Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (39 milliseconds)
English
Persian
foregather
انجمن کردن
to hold a meeting
انجمن کردن
Search result with all words
assemble
انجمن کردن ملاقات کردن
assembled
انجمن کردن ملاقات کردن
assembles
انجمن کردن ملاقات کردن
assemblage
انجمن عمل سوار کردن
assemblages
انجمن عمل سوار کردن
Other Matches
conventicle
انجمن مخفی وغیر قانونی انجمن مذهبی
athenaeum
انجمن ادبی انجمن دانش
atheneum
انجمن ادبی انجمن دانش
communities
انجمن
groups
انجمن
institutes
انجمن
borough council
انجمن ده
confranternity
انجمن
instituting
انجمن
convocation
انجمن
meetings
انجمن
meeting
انجمن
convocations
انجمن
council
انجمن
councils
انجمن
committees
انجمن
gatherings
انجمن
committee
انجمن
gathering
انجمن
coteries
انجمن
societies
انجمن
instituted
انجمن
group
انجمن
coterie
انجمن
institute
انجمن
community
انجمن
society
انجمن
reunion
انجمن
clubbing
انجمن
fellowsh
انجمن
companies
انجمن
clubs
انجمن
clubbed
انجمن
associations
انجمن
guilds
انجمن
guild
انجمن
company
انجمن
agora
انجمن
comitia
انجمن
association
انجمن
reunions
انجمن
club
انجمن
quaker's meeting
انجمن خاموش
benefits society
انجمن خیریه
prayer meeting
انجمن دعا
municipal council
انجمن شهر
congress
انجمن مجلس
municipal council
انجمن شهرداری
folkmoot
انجمن شهر
factions
انجمن فرقه
associate computer professionals
انجمن کامپیوترکاران
folkmot
انجمن شهر
conclave
انجمن محرمانه
conclaves
انجمن محرمانه
consistory
انجمن کاتوزیان
congresses
انجمن مجلس
local authority
انجمن محلی
secret society
انجمن سری
hunt
انجمن شکارچیان
confraternity
انجمن اخوت
caucus
انجمن حزبی
trade association
انجمن صنفی
caucuses
انجمن حزبی
town meeting
انجمن شهری
conference
انجمن باشگاهها
hunts
انجمن شکارچیان
academy
انجمن دانش
academies
انجمن دانش
conferences
انجمن باشگاهها
council chamber
انجمن گاه
town council
انجمن شهرداری
assembly
اجتماع انجمن
meeting
انجمن جلسه
hunted
انجمن شکارچیان
town council
انجمن شهر
meetings
انجمن جلسه
faction
انجمن فرقه
PTA's
انجمن اولیا و مربیان
word processing society
انجمن پردازش کلمه
academician
عضو انجمن دانش
PTA
انجمن اولیا و مربیان
town halls
تالار انجمن شهر
marist
عضو انجمن مریم
iranian mathematical sociaty
انجمن ریاضیات ایران
iranian physical society
انجمن فیزیک ایران
election supervisory council
انجمن نظارت بر انتخابات
producers association
انجمن تولید کنندگان
junta
دسته انجمن سری
election supervisor council
انجمن نظارت بر انتخابات
juntas
دسته انجمن سری
town hall
تالار انجمن شهر
rural district council
انجمن محلی زراعی
society for computer medicine
انجمن پزشکی کامپیوتر
smart set
انجمن شیک پوشان
orchestration
تنظیم انجمن سازی
councilman
عضو انجمن شهرداری
convention
پیمان نامه انجمن
special libraries association
انجمن کتابخانههای مخصوص
orchestral
وابسته به انجمن نوازندگان
sla
انجمن کتابخانههای مخصوص
chamber of shipping
انجمن صاحبان کشتی
orchestrations
تنظیم انجمن سازی
municipal councillor
عضو انجمن شهر
conventions
پیمان نامه انجمن
fraternity
انجمن اخوت صنف
fraternities
انجمن اخوت صنف
brotherhood
انجمن برادری واخوت
brotherhoods
انجمن برادری واخوت
bcs
انجمن کامپیوتر در انگلستان
wps
انجمن پردازش کلمه
community center
ساختمان محل انجمن
PTA
مخفف انجمن خانه و مدرسه
concert
انجمن ساز واواز هم اهنگی
sisterhood
انجمن خیریه مذهبی نسوان
aldermen
عضو انجمن شهر کدخدا
icca
انجمن مستقل مشاورین کامپیوتر
alderman
عضو انجمن شهر کدخدا
aisp
انجمن متخصصین سیستمهای اطلاعاتی
concerts
انجمن ساز واواز هم اهنگی
moot
مجلس خطابه ومنافره انجمن
ipai
انجمن پردازش اطلاعات اسرائیل
PTA's
مخفف انجمن خانه و مدرسه
communitarian
عضو انجمن یا اجتماع کمونیستی
academies
مکتب انجمن ادباء و علماء
town meeting
انجمن بلدی شورای شهری
academy
مکتب انجمن ادباء و علماء
quaker meeting
انجمن کواکرهاکه اعضای ان خام
national computer graphics association
انجمن ملی گرافیک کامپیوتری
journal of the iranian mathematical soci
ماهنامه انجمن ریاضی ایران
data processing management association
انجمن مدیریت پردازش داده
society for computer simulation
انجمن شبیه سازی کامپیوتر
canadian information processing society
انجمن کانادایی پردازش اطلاعات
s.a.e.s
مخفف انجمن مهندسان اتومبیل
avco cup
جام جهانی انجمن هاکی
acadmist
عضو انجمن دانش یافرهنگستان
acp
Professional AssociateComputer انجمن کامپیوترکاران
s.a.e
