Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (6 milliseconds)
English
Persian
diverge
انشعاب یافتن
diverged
انشعاب یافتن
diverges
انشعاب یافتن
Other Matches
propagate
گشترش یافتن یا نشر یافتن
propagated
گشترش یافتن یا نشر یافتن
propagates
گشترش یافتن یا نشر یافتن
propagating
گشترش یافتن یا نشر یافتن
trial and error
<idiom>
یافتن راه حلهای مناسب برای یافتن راهی مناسب
ramifications
انشعاب
branches
انشعاب
junction
انشعاب
bifurcation
انشعاب
forking
انشعاب
ramification
انشعاب
connexions
انشعاب
offshoots
انشعاب
divarication
انشعاب
divergences
انشعاب
divergence
انشعاب
connection
انشعاب
branch
انشعاب
split
انشعاب
fork
انشعاب
diverging
انشعاب
furcation
انشعاب
service connections
انشعاب
offshoot
انشعاب
signing intersection
انشعاب
service branch
انشعاب
parallel
انشعاب
paralleled
انشعاب
parallels
انشعاب
parallelling
انشعاب
junctions
انشعاب
embranchment
انشعاب
parallelled
انشعاب
paralleling
انشعاب
conditonal branching
انشعاب شرطی
dichotomies
انشعاب به دو شعبه
master service
انشعاب اصلی
distribution box
جعبه انشعاب
drop wire
سیم انشعاب
rosette
مقره انشعاب
leading in wire
سیم انشعاب
rosettes
مقره انشعاب
service wire
سیم انشعاب
tributary
شاخه انشعاب
multiple cable joint
موف انشعاب
tributaries
شاخه انشعاب
dichotomy
انشعاب به دو شعبه
conduit box
جعبه انشعاب
branchpoint
نقطه انشعاب
connection factor
ضریب انشعاب
crotch
جای انشعاب
branch instruction
دستورالعمل انشعاب
branch cutout
فیوز انشعاب
branch address
نشانی انشعاب
crotches
نقطه انشعاب
multiple cable joint
مفصل انشعاب
additional outlet
انشعاب اختصاصی
crotches
جای انشعاب
crotch
نقطه انشعاب
cold water supply
انشعاب ابسرد
case branch
انشعاب شرطی
condeitional branch
انشعاب شرطی
cable jointing sleeve
موف انشعاب
conditional branch
انشعاب شرطی
building connection
انشعاب ساختمان
service entrance
پست انشعاب
divergent
انشعاب پذیر منشعب
rosette cutout
مقره انشعاب فیوزدار
bypass
سبب انشعاب شدن
barrel switch
کلید انشعاب اژیر
digitation
انشعاب بشکل پنجه
extention alarm push
جعبه انشعاب اژیر
unconditional branch
انشعاب غیر شرطی
branch control structure
ساختار کنترل انشعاب
cable jointing sleeve
مفصل انشعاب کابل
pressure taping
انشعاب فشار سنجی
bypassed
سبب انشعاب شدن
bypasses
سبب انشعاب شدن
bypassing
سبب انشعاب شدن
shoot
جوانه زدن انشعاب
private branch exchange
مبادله انشعاب خصوصی
pbx
تبادل انشعاب خصوصی
shoots
جوانه زدن انشعاب
wood ray
انشعاب اوندی چوب
take off divider
مقسم انشعاب دهنده
triskelion
شکلی مرکب از سه پره یا سه انشعاب
crutch
محل انشعاب بدن انسان
surroyal
انشعاب شاخ گوزن چهارساله
armlet
انشعاب کوچک دریاشبیه خلیج
secession
تجزیه طلبی انشعاب حزبی
junction
پیوندگاه
[جای انشعاب چهارراه ]
crutches
محل انشعاب بدن انسان
crotches
محل انشعاب شاخه از بدنه درخت
forking
محل انشعاب چند شاخه شدن
triskele
شکلی مرکب ازسه پره یا سه انشعاب
fork
محل انشعاب چند شاخه شدن
crotch
محل انشعاب شاخه از بدنه درخت
jumper
سیم هادی برای ایجاد انشعاب فرعی موقتی
