Dictiornary-Farsi | انعطاف داشتن | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (12 milliseconds)

English	Persian
resile	انعطاف داشتن


Other Matches

plasticity	انعطاف
inflexion	انعطاف
inflexions	انعطاف
inflections	انعطاف
inflection	انعطاف
rigid	انعطاف ناپذیر
flexibility	قابلیت انعطاف
flexibility	انعطاف پذیری
plasticity	انعطاف پذیری
pliability	قابلت انعطاف
flexible	قابل انعطاف
flexible	انعطاف پذیر
malleability	قابلیت انعطاف
flexibtlity	انعطاف پذیری
inflexibility	انعطاف ناپذیری
rigidity	انعطاف ناپذیری
uncompromising	غیرقابل انعطاف
uncompromisingly	غیرقابل انعطاف
supple	انعطاف پذیر
elastic	انعطاف پذیر
pliable	قابل انعطاف
flexible disk	دیسک انعطاف پذیر
wage rigidity	انعطاف ناپذیری مزد
soft <adj.>	نرم وقابل انعطاف
flexible joint	اتصال قابل انعطاف
flexible lead	اتصال قابل انعطاف
intorsion	پیچش ساقه انعطاف
flexible pavement	شوسه انعطاف پذیر
flexible price	قیمت انعطاف پذیر
flexible tariff	تعرفه انعطاف پذیر
rigidity of prices	انعطاف ناپذیری قیمت ها
flexible shaft	محور قابل انعطاف
malleable	نرم وقابل انعطاف
flexible disk	دیسک قابل انعطاف
flexible cord	سیم قابل انعطاف
flexible footing	شالوده انعطاف پذیر
flexible	انعطاف پذیر تا شدنی
price rigidity	انعطاف ناپذیری قیمت
price responsiveness	انعطاف پذیری قیمت
smooth <adj.>	نرم وقابل انعطاف
nonflexible price	قیمت انعطاف ناپذیر
rigidity of wages	انعطاف ناپذیری مزدها
flexibilitas cerea	انعطاف پذیری مومی
nonflexible wage	مزد انعطاف ناپذیر
lock step	غیر قابل انعطاف
economic flexibility	انعطاف پذیری اقتصادی
flexible budget	بودجه انعطاف پذیر
waxy flexibility	انعطاف پذیری مومی
intortion	پیچش ساقه انعطاف
elastic supply	عرضه انعطاف پذیر
elastic demand	تقاضای انعطاف پذیر
wage flexibility	انعطاف پذیری دستمزد
immutably <adv.>	به طور غیر قابل انعطاف
unalterably <adv.>	به طور غیر قابل انعطاف
unchangeably <adv.>	به طور غیر قابل انعطاف
software flexibility	انعطاف پذیری نرم افزار
flexible arm lamp	چراغ مطالعه قابل انعطاف
flexible metal hose	لوله فلزی قابل انعطاف
flexible brake tubing	لوله قابل انعطاف ترمز
bine	هرنوع ساقه نرم و قابل انعطاف
flexible fuel tubing	لوله سوخت رسانی قابل انعطاف
inelastic	غیر قابل انعطاف تغییر نا پذیر
air foil	سطوح ایرودینامیک هواپیماپوششهای قابل انعطاف بدنه هواپیما
longer	میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longs	میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longest	میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long-	میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longed	میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long	میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
money to burn <idiom>	بیش ازاحتیاج ،داشتن،داشتن پول خیلی زیاد
foiling	مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
foils	مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
foiled	مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
foil	مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
to keep down	زیرفرمان خودنگاه داشتن دراطاعت خود داشتن
to keep up	از افسرده شدن نگاه داشتن باذنگاه داشتن
cases	جعبه محتوی باروت و فشنگ و غیره قابل انعطاف بودن کمان حق تقدم درتیراندازی انداختن قلاب به اب