مخفف انجمن مهندسان اتومبیل
association in information systems
انجمن متخصصین سیستمهای اطلاعاتی
GI
انجمن پردازش اطلاعات درالمان غربی
committees
هیئت بررسی انجمن جلسه خصوصی
caucus
نمایندگان حزب کارگر درپارلمان یا انجمن
caucuses
نمایندگان حزب کارگر درپارلمان یا انجمن
committee
هیئت بررسی انجمن جلسه خصوصی
associationa of computer programmers
انجمن برنامه نویسان و تحلیلگران کامپیوتر
academic
مربوط به فرهنگستان ادبی یا انجمن علمی
granger
عضو انجمن پشتی بانان کشاورزی
user
انجمن یا کلوپ کاربران یا کامپیوتر مشخص
users
انجمن یا کلوپ کاربران یا کامپیوتر مشخص
GIs
انجمن پردازش اطلاعات درالمان غربی
academical
ادبی عضو انجمن دانش بافرهنگستان
duma
انجمن شهر مجلس شورای روسیه تزاری
mcc
انجمن ریزالکترونیک و تکنولوژی کامپیوترTechnology andComputer icroelectronic
clubbed
:چماق زدن تشکیل باشگاه یا انجمن دادن
club
:چماق زدن تشکیل باشگاه یا انجمن دادن
ncga
Computer National انجمن ملی گرافیک کامپیوتری
quaker's meeting
انجمن کوالرهاکه اعضای ان خاموش میماندندتایکی درنتیجه
clubbing
:چماق زدن تشکیل باشگاه یا انجمن دادن
independent
association computerconsulatans انجمن مستقل مشاورین کامپیوتر
clubs
:چماق زدن تشکیل باشگاه یا انجمن دادن
spa
Association andProcedures Systems انجمن سیستم ها و رویه ها
spas
Association andProcedures Systems انجمن سیستم ها و رویه ها
intrant
کسی که وارد انجمن یا دانشکده یامقامی میشود
ics
Society Computer Irish انجمن کامپیوتری ایرلند
ipsj
of Society InformationProcessing انجمن پردازش اطلاعات ژاپن apan
guild hall
عمارت شهرداری که اصناف یارسته هادران انجمن می کنند
mass meeting
انجمن یا مجمعی که از عده زیادی مردم تشکیل شود
acm
Computing Asssociationfor انجمن ماشین الات کامپیوتری achinery
matricular
وابسته بصورت اعضای یک انجمن یا دانش جویان دانشگاه
academically
چنانچه شایسته انجمن دانش یا فرهنگستانی باشد ادیبانه
friendly societies
انجمن تعاونی) که اعضای ان همدیگر رادرتنگدستی یاپیری یاری میکنن
friendly society
انجمن تعاونی) که اعضای ان همدیگر رادرتنگدستی یاپیری یاری میکنن
ccitt
انجمن بین المللی که پروتکلهای ارتباطی و استانداردها را معرفی می کنند
smis
for Society Systems انجمن سیستمهای مدیریت اطلاعات Information anagement
ntsc
انجمن آمریکایی که استانداردها برای تلویزیون و ویدیو تعریف میکند
guides
EquipmentIB Processing انجمن بین المللی استفاده کنندگان کامپیوترهای بزرگ
Jesuit
عضو فرقه مذهبی بنام انجمن عیسی که بوسیله لایولا تاسیس شد
Jesuits
عضو فرقه مذهبی بنام انجمن عیسی که بوسیله لایولا تاسیس شد
guide
EquipmentIB Processing انجمن بین المللی استفاده کنندگان کامپیوترهای بزرگ
guided
EquipmentIB Processing انجمن بین المللی استفاده کنندگان کامپیوترهای بزرگ
inns of court
کانون چهار انجمن قانونی درلندن که حق دارندمردم رااجازه وکالت بدهند
decus
Society Users EqupmentComputer Digital انجمن استفاده کنندگان تجهیزات کامپیوتری
asis
Science Information Societyfor American انجمن امریکایی علم اطلاع رسانی
imacs
for internationalassociation insimulation computers mathematicsand انجمن بین المللی ریاضیات و کامپیوتردر شبیه سازی
tammany
انجمن تامانی نیویورک وابسته بانجمن طرفدار کسب نفوذ سیاسی وبلدی بوسیله رشاء
corporation
شرکت یا بنگاه دارای شخصیت حقوقی هیات اعضا انجمن شهر یا مامورین منتخب شهرداری
corporations
شرکت یا بنگاه دارای شخصیت حقوقی هیات اعضا انجمن شهر یا مامورین منتخب شهرداری
T committee
انجمن ANSI که استانداردهای ارتباطی دیجیتال برای آمریکا تنظیم میکند , به ویژه سرویسهای ISDN
gavels
چکش چوبی حراج کنندگان یاروسای انجمن ها چکش حراجی
councilboard
میزیاجلسه هیئت وزراء میزیاجلسه انجمن
councillors
عضو شورا عضو انجمن
councilor
عضو شورا عضو انجمن
councillor
عضو شورا عضو انجمن
socialist international
بین الملل سوسیالیست انجمن جهانی احزاب سوسیال دمکرات در لندن که به سال 1591 تاسیس یافته است واعضا ان را احزاب سوسیالیست معتدل تشکیل می دهند
gavel
[چکش چوبی قضات]
چکش چوبی حراج کنندگان یاروسای انجمن ها چکش حراجی
to let somebody treat you like a doormat
<idiom>
با کسی خیلی بد رفتار کردن
[اصطلاح]
[ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
unmew
رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
discharge
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharges
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
countervial
خنثی کردن- برابری کردن با- جبران کردن- تلاقی کردن
capture
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com