English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
mass meeting انجمن یا مجمعی که از عده زیادی مردم تشکیل شود
Other Matches
quite a number of people عده زیادی از مردم
No small number of ... تعداد زیادی [از مردم]
Quite a few people ... تعداد زیادی [از مردم]
clubs :چماق زدن تشکیل باشگاه یا انجمن دادن
clubbing :چماق زدن تشکیل باشگاه یا انجمن دادن
clubbed :چماق زدن تشکیل باشگاه یا انجمن دادن
club :چماق زدن تشکیل باشگاه یا انجمن دادن
socialist international بین الملل سوسیالیست انجمن جهانی احزاب سوسیال دمکرات در لندن که به سال 1591 تاسیس یافته است واعضا ان را احزاب سوسیالیست معتدل تشکیل می دهند
usenet بخشی از اینترنت که حاوی مجمعی است
conventicle انجمن مخفی وغیر قانونی انجمن مذهبی
athenaeum انجمن ادبی انجمن دانش
atheneum انجمن ادبی انجمن دانش
democracies مردم سالاری دمکراسی حکومت مردم برمردم
democracy مردم سالاری دمکراسی حکومت مردم برمردم
plebiscites مردم خواست رای قاطبه مردم
popular مردم پسند و مناسب حال مردم
plebiscite مردم خواست رای قاطبه مردم
to never let yourself get to thinking like them <idiom> نگذارند که نفوذ بقیه مردم مجبورشان بکند طرز فکر مانند بقیه مردم داشته باشند [اصطلاح روزمره]
he inherited a large fortune دارایی زیادی بمیراث برد دارایی زیادی به او رسید
international development association مجمع بین المللی توسعه مجمعی است وابسته به بانک جهانی که به منظور کمک به کشورهای توسعه نیافته ایجاد شده است
radar netting تشکیل شبکه اتصالی رادارها تشکیل حلقه زنجیر ازرادارها در یک شبکه
home rule حکومت به دست خود اهالی حکومت مردم بر مردم
demilitarization تشکیل منطقه بی طرف تشکیل منطقه غیر نظامی
population تعداد مردم مردم
populations تعداد مردم مردم
companies انجمن
company انجمن
gatherings انجمن
guild انجمن
guilds انجمن
councils انجمن
clubbed انجمن
clubbing انجمن
clubs انجمن
agora انجمن
comitia انجمن
confranternity انجمن
fellowsh انجمن
reunions انجمن
club انجمن
convocation انجمن
council انجمن
associations انجمن
association انجمن
convocations انجمن
borough council انجمن ده
gathering انجمن
institutes انجمن
society انجمن
communities انجمن
community انجمن
instituted انجمن
group انجمن
instituting انجمن
meeting انجمن
groups انجمن
reunion انجمن
committees انجمن
committee انجمن
institute انجمن
coteries انجمن
coterie انجمن
societies انجمن
meetings انجمن
foregather انجمن کردن
benefits society انجمن خیریه
hunted انجمن شکارچیان
hunts انجمن شکارچیان
congress انجمن مجلس
folkmot انجمن شهر
quaker's meeting انجمن خاموش
to hold a meeting انجمن کردن
town council انجمن شهر
town council انجمن شهرداری
town meeting انجمن شهری
prayer meeting انجمن دعا
consistory انجمن کاتوزیان
trade association انجمن صنفی
confraternity انجمن اخوت
folkmoot انجمن شهر
secret society انجمن سری
meetings انجمن جلسه
associate computer professionals انجمن کامپیوترکاران
caucuses انجمن حزبی
assembly اجتماع انجمن
congresses انجمن مجلس
hunt انجمن شکارچیان
conclave انجمن محرمانه
conference انجمن باشگاهها
faction انجمن فرقه
factions انجمن فرقه
academy انجمن دانش
academies انجمن دانش
conferences انجمن باشگاهها
local authority انجمن محلی
municipal council انجمن شهر
caucus انجمن حزبی
municipal council انجمن شهرداری
conclaves انجمن محرمانه
meeting انجمن جلسه
council chamber انجمن گاه
heaviness زیادی
frequentness زیادی
redundance زیادی
excesses زیادی
profuseness زیادی
profoundness زیادی
superfluous زیادی
nimiety زیادی
numerousness زیادی
infiniteness زیادی
intenseness زیادی
inordinacy زیادی
extremeness زیادی
immoderacy زیادی
immenseness زیادی
hugeness زیادی
excess زیادی
wealth زیادی
extras زیادی
extra- زیادی
profoundly زیادی
extra زیادی
superfluity زیادی
immensity زیادی
unduly زیادی
muchness زیادی
intensity زیادی
surpluses زیادی
surplus زیادی
abundance زیادی
undue زیادی
greatly به زیادی
excrescent زیادی
supervacaneous زیادی
greatness زیادی
enormousness زیادی
to a large extent تا حد زیادی
overly زیادی
excrescential زیادی
excessiveness زیادی
brotherhood انجمن برادری واخوت
conventions پیمان نامه انجمن
fraternity انجمن اخوت صنف
fraternities انجمن اخوت صنف
marist عضو انجمن مریم
brotherhoods انجمن برادری واخوت
junta دسته انجمن سری
town hall تالار انجمن شهر
orchestral وابسته به انجمن نوازندگان
town halls تالار انجمن شهر
juntas دسته انجمن سری
iranian mathematical sociaty انجمن ریاضیات ایران
chamber of shipping انجمن صاحبان کشتی
iranian physical society انجمن فیزیک ایران
orchestration تنظیم انجمن سازی
community center ساختمان محل انجمن
wps انجمن پردازش کلمه
rural district council انجمن محلی زراعی
word processing society انجمن پردازش کلمه
councilman عضو انجمن شهرداری
producers association انجمن تولید کنندگان
PTA's انجمن اولیا و مربیان
election supervisory council انجمن نظارت بر انتخابات
special libraries association انجمن کتابخانههای مخصوص
PTA انجمن اولیا و مربیان
bcs انجمن کامپیوتر در انگلستان
smart set انجمن شیک پوشان
orchestrations تنظیم انجمن سازی
sla انجمن کتابخانههای مخصوص
election supervisor council انجمن نظارت بر انتخابات
society for computer medicine انجمن پزشکی کامپیوتر
convention پیمان نامه انجمن
municipal councillor عضو انجمن شهر
academician عضو انجمن دانش
clogged زیادی پرکردن
exorbitance زیادی افراط
clog زیادی پرکردن
extensiveness کثرت زیادی
clogs زیادی پرکردن
fuzz ball گوشت زیادی
overweight وزن زیادی
riffraff زیادی توده
for long مدت زیادی
hyperacidity زیادی اسید
outgrowth گوشت زیادی
largely تا درجه زیادی
distichiasis مژگان زیادی
increscent زیادی توسعه
inordinateness زیادی بی اندازگی
over production محصول زیادی
to a degree تادرجه زیادی
gaudery پیرایههای زیادی
overblance زیادتی زیادی
interleaf برگ زیادی
moot مجلس خطابه ومنافره انجمن
PTA مخفف انجمن خانه و مدرسه
communitarian عضو انجمن یا اجتماع کمونیستی
town meeting انجمن بلدی شورای شهری
data processing management association انجمن مدیریت پردازش داده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com