمن
reunion انجمن
meetings انجمن
committees انجمن
comitia انجمن
committee انجمن
council انجمن
councils انجمن
agora انجمن
sovereign دولت مستقل و دارای اعتبار والامرتبه
defacto recognition به عنوان یک کشورموجود و مستقل عمل کند
orthogonal ساخته شده از پارامترها یا بخشهای مستقل
sovereigns دولت مستقل و دارای اعتبار والامرتبه
dominion قلمرو ملک وابستگان مستقل یک کشور
biont واحد مستقل موجود زنده سلول
unit assembly یک قسمت مجزا و مستقل از یک دستگاه یا وسیله
diarchy سیستم حکومت متشکل از دو رکن مستقل
processor پردازندهای که بین منبع ورودی و کامپیوتر مرکزی است , کار آن پردازش داده دریافتن برای کاهش بار کاری کامپیوتر اصلی است
benefits society انجمن خیریه
foregather انجمن کردن
folkmot انجمن شهر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com