English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
toe انگشت پای مهره داران جای پا
toes انگشت پای مهره داران جای پا
Other Matches
vertebrata مهره داران
intervertebral بین مهره داران
naris سوراخ بینی مهره داران
centrum مرکز بدن مهره داران
premaxilla استخوان جلو ارواره زیرین مهره داران
germinal area قسمتی از پلاستودرم که جنین اصلی مهره داران را تشکیل میدهد
locknut قراردادن مهره دوم برای جلوگیری ازشل شدن مهره اول
mittens دستکش دارای یک جابرای چهار انگشت ویکجابرای انگشت شست
mitten دستکش دارای یک جابرای چهار انگشت ویکجابرای انگشت شست
axis مهره دوم گردن مهره محوری
phillips nut مهره یا سوراخ صلیبی مهره فیلیپس
battery قرارداشتن یک مهره خودی بین مهره مهاجم خودی و شاه حریف
batteries قرارداشتن یک مهره خودی بین مهره مهاجم خودی و شاه حریف
arthropoda بند داران
the faithful ایمان داران
proboscidean or ian خرطوم داران
farmers مزرعه داران
ctenophore شانه داران
moneyed interest پول داران
ctenophora شانه داران
men of property ملک داران
euciliate مژه داران حقیقی
joint tenants اجاره داران مشترک
thallophyte از جنس ریسه داران
riflecorps تفنگ داران داوطلب
troop housing کوی درجه داران یا افراد
class q allotment کسورات حق مسکن درجه داران
proboscidian وابسته بخرطوم داران عاجدار
proboscidean وابسته بخرطوم داران عاجدار
Wall Street مرکز بانکها و سرمایه داران نیویورک
ctenophoran وابسته بشانه داران جانور شانه دار
reefers لباس دانشجویان و درجه داران نیروی دریایی یخچال
reefer لباس دانشجویان و درجه داران نیروی دریایی یخچال
stalag بازداشتگاه افسران و درجه داران زمان جنگ درالمان
fingerprints انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
fingerprinted انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
fingerprinting انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
fingerprint انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
leet دادگاهی که تیول داران سالی یا ششماه یکبار برپا می کردند
baltic exchange اتحادیه کشتی داران و تجار وواسطههای ذغال و الوار ودانه
yaght club باشگاه تفریحی قایق داران برای انجام مسابقه بین اعضا
micronucleus یکی از دوهسته کوچکتر مرکزی مژه داران که رویش جانور را تحت کنترل دارد
vertebrate مهره
die مهره
hot press مهره
spineless بی مهره
vertebrates مهره
vertebra مهره
beads مهره
burnishing stone مهره
bead مهره
screw nut مهره
invertebrate بی مهره
burnisher مهره
nut مهره
invertebral بی مهره
spondyl مهره
to take eggs for money خر مهره
weld bead مهره جوش
vertebrae مهره ها
beading مهره مهره
beadings مهره مهره
screw bolt مهره
jetton مهره
monodactylous تک انگشت
digits انگشت
adactylous بی انگشت
dactyl انگشت
digit انگشت
fingers انگشت
finger انگشت
centrum جسم مهره
acantha مهره پشت
thimblerigger مهره باز
vertebral مهره فقره
chessman مهره شطرنج
lumbar در مهره پشت
chessmen مهره شطرنج
vertebral استخوانهای مهره
vertebra استخوانهای مهره
spina bifida مهره ترک
nut اجیل مهره
vertebration مهره بندی
vertebral column ستون مهره
lumbar مهره کمر
burnishing مهره زدن
bead maker مهره ساز
blind nut مهره کور
diamond knurled nut مهره اج دار
knurled nut مهره اج دار
diesinking مهره ساز
taw مهره بازی
polishing stone سنگ مهره
field bolt پیچ و مهره
fly nut مهره خروسکی
nut thread پیچ مهره
hot press مهره کشیدن
nut and union مهره ماسوره
lock nut مهره قفلی
driving sleeve مهره ماسوره
slotted round nut مهره شیاردار
crown of arch مهره طاق
bolt and nut پیچ و مهره
bolts and nuts پیچ و مهره
nuts and bolts پیچ و مهره
calender مهره کشیدن
castellated nut مهره ریخته گی
castle nut مهره چاکدار
spinose مهره مانند
check nut مهره چاکدار
chess man مهره شطرنج
spinescent مهره دار
conduit coupling مهره ماسوره
invertebrata جانوران بی مهره
unions مهره ماسوره
piece مهره پارچه
man مهره شطرنج
mans مهره شطرنج
spanner مهره پیچ
vertebrates مهره دار
vertebrates استخوانهای مهره
gloss مهره کشیدن
vertebrate مهره دار
vertebrate استخوانهای مهره
spanners مهره پیچ
spiny مهره مانند
spanner مهره گشا
joint مهره اتصال
beady مهره دار
union مهره ماسوره
piece مهره شطرنج
spanners مهره گشا
sleeves مهره ماسوره
beads مهره ساختن
bead مهره ساختن
sleeve مهره ماسوره
bead مهره فتیله
beads مهره فتیله
pieces مهره پارچه
glazes مهره برق
glaze مهره برق
pieces مهره شطرنج
spinal column ستون مهره ها
spinal columns ستون مهره ها
shoulder patch درجه روی بازوی درجه داران
fingerprinting اثر انگشت
little fingers انگشت کوچک
marplot انگشت به شیر زن
medius انگشت میان
medius انگشت وسطی
fingerprints اثر انگشت
finger mark اثر انگشت
finger print اثر انگشت
five finger پنج انگشت
gazing stock انگشت نما
soleprint انگشت نگاری از پا
forefingers انگشت شهادت
fingertips نوک انگشت
fingertip نوک انگشت
middle finger انگشت میان
fingerprinted اثر انگشت
forefinger انگشت شهادت
the little finger انگشت کهین
forefinger انگشت نشان
rule of thumb حساب انگشت
sawison keut نوک دو انگشت
ring finger انگشت انگشتر
soon koot نوک انگشت
ring fingers انگشت انگشتر
syndacty چسبیده انگشت
the middle finger انگشت میانه
forefingers انگشت نشان
to become a byword انگشت نماشدن
fingerprint اثر انگشت
fingering استفاده از انگشت
phalange بند انگشت
pinkie انگشت کوچک
the first or index finger انگشت شهادت
pollex انگشت شست
toenail ناخن انگشت پا
potentilla پنج انگشت
the first or index finger انگشت نشان
the ring finger انگشت حلقه
cinqfoil پنج انگشت
agnail میخچهء پا یا انگشت پا
dactylitis اماس انگشت
dactyloscopy انگشت نگاری
fingers انگشت زدن
knuckles بند انگشت
knuckle بند انگشت
pinky انگشت کوچک
cinquefoil پنج انگشت
fingered انگشت مانند
toenails ناخن انگشت پا
notoriety انگشت نمایی
fingered انگشت دار
egregious انگشت نما
conspicuous انگشت نما
index finger انگشت نشان
digitate انگشت دار
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com