Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 202 (6 milliseconds)
English	Persian
insoluble	انحلال ناپذیر
insol	انحلال ناپذیر
Other Matches
immedicable	درمان ناپذیر بهبود ناپذیر
invulnerable	زخم ناپذیر اسیب ناپذیر
disbandment	انحلال
liquidation	انحلال
dissolution	انحلال
dissolving	انحلال
solutions	انحلال
solution	انحلال
verthrow	انحلال
break up	انحلال
disorganization	انحلال
soluble	انحلال پذیر
integral heat of solution	گرمای کل انحلال
disembodiment	تجرید انحلال
total heat of solution	گرمای کل انحلال
rate of dissolution	سرعت انحلال
solubility	قابلیت انحلال
solubility	انحلال پذیری
break up price	بهای انحلال
heat of solution	گرمای انحلال
decomposability	انحلال پذیری
exothermic solution	انحلال گرماده
endothermic solution	انحلال گرماگیر
dissolution of marriage	انحلال ازدواج
winding up of a company	انحلال شرکت
dissolution of a company	انحلال شرکت
dissolubility	قابلیت انحلال
dissolibility	انحلال نپذیری
winding up	انحلال شرکت
disbands	انحلال رسمی یکانها
disbanding	انحلال رسمی یکانها
disband	انحلال رسمی یکانها
acid soluble	انحلال پذیر در اسید
solubility product constant	ثابت حاصلضرب انحلال
differential heat of solution	گرمای انحلال تفاضلی
molar heat of solution	گرمای مولی انحلال
solubility product constant	ثابت حاصلضرب انحلال پذیری
irrevocably	بطور تغییر ناپذیر بطور چاره ناپذیر
inappeasable	ناپذیر
imperviable	نم ناپذیر
unchallenged	بحث ناپذیر
watertight	اب ناپذیر
waterproof	نم ناپذیر
waterproofs	نم ناپذیر
waterproofed	نم ناپذیر
unalienable <adj.>	اجتناب ناپذیر
incommutable	استحاله ناپذیر
unalterable <adj.>	اجتناب ناپذیر
incommensurable	سنجش ناپذیر
incoercible	انقباض ناپذیر
inappellable	پژوهش ناپذیر
incodensable	انقباض ناپذیر
inevitable <adj.>	اجتناب ناپذیر
indispensable <adj.>	اجتناب ناپذیر
unfeasible <adj.>	انجام ناپذیر
incompressible	فشار ناپذیر
incompressible	تراکم ناپذیر
incommutably	تبدیل ناپذیر
incommutable	تخفیف ناپذیر
inexecutable <adj.>	انجام ناپذیر
impracticable <adj.>	انجام ناپذیر
absolute <adj.>	اجتناب ناپذیر
inalienable <adj.>	اجتناب ناپذیر
inconvertible	مبادله ناپذیر
unwearying	خستگی ناپذیر
fatigueless	خستگی ناپذیر
exhautless	خستگی ناپذیر
engrained	چاره ناپذیر
ego alien	خود ناپذیر
drainless	خستگی ناپذیر
inappealable	پژوهش ناپذیر
inalterable	تغییر ناپذیر
imperviable	سرایت ناپذیر
impenitent	توبه ناپذیر
impartible	بخش ناپذیر
inexcitable	هیجان ناپذیر
immitigable	تخفیف ناپذیر
impossible [colloquial] <adj.>	تحمل ناپذیر
immiscible	امتزاج ناپذیر
immiscible	امیزش ناپذیر
incommensurable	مقایسه ناپذیر
unchallenged	انکار ناپذیر
sateless	سیری ناپذیر
remediless	درمان ناپذیر
raintight	باران ناپذیر
nonsuperimposable	انطباق ناپذیر
non descript	تشریح ناپذیر
non descript	وصف ناپذیر
nanoaddressable	نشانی ناپذیر
water proof	رطوبت ناپذیر
joiner door	دربهای اب ناپذیر
irriversible	برگشت ناپذیر
sure-fire	شکست ناپذیر