jumpers
سیم هادی برای ایجاد انشعاب فرعی موقتی
tree
سیستم داده که هرداده یا گره آن فقط دو انشعاب دارند
pabx
Exchange AutomaticBranch Private تبادل انشعاب خودکار خصوصی
private automatic branch exchange
رد و بدل کننده شعبهای اتومات خصوصی مبادله انشعاب خودکار خصوصی
resource
یکی از دو انشعاب فایل . شاخه منبع حاوی منابع مورد نیاز فایل است
straight line coding
برنامه نوشته شده برای جلوگیری از استفاده حلقه و انشعاب برای اجرای سریع تر
junctions
محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
junction
محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
discover
یافتن
detects
یافتن
find
یافتن
finds
یافتن
discovered
یافتن
detecting
یافتن
detected
یافتن
detect
یافتن
discovers
یافتن
discovering
یافتن
transfer
زمانی که دستور انشعاب یا جهش در برنامه اجرا میشود, کنترل به نقط ه دیگر در برنامه منتقل میشود
transfers
زمانی که دستور انشعاب یا جهش در برنامه اجرا میشود, کنترل به نقط ه دیگر در برنامه منتقل میشود
transferring
زمانی که دستور انشعاب یا جهش در برنامه اجرا میشود, کنترل به نقط ه دیگر در برنامه منتقل میشود
antler
شاخ فرعی انشعاب شاخ
unbranched
بدون انشعاب بدون شعبه
antlers
شاخ فرعی انشعاب شاخ
lay hands on something
<idiom>
یافتن چیزی
tense
تشدید یافتن
tenses
تشدید یافتن
transcends
برتری یافتن
transcending
برتری یافتن
tenser
تشدید یافتن
transcended
برتری یافتن
transcend
برتری یافتن
tensest
تشدید یافتن
tensing
تشدید یافتن
break out
شیوع یافتن
bunchout
برامدگی یافتن
deploys
گسترش یافتن
attains
دست یافتن
outspread
گسترش یافتن
attaining
دست یافتن
attained
دست یافتن
attain
دست یافتن
shrink
کاهش یافتن
shrinking
کاهش یافتن
shrinks
کاهش یافتن
penetract
راه یافتن
perennate
دوام یافتن
convect
انتقال یافتن
protend
امتداد یافتن
pull round
بهبودی یافتن
scant
تخفیف یافتن
expands
بسط یافتن
center
تمرکز یافتن
come off
تحقق یافتن
come off
وقوع یافتن
terminate
خاتمه یافتن
recvperate
بهبودی یافتن
dominates
تفوق یافتن
dominated
تفوق یافتن
dominate
تفوق یافتن
come round
شفا یافتن
come through
وقوع یافتن
insuring
اطمینان یافتن
insures
اطمینان یافتن
ensuring
اطمینان یافتن
circumfuse
گسترش یافتن
deploying
گسترش یافتن
deploy
گسترش یافتن
dwindling
تدریجاکاهش یافتن
dwindles
تدریجاکاهش یافتن
dwindled
تدریجاکاهش یافتن
dwindle
تدریجاکاهش یافتن
relaxing
تخفیف یافتن
relaxes
تخفیف یافتن
relax
تخفیف یافتن
terminates
خاتمه یافتن
to develop
تکامل یافتن
terminated
خاتمه یافتن
ensures
اطمینان یافتن
hunt out
با جستجو یافتن
accedes
راه یافتن
accedes
دست یافتن
acceded
راه یافتن
acceded
دست یافتن
accede
راه یافتن
accede
دست یافتن
alters
تغییر یافتن
altering
تغییر یافتن
altered
تغییر یافتن
alter
تغییر یافتن
luxuriated
شکوه یافتن
meliorate
بهبود یافتن
misalign
تغییر یافتن
hold out
بسط یافتن
lessens
تقلیل یافتن
luxuriate
شکوه یافتن
recovers
بهبودی یافتن
immix
امیزش یافتن
overcoming
غلبه یافتن
overcomes
غلبه یافتن
overcome
غلبه یافتن
get out
رهایی یافتن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com