Dictiornary-Farsi | اندیشه | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 136 (7 milliseconds)

English	Persian
anxieties	اندیشه
anxiety	اندیشه
solicitude	اندیشه
thought	اندیشه
thoughts	اندیشه
idea	اندیشه
ideas	اندیشه
meditation	اندیشه
second thoughts	اندیشه
mentalities	اندیشه
mentality	اندیشه
notional	اندیشه
devisal	اندیشه
excogitation	اندیشه
ponderation	اندیشه
rapt in meditation	اندیشه
reflexion	اندیشه
brainchild	اندیشه
conception	اندیشه
concept	اندیشه
internal conception	اندیشه


Other Matches

by rote	بی اندیشه
on the impluse of the moment	بی اندیشه
offhandedly	بی اندیشه
offhanded	بی اندیشه
afterthought	پس اندیشه
afterthoughts	پس اندیشه
extemporal	بی اندیشه
extemporarily	بی اندیشه
ideas	اندیشه ها
concepts	اندیشه ها
incogitant	بی اندیشه
thinkable	اندیشه پذیر
ideation	اندیشه پردازی
prenotion	پیش اندیشه
refelectingly	اندیشه کنان
economic thought	اندیشه اقتصادی
syntaxic thought	اندیشه منطقی
devisable	شایسته اندیشه
delib erator	اندیشه کننده
conspiratress	اندیشه کردن در
cogitativeness	قوه اندیشه
reflection	بازتاب اندیشه
cerebrotonic	اندیشه ورز
ideational fluency	سیالی اندیشه
idiographic	اندیشه نگار
overwhelmed with reflection	مستغرق اندیشه
otherworldiness	اندیشه عاقبت
woriless	بی غم اسوده بی اندیشه
trow	اندیشه کردن
thought reading	اندیشه خوانی
thought stopping technique	فن بازداری اندیشه
intellectual history	تاریخ اندیشه ها
cogitable	اندیشه پذیر
immersed in thinking	غرق اندیشه
to bethink oneself	اندیشه کردن
to set one's affection	اندیشه کردن
musingly	در حال اندیشه
ponderingly	اندیشه کنان
premeditatedly	با اندیشه قبلی
ideality	اندیشه گرایی
cerebrotonia	اندیشه ورزی
cogitating	اندیشه کردن
meditates	اندیشه کردن
meditating	اندیشه کردن
ponders	اندیشه کردن
deliberations	اندیشه تامل
deliberation	اندیشه تامل
plans	تدبیر اندیشه
bubble	اندیشه پوچ
plan	تدبیر اندیشه
meditated	اندیشه کردن
meditate	اندیشه کردن
cogitates	اندیشه کردن
cogitated	اندیشه کردن
cogitate	اندیشه کردن
opinions	رای اندیشه
opinion	رای اندیشه
cogitation	اندیشه وتفکر
notions	اندیشه فکر
notion	اندیشه فکر
bubbled	اندیشه پوچ
bubbles	اندیشه پوچ
bubbling	اندیشه پوچ
bethink	اندیشه کردن
association of ideas	تداعی اندیشه ها
ponder	اندیشه کردن
pondered	اندیشه کردن
an absurd notion	اندیشه پوچ
considered	با اندیشه صحیح
muses	اندیشه کردن
mused	اندیشه کردن
muse	اندیشه کردن
telepathy	اندیشه خوانی
mentalities	شیوه اندیشه
pondering	اندیشه کردن
mentality	شیوه اندیشه
speculative	مربوط به اندیشه
forethought	اندیشه قبلی
worries	اندیشه نگرانی
worry	اندیشه نگرانی
brooder	اندیشه کننده
homo sapiens	انسان اندیشه ورز
thinking type	سنخ اندیشه ورز
pursuance of a plan	تعقیب اندیشه یا نقشهای
to r.over something	درچیزی اندیشه کردن
cogitative	مربوط به اندیشه وتفکر
ideographs	حروف اندیشه نگاری
the seat thought	مرکز اندیشه یا فکر
to ruminate on something	اندیشه کردن [در باره چیزی]
to meditate on/over something	اندیشه کردن [در باره چیزی]
ruminate	اندیشه کردن دوباره جویدن
extemporizing	بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
ruminated	اندیشه کردن دوباره جویدن
ruminates	اندیشه کردن دوباره جویدن
ruminating	اندیشه کردن دوباره جویدن
to contemplate about/on/over something	اندیشه کردن [در باره چیزی]
conceptualize	تصور یا اندیشه چیزی راکردن
extemporised	بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
extemporizes	بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
to form a notion	اندیشه کردن خیال بستن
to go off half	بی اندیشه سخن گفتن وزیاددیدن
extemporises	بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
to take counsel of one'spillow	شب هنگام اندیشه در چیزی کردن
extemporising	بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
extemporize	بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
extemporized	بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
to consult one's pillow	هنگام شب پیش خود اندیشه کردن
to open one's mind	اندیشه یا راز خود را به کسی گفتن
to speak one's mind	اندیشه خود را اشکار کردن رک سخن گفتن
intrusive thoughts	اندیشه هایی که بی اراده شخص بخاطرش می اید افکار فضول
deliberating	اندیشه کردن کنکاش کردن
deliberates	اندیشه کردن کنکاش کردن
deliberated	اندیشه کردن کنکاش کردن
deliberate	اندیشه کردن کنکاش کردن
cogitator	اندیشه کننده مطالعه کننده