English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
birmingham wire gauge اندازه بیرمنگامی سیم
stubs wire gauge اندازه بیرمنگامی سیم
Other Matches
angle اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
angles اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
zahn cup محفظهای با سوراخی به اندازه معین و دقیق برای اندازه گیری ویسکوزیته سیال
If the cap fit,wear it. <proverb> اگر کلاه به اندازه سرت هست به سر بگذار !(لقمه به اندازه دهن بردار).
typeface اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
typefaces اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
analog نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر متغیر ممتد فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analogues نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analogue نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
orifice meter روش اندازه گیری جریان سیال با گرفتن اندازه دقیق فشار قبل و بعد از یک صفحه عرضی با یک سوراخ
processor ساخت CPU با اندازه کلمه بزرگ با وصل کردن پلاکهای با اندازه کلمه کوچکتر به هم
gage اندازه وسیله اندازه گیری
gage اندازه گیر اندازه گرفتن
size 1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ
sizes 1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ
measure 1-یافتن اندازه یا کمیت چیزی . 2-از اندازه یا کمیت خاص بودن
gauges اندازه اندازه گیر
gauge اندازه اندازه گیر
gauged اندازه اندازه گیر
measuring converter مبدل اندازه گیری ترانسفورماتور اندازه گیری
moment of momentum اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
angular momentum اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
stream gaging اندازه گیری ابراهه ها اندازه گیری رودخانه
adobe type manager استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
declinating station ایستگاه اندازه گیری انحراف مغناطیس دستگاهها ایستگاه اندازه گیری انحراف
torsionmeter وسیله اندازه گیری دور پروانه ناو وسیله اندازه گیری نیروی چرخش پروانه ناو
moving iron instrument دستگاه اندازه گیری اهن گردان دستگاه اندازه گیری اهن نرم گردان
soupcon اندازه کم
so far forth تا ان اندازه
measurements اندازه
isometrics هم اندازه
to size up اندازه
floor length اندازه کف
isometric هم اندازه
symmetric هم اندازه
size اندازه
sizes اندازه
measurer اندازه
inordinate بی اندازه
metre اندازه
equals : هم اندازه
immoderately بی اندازه
bulk اندازه
equalling : هم اندازه
equalled : هم اندازه
equaling : هم اندازه
equaled : هم اندازه
equal : هم اندازه
immensely بی اندازه
gauge اندازه
immense بی اندازه
gauged اندازه
metres اندازه
dealt اندازه
measurement اندازه
inordinately بی اندازه
gauge=gage اندازه
degrees اندازه
degree اندازه
what چه اندازه
tract اندازه
tracts اندازه
immeasurable بی اندازه
deal اندازه
deals اندازه
indefinite بی اندازه
infintesimal بی اندازه
isodiametric هم اندازه
gauges اندازه
dimension اندازه
extent اندازه
quantum اندازه
in part <idiom> تا یک اندازه
To some extent. Within limits. تا اندازه ای
dimensions اندازه
fitted اندازه
meter اندازه
meters اندازه
in what way <adv.> تا چه اندازه ای
to what extent <adv.> تا چه اندازه ای
how far <adv.> تا چه اندازه ای
what is your size? اندازه
measure اندازه
attack size اندازه تک
magnitude اندازه
hecatompet [اندازه صد پا]
screamingly بی اندازه
beyond measure بی اندازه
rather تا یک اندازه
dosed اندازه معین
dose اندازه معین
dosing اندازه معین
spanned اندازه گرفتن
installation dimension اندازه نصب
body size اندازه بدن
bourne اندازه جوی
spans اندازه گرفتن
calibration standard اندازه کالیبراسیون
span پوشش اندازه
doses اندازه معین
span اندازه گرفتن
spans پوشش اندازه
spanning پوشش اندازه
spanned پوشش اندازه
spanning اندازه گرفتن
mounting dimension اندازه نصب
block size اندازه کندهای
block size اندازه کنده
limiting size اندازه محدود
fathomed اندازه گرفتن
area of conductor اندازه سیم
gauges اندازه گیر
as well بهمان اندازه
gauges اندازه تفنگ
basic size اندازه اولیه
atomic size اندازه اتم
atomic size اندازه اتمی
gauges اندازه گرفتن
block size اندازه بلاک
measurer اندازه گیری
isometeric contraction انقباض هم اندازه
parameters شرح اندازه
parameter شرح اندازه
larged sized اندازه بزرگ
linear momentum اندازه حرکت
measuring bridge پل اندازه گیری
liner momentum اندازه حرکت
load limit اندازه بار
long measure اندازه درازا
fathoms اندازه گرفتن
fathoming اندازه گرفتن
fathom اندازه گرفتن
basic size اندازه اصلی
dimensional stability ثبات اندازه
full scale اندازه طبیعی
measuring اندازه گیر
dimension sketch طرح اندازه
dimension diagram رسم اندازه
gage اندازه نما
modules اندازه میزان
gage=gauge پیمانه اندازه
gaging اندازه گیری
diamensionless بدون اندازه
modules اندازه گیری
module اندازه میزان
ample بیش از اندازه
design size اندازه نامی
metering اندازه گیری
design size اندازه طرح
gauge cock اندازه نما
gauging اندازه گیری
dimensioning اندازه گذاری
fix که اندازه کلمه
dimensional error خطای اندازه
dimensional change تغییر اندازه
life-size اندازه واقعی
life size اندازه واقعی
effective size اندازه موثر
partially تایک اندازه
fixes که اندازه کلمه
effective size of grain اندازه موثرذرات
file size اندازه فایل
fit size اندازه مناسب
fitting allowance کاملا" اندازه
dimensional accuracy دقت اندازه
mete :اندازه گرفتن
fractional size اندازه کسری
partly تایک اندازه
module اندازه گیری
doubled اندازه دو برابر
double اندازه دو برابر
circular measure اندازه قوس
gauger اندازه گیر
outsize اندازه غیرمعمولی
circular measure اندازه کمان
chordal measure اندازه وتر
graded ruller خط کش اندازه دار
gray scale اندازه خاکستری
formats اندازه شکل
format اندازه شکل
how much چقدر چه اندازه
illmitable بی اندازه حدناپذیر
immeasurableness بزرگی بی اندازه
imside dimension اندازه داخلی
caliper اندازه گرفتن
doubled up اندازه دو برابر
measurement اندازه گیری
cut to size به اندازه بریدن
cubic measure اندازه فضایی
critical magnitude اندازه بحرانی
measurements اندازه گیری
admeasure اندازه گرفتن
admeasurement تعیین اندازه
admensuration تعیین اندازه
commensurateness اندازه گیری
in part تایک اندازه
gauged اندازه گیر
partially true تا یک اندازه راست
size control کنترل اندازه
size effect تاثیر اندازه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com