case	جعبه محتوی باروت و فشنگ و غیره قابل انعطاف بودن کمان حق تقدم درتیراندازی انداختن قلاب به اب
proffers	تقدیم داشتن عرضه داشتن
differs	اختلاف داشتن تفاوت داشتن
hoping	انتظار داشتن ارزو داشتن
differing	اختلاف داشتن تفاوت داشتن
differ	اختلاف داشتن تفاوت داشتن
hopes	انتظار داشتن ارزو داشتن
hoped	انتظار داشتن ارزو داشتن
hope	انتظار داشتن ارزو داشتن
proffering	تقدیم داشتن عرضه داشتن
reside	اقامت داشتن مسکن داشتن
resided	اقامت داشتن مسکن داشتن
proffer	تقدیم داشتن عرضه داشتن
resides	اقامت داشتن مسکن داشتن
proffered	تقدیم داشتن عرضه داشتن
meanest	مقصود داشتن هدف داشتن
to have by heart	ازحفظ داشتن درسینه داشتن
meaner	مقصود داشتن هدف داشتن
mean	مقصود داشتن هدف داشتن
differed	اختلاف داشتن تفاوت داشتن
abhorring	بیم داشتن از ترس داشتن از
cost	قیمت داشتن ارزش داشتن
abhorred	بیم داشتن از ترس داشتن از
abhors	بیم داشتن از ترس داشتن از
elasticity	خاصیت فنری قابلیت ارتجاع و خم شدن قابلیت انعطاف
upkeep	بهنگام نگه داشتن . نگه داشتن وسایل در حالت فعال
lanolin	لانولین [ماده چربی موجود در سطح الیاف پشم که در صورت شسته نشدن حالت انعطاف پذیری و درخشندگی به فرش های پشمی می بخشد.]
elastic	قابل کش امدن قابل انعطاف
lead a dog's life <idiom>	زندگی سخت داشتن ،زندگی سگی داشتن
to have something in reserve	چیزی بطوراندوخته داشتن چیزی درپس داشتن
long for	اشتیاق چیزی را داشتن ارزوی چیزی را داشتن
to possess	داشتن
lacked	کم داشتن
to hold a meeting	داشتن
lacks	کم داشتن
owned	داشتن
to hold	داشتن
wanted	کم داشتن
to be feverish	تب داشتن
to have f.	تب داشتن
to have	داشتن
own	داشتن
relieving	داشتن
lack	کم داشتن
to have possession of	داشتن
relieve	داشتن
relieves	داشتن
having	داشتن
possessing	داشتن
possesses	داشتن
have	داشتن
bears	داشتن
to be in a f.	تب داشتن
bears	در بر داشتن
bear	در بر داشتن
bear	داشتن
monogyny	داشتن یک زن
doubted	شک داشتن
doubting	شک داشتن
doubts	شک داشتن
lackvt	کم داشتن
redolence	بو داشتن
intercommon	داشتن
owns	داشتن
to go hot	تب داشتن
owning	داشتن
doubt	شک داشتن
possess	داشتن
want	کم داشتن
sending	ارسال داشتن
sends	گسیل داشتن
aspires	هوش داشتن
apprehend	بیم داشتن
sends	اعزام داشتن
sends	ارسال داشتن
aspire	هوش داشتن
in the cards <idiom>	انتظار داشتن
sending	اعزام داشتن
up to <idiom>	بستگی داشتن به
aspired	ارزو داشتن
aspiring	هوش داشتن
take kindly to <idiom>	دوست داشتن
send	گسیل داشتن
aspire	ارزو داشتن
aspired	هوش داشتن
aspiring	ارزو داشتن
in a hurry <idiom>	عجله داشتن
liked	دوست داشتن
send	اعزام داشتن
in a jam <idiom>	مشکل داشتن
aspires	ارزو داشتن
in a rush <idiom>	عجله داشتن
in common <idiom>	مسئولیت داشتن
sending	گسیل داشتن
send	ارسال داشتن
abhorring	تنفر داشتن از
protrude	برامدگی داشتن
loathes	نفرت داشتن از
loathed	نفرت داشتن از
loathe	نفرت داشتن از
withholds	دریغ داشتن
withholding	دریغ داشتن
withhold	دریغ داشتن
withheld	دریغ داشتن
resides	اقامت داشتن
resided	اقامت داشتن
protruded	برامدگی داشتن
protrudes	برامدگی داشتن
abhorred	تنفر داشتن از
abhor	بیم داشتن از
abhor	تنفر داشتن از
affords	استطاعت داشتن
affording	استطاعت داشتن
afforded	استطاعت داشتن
afford	استطاعت داشتن
protruding	برامدگی داشتن
reside	اقامت داشتن
one up <idiom>	برتری داشتن
espousing	عقیده داشتن به
to have in stock	موجود داشتن
espouses	عقیده داشتن به
espoused	عقیده داشتن به
espouse	عقیده داشتن به