waterproof wire	سیم نم ناپذیر
untouchability	لمس ناپذیر
unsearchable	کاوش ناپذیر
unobjectionable	اعتراض ناپذیر
uninflammable	اشتعال ناپذیر
undecidable	تصمیم ناپذیر
unconquerable	تسخیر ناپذیر
uncomputable	محاسبه ناپذیر
unchangeable	تغییر ناپذیر
unappeasable	استمالت ناپذیر
unappealabe	پژوهش ناپذیر
stainless	زنگ ناپذیر
spanless	پیمایش ناپذیر
irresolvable	تجزیه ناپذیر
irresistable	مقاومت ناپذیر
inexhaustibly	بطورپایان ناپذیر
ineludible	گریز ناپذیر
indubious	تردید ناپذیر
indisributable	بخش ناپذیر
indispansably	بطورچاره ناپذیر
indisciplinable	انظباط ناپذیر
indiminishable	کاهش ناپذیر
indefectible	خلل ناپذیر
indefeasible	بطلان ناپذیر
indefeasible	فسخ ناپذیر
indecomposable	فساد ناپذیر
inexplorable	کاوش ناپذیر
inextinguishably	بطورتسکین ناپذیر
irremissible	اغماض ناپذیر
irrecoverably	بطوراصلاح ناپذیر
irrecoverable	جبران ناپذیر
irrecocilably	بطوروفق ناپذیر
ireversible	تغییر ناپذیر
invariant	تغییر ناپذیر
intangibly	بطورلمس ناپذیر
insusceptible	تایید ناپذیر
inscrvtable	تفحص ناپذیر
inirritable	تحریک ناپذیر
infrangible	تجزیه ناپذیر
incorruptibly	بطورفساد ناپذیر
invariable	تغییر ناپذیر
interminable	پایان ناپذیر
uncompromisingly	مصالحه ناپذیر
intangible	لمس ناپذیر
inaccessible	ارتباط ناپذیر
inaccessible	دسترسی ناپذیر
incomparable	مقایسه ناپذیر
ineluctable	چاره ناپذیر
uncompromising	مصالحه ناپذیر
unbearable	تحمل ناپذیر
indeterminable	تعیین ناپذیر
voracious	سیری ناپذیر
inscrutable	نفوذ ناپذیر
irreconcilable	وفق ناپذیر
unexceptionable	استثناء ناپذیر
irrevocably	بطورفسخ ناپذیر
immortal	فنا ناپذیر
unavoidable	چاره ناپذیر
unavoidable	اجتناب ناپذیر
disconsolate	تسلی ناپذیر
unaccountable	توضیح ناپذیر
unaccountably	توضیح ناپذیر
irreconcilable	اشتی ناپذیر
unbearably	تحمل ناپذیر
unceasing	پایان ناپذیر
unceasing	ایست ناپذیر
inconceivable	تصور ناپذیر
undeniably	انکار ناپذیر
irreversible	بازگشت ناپذیر
undeniable	انکار ناپذیر
irreversible	واگشت ناپذیر
immobile	جنبش ناپذیر
irreversible	برگشت ناپذیر
impregnable	رسوخ ناپذیر
inflexible	انحناء ناپذیر
adamant	تزلزل ناپذیر
adamantly	تزلزل ناپذیر
impermeable	رطوبت ناپذیر
incurable	درمان ناپذیر
incurable	بهبودی ناپذیر
inevitable	اجتناب ناپذیر
incurable	علاج ناپذیر
unanswerable	جواب ناپذیر
unanswerable	تکذیب ناپذیر
impermeable	نشت ناپذیر
impermeable	تراوش ناپذیر
overpowering	مقاومت ناپذیر
rigid	انعطاف ناپذیر
irrefutable	تکذیب ناپذیر
imperturbable	تزلزل ناپذیر
insupportable	تحمل ناپذیر
intolerable	تحمل ناپذیر
unbeatable	باخت ناپذیر
inconsolable	دلداری ناپذیر
inconsolably	دلداری ناپذیر
passive	اثر ناپذیر
passives	اثر ناپذیر
irreparable	جبران ناپذیر
uncontrollable	کنترل ناپذیر
invincible	شکست ناپذیر
achromatic	رنگ ناپذیر
integral	جدایی ناپذیر
irrefutable	انکار ناپذیر
indefatigable	خستگی ناپذیر
irredeemable	پایان ناپذیر
indestructible	فنا ناپذیر
insufferable	تحمل ناپذیر

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com